"اقدام جديد خشونت طلبان در مضروب كردن دكتر صالحي رئيس دانشگاه علم و صنعت كه يادآور برخوردهاي نفرت انگيز برخي از عناصر ضدانقلاب در ماههاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي است از يك سو نشانه استيصال اقتدارگرايان و از سوي ديگر زنگ خطر جدي براي دانشگاهيان و روشنفكران محسوب مي شود".
اين جمله را در "بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب در باره حوادث اخير دانشگاه علم وصنعت" خواندم و سعي کردم منظور آقايان را از "عناصر ضدانقلاب" بفهمم.
آيا منظور آقايان، هواداران ِ سازمان مجاهدين خلق ايران است؟ همان ها که سازمان ِ نيمه مخفي "مجاهدين انقلاب" هر چه از دستش برآمد بر ضد آنها کرد تا بالاخره وادار شدند به طور مسلحانه رو در روي حکومت قرار بگيرند؟ همان ها که آقايان "مجاهدين انقلاب" در مقابل نشريه ي "مجاهد"شان، نشريه ي "منافق" منتشر کردند و به صورت سازمان يافته، به کتابفروشي ها و ستاد آنها حمله بردند؟
اين جمله از بيانيه را که خواندم، ياد برخورد آقايان "مجاهدين انقلاب" با "عناصر ضدانقلاب" آن دوران افتادم. برخوردي که خوب به ياد دارم با کتاب و سخن و انديشه نبود؛ با تيغ موکت بري و کارد و قمه بود.
اگر برادران کمي به ذهن خودشان فشار بياورند، شايد يادشان بيايد که چه کساني به ستاد اصلي مجاهدين خلق در خيابان تخت جمشيد مدام حمله مي بردند. چه کساني از در و ديوار درمانگاه مجاهدين خلق که در خانه ي سرهنگ زيبايي در خيابان بهار بود بالا مي رفتند. چه کساني بچه هاي مجاهدين خلق را زير باران مشت و لگد مي گرفتند و آن ها را با کارد و قمه سلاخي مي کردند. چه کساني در ميتينگ هاي مجاهدين خلق سنگ مي پراندند و سر مي شکستند.
آري شايد به ياد بياورند چه کساني باعث شدند تا يک آدم فرصت طلب و خود بزرگ بين مانند رجوي، از شرايط به وجود آمده استفاده کند، و عده اي جوان و نوجوان خام و بي تجربه را به عنوان چريک و ميليشيا، به جنگ مسلحانه با "آخوند"ها بفرستد. چه کساني باعث شدند همين جوانان و نوجوانان - که دل شان براي ايران و ايراني مي تپيد -، به آغوش صدام - که دشمن ايران و ايراني بود - پناه ببرند. آيا عناصر ضد انقلاب مورد نظر "مجاهدين انقلاب" اينها هستند؟
جمله را چند بار خواندم چون فکر مي کردم اشتباه مي کنم. چون هيچ ربطي ميان برخورد آن "عناصر ضدانقلاب" با "اقدام جديد خشونت طلبان در مضروب کردن دکتر صالحي" نمي يافتم. چون اگر مشابهتي در کار بود، مشابهت نه آن عناصر ضد انقلاب، که عناصر "مجاهدين انقلاب اسلامي"ِ اُوِرکت پوش ِ آن سال ها با خشونت طلبان امروز بود.
باز هم اميدوارم که من اشتباه کرده باشم و منظور برادران مجاهدين انقلاب، اين بچه هاي بي گناه، که هزار هزار شکنجه و تيرباران شدند، و يا در پايگاه هاي مجاهدين خلق در عراق عمر و جواني شان را تباه کردند نبوده باشد. آري، اميدوارم که "مجاهدين انقلاب"، سابقه ي درخشان شان را در تبديل عناصر مخالف، به ضدانقلاب ِ مسلح به اين سرعت فراموش نکرده باشند.
sokhan November 8, 2004 01:40 PM
mehdirajabi@hotmail.com
انتقاد اصلاحطلبان حكومتی به محافل دانشجويی
طرفداران رويكرد نخست، از همان فردای شكست انتخابات مجلس، ، بسراغ تدارك انتخابات رئيس جمهوری رفتند، تا به گفته خودشان مانع از افتادن همه سنگرهای قدرت بدست بنيادگرايان بشوند. آنها بويژه زمامداران شان، بی آنكه به شكست خويش اذعان نمايند، و بی آنكه لحظه يی ترديد و تامل، نسبت به درستی سياستهای گذشته نشان بدهند، به تكاپو افتادند، تا نامزدی مناسب برای جانشينی محمد خاتمی رئيس جمهور پيدا كنند.
آنها گذشته از كارسياسی در اين زمينه، بلندگوهای ايدئولوژيك خودرا برعليه محافل دانشجويی تنظيم كرده، و آنها را زيرضرب گرفتند، تا نداهايی را كه ازاين سو در راستای انتقاد به راهبرد اصلاحطلبان و دردفاع از راهبردی ديگر (جنبش دمكراسی خواهی) بلند میشد، خاموش سازند.
محمد كديور در برخوردی سرزنش آميز به دانشجويان نوشت:« آيا تشكيل جبهه دموكراسیخواهی و جمهوری وظيفه دانشجويان است و آيا اساساً تشكيل چنين جبهه يی مفيد است؟ وقتی يك ملك خاكش مشكل دارد هر نهالی با هر نامی كه در آن برويد همان خرزهرهای خواهد شد كه پيش از آن نيز بوده است. تاكنون، چند بار پروژه اصلاح و تغيير در اين كشور شروع شده و به در بسته خورده است........از شما به عنوان دانشجو انتظار نمیرود ساختار سياسی نظام را تغيير دهيد.»
درپاسخ به يورش تحقيرآميز محسن كديور به دانشجويان و نيز درزمينه بررسی برخورد اصلاحطلبان حكومتی با دانشجويان، نوشتاری فراهم كردم كه درتارنمای ايران امروز منتشرشد. خواننده كنجكاو دراين زمينه میتواند به آن نوشته رجوع كند.
چندی پس از آن مصطفی تاج زاده درهمين راستا ادامه داده و نوشت: « براى اولين بار، «بى عملى سياسى» در قالبى آرمانى و ايدئولوژيك توجيه مى شود و خصلتى تهاجمى و پرخاشگر عليه سياست ورزى اصلاح طلبانه يعنى فعاليتهاى سياسى قانونى، مسالمت آميز، تدريجى و مردمى مى يابد و لبه تيز آن، نه به سوى منشا نابسامانىها، بلكه متوجه فعالان اصلاحطلب و بيشتر از آن متوجه جنبش اصلاحات بوده و پراكندن تخم ياس و بى اعتمادى را هدف قرار داده است. ............ جريان مذكور ناآگاهانه در جهت مقاصد اصلاح ستيزان زمانه حركت مى كند. جماعت جديد ظاهراً به انقلابيگرى باور ندارند و در هر حال مايل به پرداخت هزينه سياست ورزى انتقادى نيستند. آنان كم هزينه ترين روشها، يعنى انفعال را براى تحقق ديدگاههاى خود برگزيده اند. با وجود اين حاضر به چشم پوشى از مزاياى پيش تازى نيستند و در پنهان و گاه آشكار درباره ضرورت «تغييرات بنيادى» در ساخت حقوقى و سياسى، بدون انجام عملى خاص سخن مى گويند و در همه حال در تحقير دستاوردهاى جنبش اصلى ملت بسيار فعال اند!» برگرفته از روزنامه شرق
پس از قتل تئو وان گوك هنرمند سينماگر هلندی به دست اسلامگرايان انتظار مي رفت كه خارجي ستيزها و دست راستي هاي هلندی از اين واقعه بهرهء سياسي ببرند و آن را دست آويزي براي سخت گيری و ستيز با مهاجران قرار دهند.
روز شنبه عده اي مساجد شهرهاي هويزن، بردا و رتردام را به آتش كشيدند و بر در و ديوار مساجد شعارهای خارجي ستيزانه نوشتند. آنها به انتقام از قتل هنرمند هلندي و به قصد تحقير مسلمان ها سر خوك را به در مسجدهايي كه به آتش كشيده بودند آويختند. روز دوشنبه - ديروز - در ايندهوفن - از شهرهاي بزرگ هلند - يكي از مكتب خانه هاي آمورش قرآن با انفجار يك بمب دست ساز ويران شد. جامعه مسلمانان هلند هر چند كه رسما از قتل سياسي تئو وان گوك اظهار تاسف كرده است، اما اين ترفندها بي فايده بوده است و اين قتل سياسي را به پاي همهء مسلمان ها نوشته اند.
بدين ترتيب احتمال مي رود كه به بهانهء اين قتل زمينه های ستيز با مهاجران مسلمان در يكي از مهمان نوازترين كشورهای مهاجرپذير فراهم آيد.
يادآوری مي كنيم كه تئو وان گوك بر اساس فيلم نامه اي كه يك زن مسلمان نوشته بود فيلمي ساخت به نام SUBMISSION و در اين فيلم از تبعيض جنسي زنان مسلمان و خشونتي كه به آنان اعمال می شود انتقاد كرد. ساختن اين فيلم باعث شد كه به دست يك عرب متعصب به قتل رسد. اين فيلم در ماه اوت ۲۰۰۴ در تلويزيون هلند به نمايش درآمد.
http://www.hylit.net/ba/more/2250_0_2_0_M/