آنچه که آقاي خاتمي روز 16 آذر در دانشگاه تهران مشاهده کرد، دستاورد اصلاحات نبود، بلکه يکي از بمب هاي خشم و خشونتي بود که پيش از موعد منفجر شد. اين بمب هاي ساعتي، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ِ ايران به دست طرفداران استبداد در دل مردم کار گذاشته شده است و دير نيست انفجار به هم پيوسته ي آنها.
آنچه که آقاي خاتمي روز 16 آذر در دانشگاه تهران مشاهده کرد، يک حقيقت تلخ و بسيار آزارنده بود که هيچ خردمند و فرزانه اي از ديدن آن نمي توانست دل خوش شود ولي در مقابل اين حقيقت چه مي شد کرد؟ آقاي خاتمي ايستاد و تحمل کرد و اين حقيقت تلخ را به چشم خود ديد؛ ديد که زيباترين حرف ها هم در مقابل خشم ِ جوان کارساز نيست؛ دلداري و مرهم نهادن بر زخم ِ دل ِ زخم ديدگان کارساز نيست؛ تهديد به بيرون کردن از سالن و ترک جلسه کارساز نيست. او حقيقتي را ديد که کل نظام اسلامي دير يا زود با آن رو به رو خواهد شد. تازه آن چه که خاتمي ديد خشم محدود ِ دانشجويان نسبت به خود ِ سابقا محبوب اش بود و واي به روزي که اين خشم مجال بروز در مقابل رهبر و فسيل هاي شوراي نگهبان و ددمنشان ِ هميشه منفور ِ قوه ي قضائيه پيدا کند.
امروز کوته فکران ِ تماميت خواه، از آنچه که بر سر خاتمي آمد احساس رضايت مي کنند و بروز چنين حادثه اي را به بي لياقتي او نسبت مي دهند و چه اشتباه مي کنند! چشم به حقيقت دوختن و رو در روي آن قرار گرفتن و براي درد، درمان يافتن نشان خرد است نه بي لياقتي و آن که با دستگاه هاي عريض و طويل تبليغاتي و صرف ميلياردها پول، سعي در کتمان حقيقت و پنهان کردن ِ درد دارد از خرد و لياقت بي بهره است؛ به کسي که اميد به اصلاح را در دل جوانان مي کشد و به جاي آن ياس و نفرت مي کارد، نمي توان با لياقت خطاب کرد بلکه بايد او را بي بهره از عقل ناميد.
من بيشتر از آن که براي آقاي خاتمي متاسف شوم، براي خودمان متاسف شدم؛ براي فرداي تاريکي که در پيش داريم. پيش ِ چشم خود روزي را ديدم که نه يک سالن، بلکه يک شهر و به دنبال آن کل کشور منفجر خواهد شد و ما در مقابل سيل خروشان مردم ِ جان به لب رسيده، توان ايستادگي و دعوت به رفتار منطقي و عاقلانه نخواهيم داشت. آن روز هم، نه چشم باز کردن رهبر و فسيل هاي شوراي نگهبان و ديدن حقايق اثري خواهد داشت، نه دلداري و مرهم نهادن بر زخم دل زخم ديدگان، ونه استفاده از زور و دستگاه سرکوب. آن روز روزي خواهد بود که عنان از دست همه در خواهد رفت تا چه کسي توانايي مهار و سوار شدن بر اسب ِ سرکش قدرت را داشته باشد، و به کدام سمت براند...
مرسی... این تقریبا مطلبی بود که میهواستم تو بلاگم بنویسم... خیلی حالم خوب شد ! داشتم دق میکردم از دست این بلاگرا!
dokhtare_jahannam December 19, 2004 07:52 AMMardom Be tang amadeand in aqa ba goftan azadi va qanon Assasi amad va hich nakard.
مقاله تان بسيار عاقلانه و خوب بود. آنچه باعث شد جوابي برايش بنويسم نه خود مقاله، بلكه پاسخ ها بودند... متاسفم كه افراد اينطور شتابزده اند... نمي دانم به چه اميدي اينطور مي تازند... به اميد كدام نجات دهنده نشسته اند؟ مردمان بي عمل و پر مدعايي هستيم
December 13, 2004 01:48 PMsalam...bombi ke azash harf mizani jalebe ...amma motmaennan behtarin kaar motahed shodane...chizi ke fekr konam mardom mitoonan hadeaksare estefade ro azash bebarand..be omide azadi...doroooooooooood
malihe December 10, 2004 02:27 AMsoalie daram az agaye hajarian anhaie ke montazere hakha bodand ba khanome mehrangize kar wa ya mohsene sazegara gabele mogayese hastand? kamyi dorost harf bezanym
mehrdad December 9, 2004 11:40 PMخاتمی سوخت. دوم خردادسوخت. شیرین عبادی سوخت. رفراندوم خواهد سوخت. دل به گمراه کردن که بسته ای؟ این همه بازی دموکراسی دینی و خاتمی و علی افشاری و... دبگر نتیجه ای نخواهد داشت. چشمها را باید شست . جور دیگر باید دید. نسلی نو و راهی دیگر در پیش است . شما هم به حال خود افسوس بخور که 8 سال از جامعه ات عقبی . به ایران بیندیشیم . همه به ایران بیندیشیم
mehran December 9, 2004 11:09 PMاین نظر من از سایت بهنود سانسور شد:
تا زمانی که ما مردم سالاری را در زیر عبای مدرس و خاتمی جستجو میکنیم, باید فقط با واژه آن دلخوش کنیم. اگر شما لطف کنید و یک مثال از مردم سالاری دینی بفرمایید حق بزرگی بر گردن این ملت جویای آن خواهید داشت
آرمان (اصلی) December 9, 2004 08:37 PMحرکت از این بیش شتابان کنیم.
ali December 9, 2004 11:28 AM