معين به سروش- انگار همين ديروز بود کشيديم در ِ دفتر پيشگام و چریک ها و منافقين رو تو دانشگاه تخته کرديم. عجب انقلاب فرهنگي ئي کرديم! چه زود گذشت! حالا خدا رو شکر تو علوم انساني کتاب های جديد نوشته شده و کم کم دانشگاه ها راه افتاده و ما همديگر رو مي تونيم بيشتر ببينيم. همين روزها هم در حزب توده رو تخته مي کنيم و خيال مون از هر طرف راحت مي شه. شما نتونستي طبری رو مقر بياری که مرتده ولي چند وقت ديگه گيرش مي اندازيم و همون طور که تو اون مناظره حال شما و آقای مصباح يزدی رو گرفت حالش رو مي گيريم. بفرماييد. بفرماييد دهن تون رو شيرين کنيد. ناسلامتي جشن عروسيه...
توضيحي در باره ي اين نوشته:
من براي استاد سروش ارزش و احترام فوق العاده زيادي قائلم و با اين نوشته هرگز قصد جسارت به محضر ايشان را نداشته ام. آن چه ايشان در زمينه هاي علمي و دين پژوهي انجام داده اند اثري شگرف در آينده ي فکري سرزمين ما خواهد داشت و در اين ترديدي ندارم. آن چه هم که امروز از نظر سياسي بر سر ايشان مي آيد بيست سال پيش بر سر بسياري از اهل قلم آمده است و مي دانيم که چه مصيبتي است و تا جائي که بتوانيم عليه اين اوضاع قلم خواهيم زد و آزادي و امنيت براي استاد ارجمندمان طلب خواهيم کرد.
اما سخن امروز بر سر انتخاباتي است که پايه هاي آن - به خصوص در اردوي اصلاح طلبان - بر عدم شفافيت و پرده پوشي و شعارهاي غير عملي و وعده هاي پوچ گذاشته شده است. در جائي که يک وب لاگ نويس ساوه اي را به اتهام انتقاد از فرماندار و شهردار آن شهر، بارها به دادسرا و اداره اطلاعات مي کشند و او را بازداشت مي کنند، آقايان شعار مي دهند که مي توان حتي از امام زمان هم انتقاد کرد و او را مورد استيضاح قرار داد! در مملکتي که از فرماندار منتخب دولت آقاي خاتمي نمي توان انتقاد کرد و اگر انتقاد کني به زندان مي افتي و ناچار به تعطيل وب لاگ ات مي شوي، آقايان ادعا دارند که در دولت آقاي دکتر معين - با اسم - از راس هرم نام خواهند برد و انتقاد خواهند کرد!
ما در اينجاست که به اکبر گنجي ها نياز داريم تا با قلم بي پرواي خود اين کجي ها را راست کند! اين عکس ها و آلبوم ها و وب لاگ ها و وب سايت ها، جائي که حقيقت در کار نباشد، و جائي که صداقت در کار نباشد، و جائي که انتقاد عريان از گذشته در کار نباشد، ديناري نمي ارزد.
اي ميلي داشتم از استادي که درست در سال ِ برداشته شدن همين عکس بالا به خاطر سياست هاي اتخاذ شده توسط همين آقايان از هست و نيست ساقط شد و خانواده اش از هم پاشيد. شايد به خاطر همين تاثر بود که آن مطلب را نوشتم.
نقش عملي که سام عزيز به آن اشاره مي کنند، در آن دوران بر پايه ي نقش هاي نظري ايفا مي شد. از مستندات هم همان نوار مناظره تلويزيوني بس که آقاي سروش و آقاي مصباح يزدي، زنده ياد احسان طبري را مي خواستند وارد بحثي کنند که انتهاي آن رد کردن وجود پروردگار بود تا بر اساس آن بتوانند حزب توده و اعضايش را قلع و قمع کنند که پيرمرد ِ متين، تن به اين بحث نداد و برنامه متوقف شد، تا بالاخره بهانه را از کوزيچکين به دست آوردند و کردند آن چه را که ديديم و ديديد.
اين ماجراها را نبايد فراموش کنيم تا دو باره به دام بت سازي ها و بت پرستي ها و چشم بستن ها و شيفته شدن ها و انتقاد نکردن ها نيفتيم و آن روزهاي تلخ و سياهي را که ديديم دوباره تکرار نشود. روزهاي تلخي که هرگز فراموش نخواهد شد.
sokhan April 29, 2005 09:19 PMمن آقاي سخن اين دوست ناديده ام را چشم بسته قبول دارم. ولي يك انتقاد كوچك در ارتباط با نقطه چين كردن صحبت هاي دوست عزيزم آرمان خان از ايشان دارم . وجدانن صحبت آرمان هيچكدامش توهين به كسي نبود. مگر دروغ گفته كه آقاي ....(نقطه چين از قلي است) وبلاگش تبليغ انتخابات است و يا آن ديگري آقاي ... ادعا ميكند كه ملاها را بايد باهاشون كنار اومد. من خودم دو سه ماه پيش توي سايت آقاي ... خوندم كه دعوت كرده بود بلاگرها برند با خامنه اي و شاهرودي مستقيما از ظلمي كه بهشون رفته صحبت كنند چون بالاخره اونها هم انسان هستند. سخن جان، اگه اونها انسان بودند كه دستور قلع و قمع نميدادند- يا نميگفتند در مورد زيبا كاظمي كه يه آدم بي اهميت مرده و غرب اينهمه سر و صدا ميكند. من پيام اين آرمان خان را قبل از اينكه به تيغ سانسور نقطه چين شود ديده بودم در همين سايت شما. خدا وكيلي توهين آميز نبود.
البته در اينكه سايت مال شماست و ملك مطلق شما شايد استدلال شما كه كسي پيامي براي ديگران دارد در سايت همانها بگذارد درست باشد- ولي وقتي آن ديگران سانسورش ميكنند چه؟ شايد زياد ربط نداشته باشه ولي ميگم اين خارجيها هم خيلي لطف ميكنند كه به ايرانيهاي غير تحصيلكرده هم اقامت و پناهندگي ميدهند وگرنه شايد آنها هم بايد ميگفتند اگه مشكلي با دولت خودتون داريد بريد با همون دولت حل كنيد. لابدن توهين به مقام رهبري هم بايد مجازات سانسور گوينده از عالم هستي را داشته باشد.
آقاي سخن، بخاطر فضولي بي جايم از خود شما پوزش ميخواهم چرا كه انسان هستي و داراي شرافت. زيرا كه پوزش از كلمات كه آن رند اصلاح طلب مبدعش شد ناديده گرفتن انسانيت و شرافت ومعنويت انسانهاست.
زنده و پايدار و شاد باشيد.
خانم هاله,
ممکنه یک مقدار در مورد "اسلام بدون نماز" . "اسلام مشروب خواری" بیشتر توضیخ بدهید ؟!
راستی یک سوال دیگر: آیا اسلام "مدل شما" به پیغمبر هم نیاز دارد ؟ نکنه اسلام در فرهنگ شما یعنی "هرچی جنابعالی خوشت اومد" ! پس فردا هم حتماً فتوی میدهید "مسلمان احتیاجی به حج ندارد !"
جناب فرهاد قربونعلی,
فرمودید "شخصی با اسم مستعار !" این دیگه خیلی مسخره است ! حتی خود ف م سخن هم مستعار است. مثل اینکه خیلی دلت میخواد آدرس و مشخصات همه را بدانی ؟ میتونم شغل شریف ! را بپیرسم ؟!
آرمان May 1, 2005 12:38 AMDear Mr. FM Sokhan: With all respect your deleting people’s name from some comments is the indication of a sinister censorship; Thanks God you live in the West and you must have witnessed that how the media, TV etc are openly criticizing their political, religious leaders and as a matter of fact almost everyone. How do you like opening a magazine and seeing certain words are left blank? Do not you think freedom of press, freedom of speech have no limit? If some one wants to raise his voice say to Dr. Sorush, do not you think we want to hear the voice? What gives you the permission to treat other’s comment the way you want? Freedom of press does not have “ if”, “ but “ etc
Sahand April 30, 2005 11:02 PMالبته واضح و مبرهن است آقای سخن عزیز احترام بسیار زیادی برای دکتر سروش قائلند؛ اما از آنجاییکه از آقای فتحی توسط فرماندار شکایت شده و فرماندار منسوب آقای لاری است و آقای لاری وزیر آقای خاتمی است و آقای خاتمی همجناح دکتر معین هستند و آقای دکتر معین الرعایا در عکس کناردکتر سروش نشستهاند، فلذا لازم است دکتر سروش به گند کشیده شوند و صد البته این منافاتی با ارادت قلبی استاد به سروش ندارد و یحتمل مربوط به این است که نامبرده برای امثال من تبدیل به بت شده و بر بت شکنان است که بت نشکسته نگذارند باقی بماند...( مخلص: فضول الممالک )
نقش خیال April 30, 2005 09:51 PMاز نظردهندگان عزيز برای چندمين بار تقاضا مي کنم اگر نظر انتقادی نسبت به ساير نويسندگان دارند، در صورتي که مربوط به مطلب نوشته شده نباشد، آن را در وب لاگ يا وب سايت همان افراد قرار دهند. شما مي توانيد در اينجا از خود من به هر زباني که مايليد انتقاد کنيد و مطمئن باشيد که جز الفاظ مستهجن چيزی از آن حذف نخواهد شد اما اگر راجع به ديگر نويسندگان - که جملگي مورد احترام من هستند - چيزی نوشته شود، بدون ترديد آنها را حذف خواهم کرد. از توجه شما متشکرم.
ف.م.سخن April 30, 2005 03:54 PMوقتی صحبت از دین می شه کلامی به وسط اومده که سخت و محکم و غیر قابل تجدید به نظر میاد سروش با قرائتی که داره از دین می ده این ساختار و تابو رو تا حدی شکونده پس می شه با تامی بیشتری به ایشون نگاهع کرد
روزبه April 30, 2005 02:43 PMمتاسفانه چند وقتی ست که آدم ناراحتی با اسم مستعار به وبلاگ ها سرک می کشد و هر مزخرفی که به ذهن اش می رسد در بخش کامنت وبلاگ ها می گذارد؛ آن هم به روشی بسیار کثیف. امیدوارم برای این علاف اینترنتی کاری جور شود تا دست از سر وبلاگ ها و نویسندگانی نظیر بهنود و نبوی و ... بردارد.
فرهاد رجبعلی April 30, 2005 02:40 PMاي بابا آقا آرمان!من طرفدار نه بهنودم نه ابراهيم خان! اما معتقدم که با نماز خواندن هيچ کس مسلمان نمي شود وبا شراب خوردن کسي کافر نميشود!دست آخر آنها هستند ککه در آتش جهنم مي سوزند و ذغال مي شوند تو هم برو کمي آن طرفتر در باغ بهشت با حوريان بهشتي حالت رو بکن!چه کار به آدمهاي سياه سوخته جهنمي داري ! تو نمي خواهد نقش خدا را روي زمين بازي کني ، خدا خودش بهتر ميداند چه بايد بکند!
Haleh April 30, 2005 01:20 PMدوستانی که مرا خطاب قرار داده اند.يک کلام ديگر عرض کنم!اگر گذشته هيچ وقت فراموش نشود،حمايت از گنجی و به اصطلاح گنجی شدن مان هم محلی از اعراب نخواهد داشت!يادمان باشد گذشته ی گنجی را هم بدون مستند محکمه يسند(حداقل تاکنون) به رخ می کشند.و همين گنجی بود که در يادداشت های خانه اشباح و ييشنهاد درباره ی کميته ی حقيقت ياب و ... تز ببخش و فراموش کن را توصيه می کرد و حالا...با احترام دوباره
سام الدين ضيائی April 30, 2005 01:05 PMجناب ف م سخن عزیز,
شما از ملتی که روشنفکرش مثلاً ... باشد که بلاگش را تبدیل به پایگاه تبلیغ انتخابات کرده و یا اون... که اعتقاد دارد انقلاب و سرنگونی ملایان محال است پس بنابراین باید از طریق شرکت در انتصابات با آنها مبارزه تدریجی (2000 ساله) کرد, چه انتظاری دارید ؟
ملتی که روشنفکرانش چنین متحجر و محافظه کار هستند, لیاقت همین گوشکوبها که عکسشان را اینجا گذاشته اید را دارند.
من فقط از این میسوزم که آدمی مثل... که دم از اسلامیت و نقش انکار ناپذیر آن در حکومت میزنند, چه طور حتی یکبار هم در 20 ساله اخیر نماز نخوانده اند ؟ (در عوض شراب خورده اند !)
حالم از این مسلمون نما ها بهم میخوره ! اسلام اینها مدل ... !
شما ها (مسلمون نما ها) که دارید رای به اسلامیت حکومت و ولایت فقیه میدهید, دیگه چرا مینالید ؟ همین قالیباف و یا توکلی هم از سرتون زیاده.
آرمان April 30, 2005 03:54 AMاي بابا،آقا سام من نمي دانم چرا بحث انقلاب فرهنگي که ميشه همه يکي يکي از در پشتي دانشگاه بيرون رفتند و هيچ کس در باغ نبوده!معين که در جواني شاهنامه مي خوانده يادش رفته که به رحمان دوست بگه يک خورده کمتر شعر بگذاره تو کتابهاي درسي واشتباهي دستور داده که شاهنامه از کتابهاي درسي فرزندان ايران حذف بشود!سروش هم که از در پشتي دانشگاه بيرون رفته انقدر نظريه داد که حاصل ان شد، هزاران بشکه آب که روي آن نوشته:لعنت بر يزيد!مولانا هم 700 سال پيش مغز را برداشت وپوست را انداخت جلوي سروش و دارو دسته اش و
حالا ما هم بعد از 726 سال پوست را هم نمي خواهيم!
نافرمانی مدنی به عنوان ابزار رسيدن به جمهوری تمام عيار و تاکید بر جدایی دین از دولت از نكات مهم مانيفست جمهوري خواهي گنجي است .... گنجي را از ياد نبريم و مانيفست او را منتشر كنيم . گنجي چه زيبا و شجاعانه گفت كه اصلاح طلبان داخل حاكميت به دليل پذيرفتن چارچوبهای قانونی فاقد ويژگی لازم برای رسيدن به يك جمهوری تمام عياراند .
خوب بیخود نیست که این یکی شده یکی از صد اثر گذار تاریخ بشری و اون یکی هم قراره بشه رئیس جمهور کشور گل و بلبل که
خُسن آقا April 29, 2005 11:35 PMدر خبرچین لینک دادم! موضوع خوبی را پیش کشیدید. واجب شد بروم با پدرم صحبت کنم و اطلاعات بیشتر بگیرم:)
آسمون April 29, 2005 11:32 PMسلام، شاید تاریخ ما با تاریخ دیگر کشورها که دارای حافظه است فرق دارد.
آواره April 29, 2005 10:49 PMاين دکتر سروش هم از آن فيلم هاي روزگاره!هنوز در عالم 1400 سال پيش زندگي ميکنه! 26 ساله که دارد درباره واقعه کربلا نظريه پردازي ميکنه !من نميدانم با اين نظريه ها و ايدئولوژيهايش چه گلي به سر مردم ايران زده که حالا شده يکي از صد اثر گذار عالم !انقلاب فرهنگي شان بس نبود که حالا معين مي خواد بشه رييس جمهور و سروش هم با نظريه هايش ما را در 1400 سال پيش نگه دارد!!
استاد سخن ! پيروز باشيد و سلامت
ف.م.سخن عزيز،به نظر می رسد بر اساس مستندات سروش در بستن دانشگاه ها و درگيری با گروه های دانشجويی حد اقل اقدام عملی يی نداشته است.در اين ميان کسانی مانند ابوالحسن بنی صدر و هادی غفاری و ... در بستن دانشگاه ها موثر تر بوده اند.گويا آن چه شما اشاره می فرماييد ستاد انقلاب فرهنگی است که ماه ها يس از بسته شدن و به قصد بازگشايی دانشگاه ها به فرمان رهبر آغاز به کار کرد که سروش از اعضای موثرش بود.البته اين ستاد غير قانونی و بسياری از عملکرد هايش سوال بر انگيز و نابخشودنی است،چنان که از شوری آش،سروش استعفا داد...با احترام