برای خواندن اين طنزنوشته در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
sokhan April 17, 2005 09:49 PMسلام.. جالب بود فقط من نفهمیدم اون توضیح اخر هم باید جزو داستان به حساب بیارم یا خیر.. البته منظورمو می فهمید که..یا حق بر دود
DizzyRocker April 20, 2005 02:55 PMjenabe sokhan
fekr mikonam ke in thema khastekonande shodan
lotfan masaleye digari ke bahs barangiz bashe ra shoroo konid ke be darde ejtema ma mardom ham bekhore
خدا پدر رفسنجانی بیامرزد.
این مشارکتی ها می خواهند از آدم کار بکشند،
پولش را هم نمی دهند. این ها دیگه نوبر هستند.
ظاهرا وبلاگ نویس ها را جمع کرده اند تا برایشان
مفت و مجانی قلم بزنند.
سلام بر ف.م.سخن عزيز.حضورتان در «تارنوشت» موجب افتخار است.و بيش از آن گوشه ی چشم جنابعالی به يادداشت هايش.از ييامی که در تارنوشت گذاشتيد سياسگزارم
سام الدين ضيائی April 18, 2005 10:18 PMمتن پر قدرتی بود .
امید که سلامت باشید .
اگر اجازه فرمائید لینک شما رااگر چه سایتتان فیلتر شده است را به وبلاگم بی افزایم.
http://www.weblognameh.blogspot.com
http://weblognameh.blogsky.com
کیف پان آمریکن من را یاد کیف انگلیسی انداخت:) بسیار عالی نوشتید. ببینم اگر کسی جلوتر از من در خبرچین به مطلبتون لینک نداده، خودم افتخار داشته باشم:)
آسمون April 18, 2005 05:45 AMسلام دوست عزیزم. مانند همیشه لذت بردم. دستت درد نکنه. حسین خداداد
hosseeinkhodadad April 18, 2005 05:19 AMاحسنتم. من این شیوه نوشتن را خیلی دوست دارم. نمیدانم به اینگونه طنزها در ادبیات فارسی چه میگویند ولی هر نامی که دارد قدرت تخیل و تحلیل و طنز را در هم می آمیزد و تاثیر بیشتری بر خواننده میگذارد. موفق باشید
در ضمن شما اگه روزنامه نگاری به سردبیر بگو عکس ما رو صفحه اول چاپ کنند تا یه خورده معروف بشیم. شاید در دوره بعد کاندید شدیم!