April 30, 2005

اعلام زمان برگزاری دومین جلسه دادگاه محمدرضافتحی (وبلاگ نویس و روزنامه نگار در ساوه)

گزارش : به دليل نامشخص بودن منبع خبر نام گزارشگر را حذف کردم. ف.م.سخن

بنابر آخرین اخبار دریافتی از ساوه، دومین جلسه دادگاه رسیدگی به شکایت فرماندار و نماینده عالی دولت از مطالب وبلاگ محمدرضافتحی نویسنده نشریات محلی استان مرکزی(سـاوه) و وبلاگ نویس، ساعت 9 صبح روز شنبه 17/2/84 ( May 7, 2005) در محل داگستری ساوه برگزار خواهد شد.

محمدرضافتحی نویسنده وبلاگ ساوه جم(www.savehjam.blogspot.com) با درج مطالبی در وبلاگش ، عملکرد علیرضاآشناگر (فرماندار و نماینده عالی دولت در ساوه) را مورد انتقاد قرار داده بود. وی همچنین اقدام مهری روستایی گرایلو( شهردارســاوه ) در توزیع سکه های طلا در بین مهمانان یک همایش محلی را باعث خیانت به خزانه مردم فقیر و حاشیه نشین شهرساوه می دانست و خواستار پاسخگویی او به سئوالات شهروندان یا استعفا و برکناری از آن سمت شده بود.

اولین جلسه محاکمه این روزنامه نگار محلی روز 5 اردیبهشت (25 آوریل) برگزار شد که وی بدون برخورداری از وکیل رسمی به اتهامات خود در مقابل شکایت شهردار ســاوه پاسخ داد و به دفاع از نوشته های خود پرداخت.

در جلسه بعدی دادگاه ، وی به اتهاماتش در مقابل فرماندار ونماینده عالی دولت در ساوه پاسخ خواهد داد. او با نکوهش انتصابات طایفه ای و حزبی توسط فرماندار ساوه و انتقاد از وضعیت بهداشت آرد ونان ، این نماینده دولت را بی کفایت قلمداد کرده بود . فرماندار و شهردار ساوه می گویند به آنها توهین شده و بخاطر تشویش افکار عمومی و نشر اکاذیب در نوشته های این وبلاگ ، برای دلگرم کردن مدیران نظام به خدمت بیشتر ، باید اشد مجازات برای نویسنده در نظر گرفته شود.

این وبلاگ نویس در بین مخاطبینش به طرح مطالبات عمومی ونوشتن انتقادات بیرحمانه و بدون رعایت مقام و منصب افراد در سطح مدیران محلی شهرت دارد . وی با نشریاتی همچون لاله سرخ ، ندای ساوه(ندای اصلاحات)، مدینه گفتگو ، آوای ساوه، گل یاس و... همکاری نزدیک داشته ومدتی هم به عنوان خبرنگارفرهنگی روزنامه رسالت در استان یزد فعالیت کرده است.

او برای اولین بار در ششم فروردین ماه امسال در اداره اماکن ساوه ، زیر نظر "فلاح زاده" از افسران اطلاعاتی نیروی انتظامی ایران ، مورد بازجویی قرار گرفت اما پس از انتشار نامه او به پرزیدنت محمد خاتمی ، که در آن از ظرفیت اندک انتقادپذیری مدیران اجرایی کشور انتقاد کرده بود، مجددا در 15 فروردین ماه هنگام بازگشت از محل کارش در خیابانهای ساوه دستگیر شد و در بازداشتگاه موقت پلیس ایران ، تحت آزار و اذیت شدید قرار گرفت. او پس از دوران بازداشت و مراجعت از نزد دادستان ساوه ، یادداشتی اعتراض آمیز برروی وبلاگش گذاشت و اعلام کرد که در واکنش به فضای نگران کننده برای طرح اعتراض و انتقادات مدنی درجامعه اش ، کار نوشتن را برای همیشه کنار می گذارد و قلمش را می شکند. او نوشته که با چشمانی اشکبار از خوانندگانش خداحافظی می کند. برخی از دوستانش ، اقدام او را به یک خودکشی مطبوعاتی تشبیه کرده اند که از اتفاقات نادر در جامعه مطبوعات ایران به شمار می آید. روزنامه نگاران ایرانی ، سالهای اخیر را در انزوای شدید می گذرانند و هر روز به پرونده های مطبوعاتی در دادگاههای ایران افزوده می شود. با وجودی که او در وبلاگش نوشته از افرادی که به هر شکل از نوشته های او رنجیده شده اند معذرت می خواهد اما به نظر می رسد قوه قضاییه ایران ، این فرصت را مناسب ترین زمان برای قلع وقمع یک روزنامه نگارمنتقد و وبلاگ نویس محلی می داند.

پلیس ساوه ، همچنین او را پس از دستگیری و بازداشت ، با دستبند در خیابانهای منتهی به دادگستری ساوه گردانده بود تا شخصیت اجتماعی او را متلاشی کند . ظاهرا این هم یک روش تازه دستگاه قضایی ایران برای آزار روحی و تحقیر اجتماعی روزنامه نگاران معترض به شمار می آید که احتمالا در آینده فراگیر خواهد شد. جلسات محاکمه او در مقابل دادستان ساوه ، پشت درهای بسته برگزار می شود و هیچ خبرنگاری اجازه ورود به آنجا را ندارد.

این بلاگر به دوستانش گفته از انتقادات ، اعتراضات و مطالبات عمومی که مطرح کرده به هیچ عنوان پشیمان نیست و حاضر است هزینه آن رابدهد اما اگر افرادی از لحن نوشتاری و آهنگ کلماتش رنجیده خاطر شده اند از آنان معذرت می خواهد. به گفته نزدیکانش ، او سابقا در نوشتن داستانهای کوتاه فعالیت داشته و مجله اختصاصی دانشگاه یزد (که در آنجا تحصیل می کرده) ، همه داستانهای کوتاهش رابه چاپ رسانده اما در سالهای اخیر کار داستان نویسی را کنار گذاشت و مستقیما به طرح مشکلات عمومی در نشریات محلی پرداخت. وی در سال 1375 رتبه دوم داستان نویسی دانشجویان سراسر کشور را کسب کرده و صاحب عناوین متعدد در تهیه مقالات پژوهشی و تحقیقاتی است.

اتهام او شامل تشویش اذهان عمومی، اضرار به غیر، اهانت، نشر اکاذیب، توهین،افترا و... است. طبق قانون مصوب در مجلس ایران ، مجازات اهانت به رهبر مذهبی کشور، حکم اعدام است اما درصورت اهانت به مدیران پایین تر ، در این مجازات تخفیف داده می شود.

اخیرا کمیته بین المللی دفاع از وبلاگ نویسان ، بازداشت و تحت تعقیب قراردادن او را محکوم کرده و خواستار اقدام جهانی برای حذف فشارها از سوی حکومت جمهوری اسلامی ،بر روی این بلاگر شده است.

sokhan April 30, 2005 09:03 PM
نظرات

به امید ازادی ایران عزیز

May 8, 2005 02:46 AM

از بازداشت یک وبلاگ نویس درساوه ، واقعا متاسف شدم.
در انتخابات هم شرکت نخواهم کرد.

May 6, 2005 11:00 PM

Dear Mr. FM Sokhan: right now I do not have the time to write about the claims of people such as khanoom Farnza Seyfi, Mr. Nasser Khaledyan and Mr Assad, regarding the impolite disruptive comment at their site. I have witness more than %99 of comment posted at khanoom Farzaz and almost % 100 of comments posted at Mr. Khaledyan's site and more that % 95 of comment posted at Mr. Assad’s site very positive. As a matter of fact I would say that I was the only person that use to post critical comment at khanoom Farnaz. Site and only once there was a lady which she said something and Farnaz khanoom started beating her up. These are crying uncle for no reason. There is a very misunderstood subject called theory of probability and if we take into account the number of Iranian visiting the Internet and posting comment we will see that more than %99 of the comment are very decent and polite and those impolite are for very few people using different name which Mr Assad caught three different name with the same IP address. And some people really deserve to be treated badly, after all “ We teach people how to treat us.” If some one deletes my comment by saying that they do not want with national issues and then again deletes my inquiry that person should not expect to be treated like a human being. I will gave you an example of my comments that was deleted by Mr. Reza Shokr allahi.

Sahand May 3, 2005 03:40 AM

از دوستان فهیمم فرانک خانم, سهند, وآسید قلی که در تائید آزادی بیان نوشتند و همچنین از سخن گرامی که میزبان این نظرات هستند تشکر میکنم.

به امید روزی که همه ما به آن درجه از بلوغ فکری برسیم که قبول اشتباهات را عامل پیشرفت و کسب اعتبار بدانیم و از اعتراف به آن نهراسیم.

آرمان May 2, 2005 09:58 PM

man ham mesle baghiye khahane azadiyeh na tanha Akbar Ghanji balke tamamiyeh zendaniyane siyasi hastam. Vali ne mitonam ino ham az yadam bebaram, che kara shoma ha az afradi mesleh aghaye Ensaf ali Hedayet, che bar akse Ghanji hich lake yeh siyahi dar pardedeyeh zendeghiyash vojod nadare, defaa ne karde ve ne mikonid. Ino ham bayad begam ke agahyeh Hedayat mazlum tarin zendaniyeh siyasi ast ke faghat saresh be kare ghanoniyash mashghol bode. http://www.iran-chabar.de/1384/02/04/hedayat840204.htm

Ali reza May 2, 2005 08:50 AM

doostane gerami
rastash man modatist ke az elame nazar dar morede neveshtehaye jenabe sokhan khoddari kardam, va dalilash ham haminhaie bood ke dooste khoobam arman bekhoobi be anha eshare kard
jenabe sokhan
vaghean entezare chenin mantegh va phalsapheie az nevisandeye khoob va azadikhahi mesle shoma nadashtam
be nazare man ham (manande arman) manteghetan mesle ansare jomhoori eslami bood

faranak May 2, 2005 03:16 AM

سخن گرامی,

اگر لطف کنید رابطه بین انتقاد اینجانب (که عین واقعیت بود و حرف رکیکی در آن نبود) را با "هرزه گویی" ! بیان فرمائید, خیلی ممنون خواهم شد. حکایت کار شما مثل مبارزه ج.ا. با دانشجویان آزادیخواه با عنوان "اراذل و اوباش" است ! اما همین "ارازل و اوباش" با عنوان گروه فشار در شمار "سربازان امام زمان" ! محسوب میشود. حتماً جنابعالی هم همین "هرزه گویی" را برای آقای "ن.", به شرط آنکه مورد غضب شما باشد, "ادبیات آزاد" تلقی میکنید ؟! بنده آنرا دورویی مینامم.

سوال فرمودید: "چرا به جاي اينکه مثلا فلان کس مسلمان درستي نيست و شراب مي خورد و نماز نمي خواند، از او انتقاد اساسي نمي کنيد؟" !

لطف کنید منظورتان را از "انتقاد اساسی" بیان کنید و اینکه چرا سوال ریشه ای من "انتقاد اساسی" محسوب نمیشود. نکند منظورتان از "انتقاد اساسی" یعنی "بازی با لغات قلمبه سلمبه !؟". نکنه "اساسی" اینجا یعنی "بلاب بلاب نویسی" و یا اینکه "{سخن} را خوش آید ؟!".

دوماً شما در فتوی اولیه تان ذکر نکردید "انتقاد در مورد *دوستان* عزیز من باید اساسی ! باشد !" شما فرمودید "اگر انتقاد دارید (برای آنکه من ضایع نشوم) در اینجا ننویسید و در بلاگ خودشان بنویسید !"

ناگفته نماند بعد از این فتوی تاریخی شما بنده هیچگاه به دوست عزیز شریعتمداری (یعنی خامنه ای) انتقاد (اساسی !) نخواهم کرد. اگر هم حرف "اساسی !" دارم به رئیس دفتر آقای خامنه ای زنگ میزنم و انتقاد را آنجا مطرح میکنم !

البته از شما هم همین انتظار را دارم که همین کار را کرده و در بلاگ خودتان فقط در مورد خودتان نقد بنویسید. حق اینکه در مورد ج.ا. نقد بنویسید را ندارید چرا که نقد شما "هرز" تلقی خواهد شد و منافع "برخی" ها را به خطر خواهد انداخت. لطف کنید هر انتقادی دارید در بلاگ همان شخص بنویسد. آقای خامنه ای هم وب سایت مربوط به خود را دارد. آدرسش هم اگر بلد نیستید بفرمائید من بهتان بدهم.

سوال فرمودید "گيرم کسي نماز نمي خواند و شراب مي خورد و اصلاح طلب است؛ خب که چه؟ به فرض اثبات چه فايده اي دارد؟"

واقعاً سوال خیلی خوبی است. تمام سعی و تلاش این دوروزه من هم همین بود که به این سوال شما برسیم. اما صادقانه بهتان بگویم که توقع نداشتم این سوال از طرف شما باشد. شاید اگر یک تحصیل نکرده کم سن و سال این را میپرسید بیشتر خوشحال میشدم. چونکه شما را من اگاه تر از این میپنداشتم.

جواب سوال: فایده این است که اثبات میشود که این اشخاص مسلمان نیستند و در نتیجه اگر ادعای حمایت از اسلام واقعی کردند ما بهشان خواهیم گفت: "لطفاً خفه شوید و بروید از کسی که حداقل مسلمان است بپرسید !"

مثل این است که من مسیحی باشم و فتوی بدهم "ما فرامین واقعی موسی را باید پیاده کنیم !" که بلافاصله یهودیان از من خواهند پرسید "آیا خودت انجام داده ای ؟ پس چرا یهودی نیستی ؟"

جناب سخن گرامی, شما دارای محاسن زیادی هستید که خیلی از نویسندگان از آن بی بهره اند ولی متاسفانه شما هم با کمی معروفیت دچار خودبزرگ بینی شده اید و اشتباهات بارز (تابلو) خود را انکار میکنید. یعنی همان راهی که ن. و سایر "دوستان" رفتند.

برای شما آرزوی موفقیت دارم.

آرمان May 2, 2005 02:30 AM

آقاي آرمان
ممنون از نقد و نظرتان. مطلع هستيد که تا چند وقت پيش، نظرهائي که زير نوشته هاي من درج مي شد، بعد از تائيد روي صفحه قرار مي گرفت. اکنون چند وقتي است که به خاطر دوستاني مانند شما که مخالف سانسور و تعديل نظرها هستيد فيلتر را برداشته ام و هر کس هر چه مي نويسد مستقيما در ذيل نوشته ها درج مي شود. تعداد کامنت هايي که براي نوشته هاي من گذاشته مي شود بسيار کم است بنابراين مي توانم کامنت هاي نامربوط را در ساعت های بيداری حذف کنم. اما بعد از افتضاحي که برخي هرزنويسان در وب لاگ بيلي و من و ذيل مصاحبه خانم ها سيفي و دوکوهکي بوجود آوردند، که باعث شد يکي دو نفر از وب لاگ نويسان از جمله نقطه ته خط کامنت هاي شان را کلا ببندند، به اين نتيجه رسيدم که پيش از گسترده شدن هرز نويسي بايد در همان ابتداي کار جلوي آن را گرفت، والا فضاي تمام وب لاگ مسموم مي شود و نوشته هاي خواندني هم اثرشان را از دست مي دهند.

حال من از شما يک سوال مي کنم: اين جا که امکان نظر گذاشتن باز است و هر کس هر چه بخواهد مي تواند بنويسد؛ چرا به جاي اينکه مثلا فلان کس مسلمان درستي نيست و شراب مي خورد و نماز نمي خواند، از او انتقاد اساسي نمي کنيد؟ گيرم کسي نماز نمي خواند و شراب مي خورد و اصلاح طلب است؛ خب که چه؟ به فرض اثبات چه فايده اي دارد؟

در مورد تحمل انتقاد هم شما محبت داريد. من هر انتقادي را که در باره ي خودم باشد - حتي تند ترين آنها را- به جز الفاظ مستهجن در زير نوشته ها باقي خواهم گذاشت و اگر جوابي داشته باشم، به آنها خواهم داد. اگر قرار بود هر چه من گفتم باشد، يقين بدانيد در ِ کامنت ها را مي بستم و همگي مان را از گرفتاري هايش خلاص مي کردم!

شاد و سر بلند باشيد.
ف.م.سخن

ف.م.سخن May 1, 2005 11:49 PM

دوست عزیز جناب سخن,

فرمودید "من به آقایان ایکس ارادت دارم و هر گونه انتقاد از آنها را سانسور مینکم !!!!!"

آیا شوخی میکنید ؟! از فرد تحصیل کرده و تمدن دیده ای مثل شما بعید است که چنین منطقی دارید. شما که دم از آزادی بیان و مردم سالاری میزنید چطور روح تک رایی و خفه کردن بیان و انتقاد را در این عمل خود انکار میکنید ؟

منطق {سخن}: "هر انتقادی نسبت به دوستان من شود سانسور میشود" !!!!

پس تفاوت شما با شریعتمداری چیست ؟ او هم هر انتقادی و یا خبری بدی که نسبت به پسر عمه و خاله اش (ملایان) باشد, را سانسور میکند (طبق منطق جنابعالی !).

ظاهراً فراموش کردید همین "شخص" سه نقطه مورد احترام شما ! وقتی که غیر مستقیم از اسم مستعار شما ایراد گرفت (که تا حدی هم منطقی بود) شما و خوانندگان گرامی (از جمله خودم) هر چه از دهنتان در آمد نثار اون بدبخت کردید و حتی فحش های مستقیم هم سانسور نکردید ! این **دوریی** را چطور در راستای آزادی بیان و عقیده تعبیر میکنید ؟!

اگر قرار باشد ما نتوانیم از "اشخاص مورد احترام شما" ! (که دیروز در زیر فحش ها و انتقادهای شما له شدند زیرا منافع شما مطرح بود) انتقاد کنیم, شرافتمندانه بفرمائید چه اسمی باید روی بلاگ شما گذاشت ؟ من پیشنهاد میکنم اسمش را بگذارید "ف م, هر چه من گفتم !"

من و خیلی ها احترامی که برای شما قائل بوده (و هنوز هستیم) بخاطر تحمل انتقاد ها و *** عدم سانسور *** بوده است. امیدوارم قدر این احترام را بدانید.

با تشکر فراوان از زحمات شما

آرمان May 1, 2005 10:48 PM