آنهايي که فيلم "اسپارتاکوس" را ديده اند، حتما آن صحنه اش را به خاطر دارند که وقتي فرمانده ي لشکر رومي ها، رو به بردگان اسير سوال مي کرد که: "اسپارتاکوس کدام يک از شماست؟" بردگان بر روي تپه يک به يک مي ايستادند و فرياد مي زدند، "اسپارتاکوس منم!"
البته وضع ما کمي با وضع آن بردگان اسير فرق دارد و هنوز گير لشکر بي رحم مرتضوي نيفتاده ايم. عده اي از ما هم در برلين و پاريس و نيويورک و لندن نشسته ايم و دست اين فرمانده ي قسي القلب به ما نمي رسد.
اما همه ي ما، چه آنها که در ايران هستيم و چه آنها که در چهار گوشه ي عالم پخش و پراکنده ايم، دراين روزهاي سخت، که عده اي از اهل قلم، به دست سربازان بي رحم فرمانده مرتضوي اسيرند، مي توانيم يک کار بکنيم و آن اينکه فرياد بزنيم: "سينا مطلبي منم!" "حنيف مزروعي منم!" "بابک غفوري آذر منم!" "گروگان گيري شما سينا و سيناها را ساکت نخواهد کرد!" "ما يک نفر نيستيم؛ ما هزارانيم!"...
ما پاي صليب نايستاده ايم و خطري تهديدمان نمي کند. اين اظهار همدلي، زحمت و دردسري براي ما نخواهد داشت، ولي يک واکنش صحيح و زيبا به کنش هاي لشکر ضد آزادي خواهد بود.
من هم اعتقادي به آن چه اصلاح طلبان مي کنند ندارم. من هم با بسياري از آن چيزهايي که در دو سايت "امروز" و "بامداد" نوشته مي شود همدلي ندارم. من هم معتقدم که مردان زمخت و شعبان بي مخ هاي امروزي، فعاليت هاي اينترنتي ما را به مسخره خواهند گرفت و آن را بي اثر خواهند يافت. ولي تاثير اين واکنش بر خود ما خواهد بود. بر جهان اطراف ما خواهد بود. مردم اهل فرهنگ، در سرتاسر جهان خواهند ديد که در مقابل لشکر قداره بندان و چماق کشان، عده اي نويسنده با قلم هاي خود صف کشيده اند و ميدان را خالي نمي کنند.
به همين خاطر، من هم روز دوشنبه، "امروز" خواهم شد و از شما مي خواهم تا به اين ابتکار حسين درخشان پاسخ مثبت دهيد و به رغم مخالفتي که با اصلاح طلبان و سايت هاي "امروز" و "بامداد" داريد، يک روز را به نشانه ي همبستگي با اهل قلم ِ دربند و گروگان ِ بي گناه ما، "امروز" شويد.
sokhan September 16, 2004 08:20 PMمرگ بر منافق ضدانقلاب
December 7, 2004 12:05 PMليث
محمد
ةىظء
بسم الله الرحمن الرحيم
الى الاخ العزيز كريم ابو فاطمة المحترم
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
رمضان كريم عليكم وعلى الامة الاسلامية
اخي العزيز كريم
ادعو من الله العلي القدير ان تكون انت والعائلة في صحة جيدة وادعو الله ان تعود بالسلامة مع العائلة الى ارض العراق الحبيب وتبقى معنا لكي يتم الشمل .
اخي ابو فاطمة
اذا اردت التفضل بالسؤال عن عبدالله فان العملية قد تاجلت ثلاث اشهر لسبب الخصية الثانية لوجود درق مائية فيها
وفي الختام سلامي الى الاخت ام فاطمة وفطومة ومريم وحسوني
ولك سلام من اختك ام سيف والجميع افراد العائلة
ارجو ارسال الجواب على هذا الايميل الذي يخص صاحب المكتب في مكان قريب علينا.
وبامكانك استخدام الياهو مازنج للكلام معنا
اخوك
محمد عبدالمحسن
پیشنهاد بسیار خوبیست از این نظر که به هر حال به نوعی- همبستگی ایرانیان برای کوبیدن مشتی دیگر بر دهان خوکهای بیرحم جمهوری اسلامی محسوب میشود. و بهتر است که آقای ف م سخن برای تاء سیس یک سایت ویزه برای اظهار نظر همهء مردم ایران پیشنهاد بدهند. به گونه ای که روح سرطانی و ایدز گرفتهء کارگزاران جهنم اسلامی بیشتر فرسوده شود.اگر60 میلیون نفر ایرانی وازهء نه را تنها یکبار در همین جعبه بنویسند- آقایان نا محترمی که به خاطر صوابشان میلیاردها دلار پول مردم را غارت میکنند و تنها برای جلب رضایت کامل و بی شبههء خدا- دهها اسکله را بی سرو صدا در اختیار دارند-و یا 3/1 پول نفت را که در آمار و ارقام شرکت نفت غیب میشود راحت مثل یک لیوان آب بالا میکشند و به احترام سفیه وقیح هم هیچ حسابی پس نمیدهند – ولی برای سرپوش نهادن به غارتهایشان- بدبختهای آس و پاس قربانی شدهء نظام عفونی جمهوری اسلامی را نیز بخاطر تقرب به الله!!!!!!!!!- با تلاوت قرآن دست میبرند تا دیگر دزدی یادش برود- و یا بی توجه به روان پیچیدهء یک انسان که چرا اصولا" سرپیچی میکند و یاغی میشود و دیگر هیچ اصولی را بر نمیتابد- سگهای مبتلا شده به هاری را که در بخش ایدیوءلوزیک سرم سازی حصارک آمادهء درندگی گردیده اند- با نام امر به معروف و نهی از منکر به جان مردم میاندازند. در حالیکه اگر کسی در ایران نیاز به امر به معروف و نهی از منکر به مفهومی انسانی که در استاندارد های بشری بگنجد- نیاز داشته باشد- همان نشاءه شدگان از خون ملت است که بنام دین جز کار بد انجام نداده اند!! جز بدبخت کردن و نا امید ساختن جوانان و رهنمون شدن آنها به خودکشی و جز تهی کردن مردم از بهترین آرمانهای انسانی هنری نداشته اند. و همهء معیار های بی ارزش و حتی ضد ارزش را در قالب مرام و شریعت نهادینه کرده اند. بیایید نگاه کنیم به ترقیات جامعهء ساخت جمهوری اسلامی!!!! چه پیش و چه پس از گفتگوی فریبکارانهء برخورد تمدنها توسط بی عرضه ترین رییس جمهوری اسلامی. که در واقع عمر این رزیم را طولانی کرد و با شیادی در قالب خنده های ملیح- برای قبیله زمان خرید. بد نیست مقایسه ای میان یکی از مردان دولت نظام پیشین با آقای خوش خندهء بی خاصیت برای مردم بکنیم. روزی رضا شاه از داور که گویا فرماندار تهران بوده -د ر رابطه با مسولیتی که به عهده اش بوده میپرسد و او عدم انجام کار را گویا میشود.و رضا شاه به او میگوید برو بمیر!! و داور میرود و خودش را میکشد-حال با پذیرش اینکه ذات دیکتاتوری اصولا" بدآیند است و دیکتاتورها پیوسته سبب ننگ در ایران بوده اند. اما این کار دیکتاتور در راستای منافع مردم بوده و اگر خاتمی مردمی بود بجای سخنهای آرامبخش گفتن و مانند ناتوانان از اوضاع ناله کردن- اندکی موضع میگرفت و مانند کروبی که در سال 67 چشمهایش را بست و گفت انشاالله بز است!! ولی چند روز پیش- از دست این آدمکشهایی که 22 بچه را کشته اند شدیدا" عصبانی شده و در حالیکه دو دستش را به حالت اعتراض شدید بلند کرده بود و از آن بلند تر نمی شد – گفت که نیروهای انتظامی و قضایی ضعیف عمل کردند- ولی یادش نبود که همانها چقدر قوی در مورد خانم زیبا کاظمی عمل کردند!!! – البته چونکه هنوز هیچ ملایی خودکشی نکرده-بنابراین توقع این سنت شکنی از ایشان خیلی زیاد است و ملا ها باید اصولا" دیگران را به شهادت دعوت کرده – حتی طعم شیرین آنرا هم که چون شربت است به مردم یادآور شوند و خودشان تا آخرین ثانیه های عمر خود را برای بحث وفحص و ارشاد بگذرانند. ولی دیگر ایشان باید آن اندازه از چند ملیون راءی دهندهء خود شرمگین باشند که بی گدار به آب نزده و هوس د بیر کل شدن سازمان ملل به سرشان نزند- چونکه همین خدمتی که به مردم ایران کردند واقعا" جای تشکر دارد! ایشان آنقدر شجاع بوده اند که سایر ملل از کاندید نشد نشان سپاسگزار باشند- مگر اینکه ایشان بخواهند همه ملل جهان را با سیستم ولایت فقیه و شورای نگهبان و تشخیص مضرات نظام -زیر امامت نشانهء بارز خداوند و با رهنمود های برگرفته شده از امام (ره) و با ضرب و زور چماقیها بعنوان مظهر نجابت و اخلاق اسلامی مجههز نمایند. سخن کوتاه کنم که در حقیقت به عمل کار بر آید به سخندانی نیست.سخنوران و نویسندگان و طنز پردازان زبدهء ایران بگونه ای خستگی ناپذیر گفته اند و نوشته اند و همچنان از زبان و قلمشان معرفت میتراود. حال نوبت همه ماست که گامها فرا پیش نهیم و همگام با اندیشمندان و هر آنکس که دل میسوزاند- با گفتن " نه "شمشیر آخته خود را از نیام بر کشیده و بر پمپ خون ریشگزاران نظام ضد شادی- ضد عشق-ضد زندگی-ضد نور-ضد خنده-ضد زیبایی-و ضد هر آنچه که خوبست فرو کنیم. تا این بختک سیاه - که بر فراز ایران کهنسال و زیبایمان- با دست و پای ترسناک و وحشت ساطع از چشمان از حدقه در آمده اش سایه افکنده و خیال نابودی ایران را با وعده های بهشت ساختن برای ما پس از مرگ و در جهنم نگهداشتن ما در طول زندگی دارد-زدوده شود. ریشگزاران جمبوری اس اس ها- وطن ندارند – و نابودی ایران برای آنها مهم نیست- آنها سر گنج نشسته اند و مقام میخواهند – پیش از اینها هم دغدغهء اینها همیشه از مخالفت با حکومتها –این نبوده که چرا آزادی و عدالت وجود نداشته-بلکه به حکومتها میگفته اند که باید ا ولویت در غارت کردن ثروت ایران از آن این قبیله ممتاز باشد- بهانهء دین هم بسیار کارآمد واقع گشته است. از اخلاق –انصاف-فضیلت انسانی-قسط-عدل-برادری- پاکی – تقوی-شرف-کمک به همنوع و کلمات دلنشین دیگری که کاربردشان برای گول زدن و به قدرت رسیدن وا جب کفایی بوده- کمال سوء استفاده را کرده و پس از قدرت گیری این کلمات به ریشخند گرفته شده!!!ثروت برای دیگران بعنوان آب دهان بز تلقی میشده- اما زمانی که این قبیله معتاد به بوی خون- به منابع مالی ایران دست یازیدند- روان سیری ناپذیرشان سرشار از حرص کارتل شدن و تراست گشتن شد. آن جویهای شیر و عسل روانی را که در قیامت به مومنین وعده میدادند تنها برای مردم شد. و خودشان سند کارخانجات و شرکتهای بزرگ را که به مردم تعلق داشت – با کمال دریدگی که ویزهء ملایان است بنام خویش کردند. و در واقع به مردم گفتند که در صورت شانس داشتن و بشرط زحمت زیاد-اجازهء استفاده از سماق را در این دنیا پیدا کرده ومیتوانند روزمرگی داشته باشند. سخاوت این قبیله ء معتاد به بوی خون – تنها در گسترش تنگدستی ملت است. در کوچک نمودن شاء ن مردم این سرزمین است. هر جا که سخنی از شکوه و بزرگی کشور و ملت بمیان آمده – از نظر ورزشی-هنری-علمی-تاریخی-فرهنگی-حقوقی-ادبی-و زمینه های دیگر که متضمن سر بلندی ایران بوده است –با یک موضعگیری ایرانستیزانه از سوی قبیله روبرو گشته. خلاصه اینکه – این معتادان بوی خون در ایران – با چنگال و دندان به ارزشهای ایرانی از هر نوعش جز نوع اسلامی متحجر (حجاریان- خاتمی-بهزاد نبوی) و ارتجاعی( مثل شریعتمداری که بحق آبروی شریعت است و حداد عادل که واقعا" عادل است و شاهرودی که تداعی کنندهء شاه رودی میباشد که خود نیز حکایت از جریان داشته و اصلا" با ماندگی و تعفن مناسبت ندارد!) حمله ور میشوند و ما را در این گیتی پهناور در میان 5/5 میلیارد آدم که همه بدنبال کسب سربلندی هستند- زبون و سر شکسته میسازند- و همه اینها بصورت بسیار برنامه ریزی شده و با انگیزه ء سرشکسته کردن ما ملت ایران که کاملا" جدا از قبیله هستیم زیر نام خودی و ناخودی صورت میپذیرد. نباید ساکت بنشینیم و منتظر دست غیبی باشیم – وضع بد تر خواهد شد- پس ایرانی باشیم و از خود یکبار دیگر مایه بگذاریم و خودمان را در قبال ایران و مردم ایران که شمع گونه آب میشوند مسوء ل بدا نیم و حرکتی برنامه ریزی شده را که بتواند این قبیلهء نابود کننده را در هم بشکند شروع کنیم. و این با تاسیس یک سایت برای راءی گیری عملی هست.
IRANI September 18, 2004 11:53 AMبا اجازه، بخش اول مطلبتان درباره اسپارتاکوس را با ذکر نام در مطلب خودم می‌آورم
محسن September 18, 2004 10:49 AMپیشنهاد بسیار خوبیست از این نظر که به هر حال به نوعی همبستگی ایرانیان برای کوبیدن مشتی دیگر بر دهان خوکهای بیرحم جمهوری اسلامی محسوب میشود. و بهتر است که آقای ف م سخن برای تاء سیس یک سایت ویزه برای اظهار نظر همهء مردم ایران پیشنهاد بدهند. به گونه ای که روح سرطانی و ایدز گرفتهء کارگزاران جهنم اسلامی بیشتر فرسوده شود.اگر60 میلیون نفر ایرانی وازهء نه را تنها یکبار در همین جعبه بنویسند- آقایان نا محترمی که به خاطر صوابشان میلیاردها دلار پول مردم را غارت میکنند وبرای جلب رضایت خدا- دهها اسکله را بی سرو صدا در اختیار دارند-و یا 3/1 پول نفت در آمار و ارقام شرکت نفت غیب میشود – ولی برای سرپوش نهادن به غارتهایشان- بدبختهای قربانی شدهء نظام عفونی جمهوری اسلامی را نیز بخاطر تقرب به الله!!!!!!!!!- با تلاوت قرآن دست میبرند- و یا بی توجه به روان پیچیدهء یک انسان که چرا اصولا" سرپیچی میکند- سگهای مبتلا شده به هاری را با نام امر به معروف و نهی از منکر به جان مردم میاندازند. اگر کسی در ایران نیاز به امر به معروف و نهی از منکر به مفهومی انسانی که در استاندارد های بشری بگنجد- نیاز داشته باشد- همان نشاءه شدگان از خون ملت است که بنام دین جز کار بد انجام نداده اند!! جز بدبخت کردن و نا امید ساختن جوانان و رهنمون شدن آنها به خودکشی و جز تهی کردن مردم از بهترین آرمانهای انسانی هنری نداشته اند. نگاه کنیم به ترقیات جامعهء ساخت جمهوری اسلامی!!!! چه میبینیم؟؟ سخن کوتاه کنم که در حقیقت به عمل کار بر آید به سخندانی نیست.سخنوران و نویسندگان و طنز پردازان زبدهء ایران بگونه ای خستگی ناپذیر گفته اند و نوشته اند و همچنان از زبان و قلمشان معرفت میتراود. حال نوبت همه است که گامها فرا پیش نهند و همگام با اندیشمندان و هر آنکس دل میسوزاند شمشیر های آخته را که در دنیای امروز میتواند همان " نه " به رزیم بی رزیم جمبوری اس اس ها می باشد
IRANI September 18, 2004 07:52 AMاي‌كاش اين كار اثر گذار باشد.
كياوش September 18, 2004 05:06 AMForget about it
September 18, 2004 12:04 AMمن هم از این پیشنهاد استقبال میکنم و دوشنبه امروز میشوم.
siamak farid September 17, 2004 09:35 PMخيلی خوشمزه بود!!! مسئولين سايت امروز وقتی اين فراخوان نونور گونه شماها رو ديدن اصلاً درب وب سايتشون کامل بستن که دچار مشنگ بازيهای شما خارجه نشينا نشن. خيلی باحال بود
( وحيد September 17, 2004 08:07 PMمن میگویم نه فقط دوشنبه بلکه بخاطر نفس آگاهی و آزادی و احترام به حقوق بشر همیشه باید با هرگونه ستمگری حکومت ( آنهم بنام دین ) مبارزه کنیم و بدانیم آنها بیشترین دلهره را از آگاهی مردم دارند. ما قشر تحصیلکرده وظیفه ای مهم تر علاوه بر فعالیت در رشته تخصصی خود داریم.
September 17, 2004 04:35 PMدوست عزیز تمام حرف های شما درست. اما عزیز دل برادر! چرا وقتی فشار ها شامل امروز و رویداد می شود حدر و دیگر دوستان بسیج می شوند و می خواهند همه امروز و رویداد شوند؟؟ چرا وقتی نشریاتی چ.ن اخبار روز، ایران امروز، روشنگری و... دیگر نشریات اپوزوسیون خارج نظام فیلتر شدند صدای کسی در نیامد. آقای ف م سخن عزیز! اسپارتاکوس در داخل نظام نیست. در بیرون است. هر کس نمی خواهد این مساله را بفهمد تقصیر خودش است.
September 17, 2004 02:04 PMخدا شفاتون بده. انشاالله
محسن September 17, 2004 09:32 AMمن هم اعتقادي به آن چه اصلاح طلبان مي کنند ندارم. من هم با بسياري از آن چيزهايي که در دو سايت "امروز" و "بامداد" نوشته مي شود همدلي ندارم. منهم با بسياری از نظرات و عکس‌العمل‌های حدر مشکل دارم اما چون به صداقت شما ايمان دارم، در اين حرکت شرکت خواهم کرد.
فرهنگ September 16, 2004 08:39 PM