اکبر گنجي از صبح پنج شنبه اعتصاب غذايش را از سر گرفته است. در روز شکستن اعتصاب نيز چيزي جز آب سوپ نخورده و اين يعني نُه روز گرسنگي. به خاطر اعتصاب، حق مطالعه را نيز از او سلب کرده اند. او فقط با آب و چاي و چند حبه قند زنده است. وزن او از 77 به 68 کيلو رسيده است. گنجي آرام آرام مانند شمعي در حال خاموش شدن است.
دوستان ارجمندي که معتقد به کار جمعي هستيد و بر شروع هر کار انفرادي ايراد مي گيريد!
عزيزاني که کارتان نوشتن است و هيچ کاري جز نوشتن را در شان وب لاگ نويسان نمي دانيد!
بزرگواراني که به هيچ خط و جناحي وابسته نيستيد و کار ديگران را خطي و جناحي مي ناميد!
اگر قرار است دست به کاري بزنيد يا چيزي بنويسيد، ترتيبي دهيد که پيش از مرگ اکبر گنجي به نتيجه برسد. ما هم با شما همراه خواهيم بود.
...
يك نفر فرياد زد من تائبام!
در ميان طالبان من غائبام!
رازها را فاش كردش آن جناب!
رازهاي سرخ ِ يك عالي جناب!
آخرش حكمي بدادند طالبان!
"تو برو باقي عمر زندان بمان!"
...
قسمتي از مثنوي افتضاحات! ... به زودي در بيقرار!
من هم همراه هر حركتي كه منجر به آزادي زندانيان سياسي شود هستم!
سلام!
در سراي خويش،
غريبانه در رثاي غربت صاحبخانه نوشتن؛
اينست سرنوشت ما...؟!
نه! ميشود داستان خويش را رقم زد!
غاصبان را ميشود از اين خانه بيرون كرد...
به همت هم...
ميشود...
اگر ميشد خواسته هاي خويش را علنا فرياد كشيم،
آنوقت شايد ميشد يك گام فراتر نهيم
شايد هم گام همين باشد...
اگر ميشد همگي اين معركه ي انتخابات نمايشي را به رفراندوم تبديل ميكرديم، آن گاه شايد گنجي زنده ميشد...
تا ناله و انفعال راه ماست، سهمي نه بيشتر، از آن ماست!
بياييم دعوت از مردم را براي تظاهراتي فعال در پاي صندوقهاي راي براي راي به جمهوري و اعتراض به تماميتخواهي غاصبان آغاز كنيم...
شايد دير باشد...اما اگر بشود، چه شــــــود!
آنوقت شايد گنجي در سراي خويش تا اين حد غريب نماند.
من در اين چند ساله پيش از آغاز انتخابات عوامفريبانه ي رژيم به ارائه ي طرحهاي چاره ساز پرداخته ام، اما دريغ از هماهنگي اپوزيسيون...
به اميد اتحادي انديشمندانه، همچنان بايد به مبارزه ادامه داد..تا طلوع فجر آزادي.
من در اين باره باز هم خواهم نوشت...
شما هم به نوبه خود خسته نباشيد ف. م.سخن عزيز!
سلام.
ف.م.سخن عزیز
این روزها تنها دغدغه من گنجی است.
من فکر می کنم اینگونه به جایی نرسیم. کاش می شد حرکت گسترده تری کنیم.
پیشنهاد من این است که با دوستان دنیای مجازیمان همه با هم مردم و وبلاگنویسان و تمامی طرفداران آزادی بیان را دعوت به تحصن در مقابل اوین کنیم.
نمیدانم! شاید این حرف ها را به خاطر احساس خاصی که نسبت به گنجی دارم می زنم.
به هر حال اگر با پیشنهاد من موافقی لطفا به من اطلاع بده تا بیشتر این طرح را بررسی کنیم و به جایی برسانیمش.
فقط سریع تر! جان گنجی در خطر است.
سلام
متن تهيه شده است و متن مقدماتي آن در نشاني زير گذاشته شده است
http://democratiranian.blogspot.com/2005/05/blog-post.html
لطفا اگر نظر تكميلي يا اصلاحي داريد حد اكثر تا چند ساعت ديگر به من يا ني لبك اي ميل بزنيد
اقدامات بعدي كه در حال انجام است ترجمه نامه و ارسال آن براي كليه نهادهاي بين المللي و نيز بمباران گوگلي است.
از ف.م سخن عزيز كه دغدغه اش انسانيت است كمال تشكر را دارم و اميدوارم كاستي ها را به ما گوشزد كنند و مطمئن باشند كه ما نگاهمان را از اقدامات هميشه پيشروانه ايشان هرگز برنگرفته ايم
سلام آقای سخن عزیز
من هم به مطلب شما لينک دادم با چند سطر ديگه
امید که چه عرض کنم ولی آرزو میکنم که تاثیری داشته باشه
جناب ف. م. سخن عزیز
مطمئن باش همه ما همین نگرانی شما را داریم. همه ما اندوه و خشمی به بزرگی دماوند از عمال ظالم پیشه در دل داریم ولی دیگر با وبلاگ نوشتن دل ما خنک نمیشود. باید کاری کرد کارستان. باید جوامع بین المللی را از عواقب لاس زدن با این حکومت نفهم و ضد مردمی و ضد الهی آگاه کرد.
من در جستجوی آدرس ایمیل سران اروپایی هستم. اگر کسی میداند لطفا خبر دهد. اگر در یک روز هزاران ایمیل به سوی این افراد ارسال شود(بصورت منسجم) فکر کنم توجه آنان را جلب کند. آنهایی که به خبرگزاری های خارجی و بین المللی دسترسی و ارتباط دارند در این زمینه بهتر میتوانند کار کنند.
بهر حال گنجی در مانیفست دوم راه را نشان داده و فکر میکنم انتخاب زمان اعتصابش هم برای همین است که به این راه حل توجه شود.
من هم مطلب شما در وبلاگم نوشتم
اولين پست بعد از عمل جراحيم
قاتل گنجی حکومت مذهبیی است که معین نامزد ریاست جمهوری آن است. کسانی مثل ..... که مردم را تشویق به رای دادن برای این قاتلان میکنند خود شریک جرم هستند. هر عدد رای به رژیم یک خنجر است بر پیکر گنجی.
آرمان May 27, 2005 09:29 PMبا سلام...من سرم قیامت است از کار اما به گوشم. هر کاری از دست من بر می آید خبرم کنید. با هاله جان هم کمی هماهنگ کردیم.
نیم ساعت پیش همسر گنجی با رادیو فردا مصاحبه می کرد و می گفت گنجی گفته است این بار تا پای مرگ ایستاده ام...
کاش دوستان و رفقا بفهمند قضیه تا چه حد جدی ست.
ارادت.
آقای سخن مطلبات رو منهم گذاشتم. در ضمن به نیلبک پیشنهاد بمب گوگلی دادم. اینهم ممکنه موثر باشه ولی باید مثل قضیه خلیج فارسی همهگیر باشه وگرنه کار نمیکنه.
مرسی آقای خوب که همیشه پیشقدم برای دادخواهی هستی.
هاله May 27, 2005 08:18 PMنی لبک می گوید طرحی دارند. دعا می کنم دیر نشود. کسی دارد جان می دهد که می توانست به رهحتی عزیز هرکدام ما باشد. به بهانه «سیاسی نبودن» انسانیت و توانایی همدردیمان را از دست می دهیم.
یوگینی May 27, 2005 08:01 PMسلام انگار این تراک بک شما کار نمی کند. به مطلب شما در وبلاگم لینک دادم
بیلی و من May 27, 2005 07:47 PMجسارتاً متن شما را در وبلاگ خود كپي كردم
حقوقدان May 27, 2005 07:43 PMسلام ف. م. سخن عزیز؛
قرار بود بعضی دوستان متنی را تهیه کنند، اما هنوز خبری نیست. امیدوارم کمی عجله کنند...