June 16, 2005

راي دادن يا ندادن؟ مسئله اين است!

هيچ دليل منطقي براي راي ندادن ندارم. عقل مي گويد بايد راي بدهي و ديگران را به راي دادن تشويق کني؛ دل مي گويد نه! بشين در خانه و به دست و پا زدن فريبکاران بخند! نمي توانم گنجي و زرافشان را در حال مرگ ببينم و به کاري که آنها راضي نيستند تن بدهم.

در معين و مشارکت و مجاهدين انقلاب صداقت نمي بينم. از گفتار و کردارشان بيزارم. اگر فقط و فقط آن چه را که واقعا مي توانستند انجام دهند -و به قول گنجي- پاي هزينه اش بايستند در برنامه هاي شان مي آوردند، حتي اگر از حداقل ِ حداقل هاي من هم کمتر بود باز برايم قابل قبول مي شدند، اما افسوس که چنين نبوده و چنين نيستند. از به خيابان کشيدن دخترکان و پسرکان و راي جمع کردن هاي اين چنيني بيزارم. خاتمي در دوم خرداد اين طور راي نياورد. اين جور کارها، گول زدن مردم است گيرم در مقابله با راست و نظاميان انجام شود.

اما از پس عقلم بر نمي آيم. عقل مي گويد شرکت نکردن در انتخابات عين حماقت است. روي کار آوردن قاليباف عين حماقت است. و از آن طرف احساس و قلب چيز ديگر مي گويند و کار ديگر مي خواهند.

آقاي جامي در بي.بي.سي نوشته اند ما جزو تحريم کنندگان انتخاباتيم. والله ما در حدي نيستيم که براي کسي تعيين تکليف کنيم و فکر نمي کنم کسي هم به آن چه ما مي گوييم بدون فکر کردن عمل کند ولي هرگز از کسي نخواسته ايم در انتخابات شرکت نکند و هرگز از کسي نخواسته ايم که در انتخابات شرکت کند. من گفته ام راي نمي دهم چون فکر مي کنم اکثريت راي نخواهند داد و بايد سعي کنيم راي ندادن آن ها بي اثر نشود. ولي اگر اکثريت تحريم نکنند – که بهنود که بسيار روش معتدل او را در سياست مي پسندم مي گويد تحريم نخواهند کرد – دليلي براي راي ندادن ندارم. من هنوز هم از راي دادن به خاتمي پشيمان نيستم هر چند انتظارم از خودش به مراتب بيش از اين ها بود و معتقدم مي توانست به مراتب کارهاي بيشتري به نفع مردم انجام دهد. سخن کوتاه کنم.

من نه از کسي مي خواهم که راي ندهد و نه از کسي مي خواهم که راي بدهد. بنشينيد با عقل و منطق تان درآمد و هزينه و سود و زيان و بهره ي پرداختي و کارمزد و غيره را مثل يک تاجر خوب حساب کنيد ببينيد چه چيز به نفع شما و به نفع ديگران است، بعد همان کار را بکنيد.

عالم سياست هم عين عالم تجارت است. با قلب و احساس کار ندارد. همه اش حساب کتاب است. من هم هيچ وقت حساب گر خوبي نبوده ام ولي اگر شما مي توانيد، اين کار را بکنيد، چون فرداي خودتان و همسر و فرزندتان به آن بستگي دارد. من هم نظر اين و آن، نظر نسل های مختلف را مي خوانم ببينم چه بايد کرد. خوابگرد مي گويد راي مي دهد، نيک آهنگ مي گويد راي نمي دهد -ولي به کسي هم نمي گويد راي بدهد يا ندهد-، بهنود مي گويد رای مي دهد، خانم عبادی مي گويد رای نمي دهد آقای سروش مي گويد رای مي دهد، آقای نوري مي گويد رای نمي دهد و خلاصه هر کس که مسئوليت حس مي کند سخت با خودش درگير است.

ما هم مانده ايم اين وسط با خودمان سخت درگيريم. در طول اين بيست و چند سال، راي دادن يا ندادن در هيچ انتخاباتي را به اين اندازه مهم و حياتي حس نکرده ام. صداي چکمه ي نظاميان بسيار ترسناک است، هر چند مي دانم زور معين و يارانش به پاسبان معمولي هم نمي رسد چه برسد به فرماندهان ترمز بريده ی سپاه. رفتار با دختر هاشمي نشان داد که نظامي ها زنجير پاره کرده اند و برای انتخاب شدن به روی کسي مثل هاشمي هم پنجه مي کشند. بايد عاقلانه رفتار کنيم. اين تنها چيزي است که مي توانم بگويم.

sokhan June 16, 2005 03:50 AM
نظرات

سخن عزیز الان دیگه تنها کاری که باید بکنیم اینه که بشینیم به حال این مملکت زار زار گریه کنیم. ولله هر کار دیگه‌ای زور زیادی زدنه، به گنجی و دوستان هم لطفا بگید تا همین‌جاش هم زیادی از جیب خرج کردند بیش از این هزینه نکنند که این مملکت همچین مالی هم نیست!

مردی... June 18, 2005 03:03 PM

طبق گزارشهای رسیده و موثق چيزی در حدود ۱۰ ميليون رای تقلبی تهيه شده بودند که قرار بود به نفع احمدی نژاد و خالیباف به صندوقهای رای ريخته شوند.

با وجود ۱۰ ميليون رای تقلبی باز هم مشارکت مردم زير ۴۵ درصد در انتخابات است.

بايد توجه داشت که اکثر رای های به اصلاح طلبان و رفسنجانی نيز رای به مخالفت با رهبر بوده است.

با يک حساب سرانگشتی می توان ديد که خامنه ای چقدر در ايران طرفدار دارد.

حمله های لباس شخصی ها به ستاد های انتخاباتی رفسنجانی و پخش سی دی های ضد رفسنجانی از طرف سپاه و عوامل سرکوبگر در ايران باعث محبوبيت او بين عده بی شماری در ايران شد.

به احتمال قوی رفسنجانی رييس جمهور آينده ايران خواهد بود.

حميد June 18, 2005 11:58 AM

اصلا اشكالي ندارد كه آدم در مورد مسائل به شك و پرسشگري برسد. چند سئوال از شما دارم. آيا شما مانند بعضي هاي ديگر از كاري كه ممكن است نظاميان با خانواده هاشمي و يا اصلاح طلبان بكنند نگران و دلواپس هستيد يا اينكه نگران مردميد. والله ما مردم كه هميشه زندگيمان از فرداي برقراري رژيم تحت اذيت و آزار بسيجيان و شهرباني و غيره بوده. يعني چگونه فكر ميكنيد خواهد شد براي مردم عادي.
اين آقاي خاتمي كه در دوران تداركچي بودنش بودجه هاي شوراي نگهبان را ده برابر و بودجه سازمان تبليغات اسلامي را سي برابر و بودجه صدا و سيما را چندين برابر نموده است مثلا اگر جايش را قاليباف بگيرد چه خواهد شد.
شماچگونه به اين نتيجه رسيده ايد كه با روي كار آمدن غير اصلاح طلبان وضع بدتر خواهد شد. مگر نه اينكه تمام قتلها و بستن روزنامه ها در زمان همين اصلاح طلبان اتفاق افتاده است. زرافشان در زمان همين آقايان به زندان افتاده است. راستي ترس تان از چيست. ميترسيد احمدي نژاد رئيس چمهور شود و باطبي و گنجي را به زندان بياندازد چون الآن آنها آزاد هستند.
حتي اگر 90 درصد مردم هم در انتخابات شركت نمايند دليل نادرستي تحريم نيست. همانگونه كه در رفراندوم جمهوري اسلامي 98 درصد راي آري دادند و روسفيديش به تحريم كنندگان ماند. باور كنيد رژيم تبليغات وسيعي براي اين هر چه بنامش الا انتخابات به را انداخته كه شما را هم تحت تاثير قرار داده است. در تمام طول تاريخش مردم را بعنوان اينكه اين بيايد بهتر از آن يكي است به پاي صندوق تاييد نظام كشانده.
اينهم فرمايش همكار شما در سايتش :"همه با هم آماده شويم برای تجليل از اقای خاتمی که بزرگ بود و با اين رای بزرگ تر شد."
آيا واقعا فردي را كه خود اعلام نموده براي منافع نظام از حق ملت چشم پوشي كرده ميتوان بزرگ خواند. چگونه ميتوان شرافت داشت و ناديده گرفتن حق 70 مليون ايراني را بزرگي خواند. چه دارد بر سر بعضي باصطلاح روشنفكران ما ميآيد. مگر رژيم آدم بزرگي را هم زنده و يا آزاد گذاشته كه در ايران ما جولان بدهد. چه بر سر ما دارد ميايد. دارند تمكين در برابر ظلم را لباس روشنفكري مي پوشانند.

آسيد قلي خان June 18, 2005 10:15 AM

من به رای اکثریت احترام میگذارم ولی اگر اکثریت نظام را مشروع کنند از هموطن بودن خود با این اکثریت تاسف خواهم خورد. علت ترک وطن آزاد اندیشان هم همین است. اقلیت روشنفکر در میان اکثریت کوته در عذابند.

امیدوارم که این اکثریت پست نظر به "حداکثر آزادی" ! در چهارچوب قانون اساسی و زیر نظر ولی وقیح برسند. همان "حداکثری" که از حداقل آزادی در جوامع متمدن کم تر است.

خلایق هر چه لایق

یادم میاد حدود دو سال پیش به دوستم گفتم: "معین ظاهراً با استعفاً از وزارت علوم میخواهد مخالفت خود را با نظام نشان دهد". دوستم لبخندی زد و گفت: "ساده نباش ! این دقیقاً همان سیاست خاتمی بود که یک سال قبل از انتخابات رئیس جمهوری از وزرات ارشاد استعفاء داد که خود را معترض نشان دهد تا بر موج مخالفت مردم سوار شود. حالاً این هم نقشه معین برای پست بعدی است."

حالاً بعد از دو سال دیدم دقیقاً حرف او اجرا شد. بر اساس همان نقشه, معین راه 8 ساله خاتمی را پیش خواهد گرفت (در جا خواهد زد). تنها اشکال کار اینجاست که این "نقشه" دیگر تابلو شده و تاریخ مصرفش رو به اتمام است. هر چند یک عده ساده لوح مثل ف م سخن و دوستانش (که اسمشان را همیشه به نقطه تبدیل میکند تا ننگ را با رنگ پاک کند) موقع مصرف یک کالا به تاریخ مصرف آن هیچگاه نگاه نمیکنند و هر که شعار خوب داد دنبال او راه می افتند که مبادا وضع از این بدتر شود. این ملایان هم خوب میدانند که چطور به مرگ بگیرند تا این عوام به تب راضی شوند.

از الان به بعد اگر کسی از نظام نالید ما آزاد اندیشان بجای همدردی به او خواهیم گفت: "بخور که حقته ! خود کرده را تدبیر نیست. همون موقعی که رای به نظام دادی باید فکر الان هم میبودی"

یک عده ای شوتعلی عنوان میکنند که: "معین مخالف نظام است !!" عجب !! این چه طور مخالفتی است که خامنه ای از ایشان دعوت به همکاری میکند !؟ آیا میشود مخالف نظام بود و ملزم به ولایت وقیح هم بود ؟!

یک بنده خدای گمراهی بنام سعید هم گفت: "ما به اصلاح ناپذیری نظام معتقدیم ولی به معین رای میدهیم ؟؟!!"

جناب سعید ! اگر شما معتقدید که نظام اصلاح ناپذیر است ممکنه بفرمایید از معین چه میخواهید ؟! براندازی نظام ؟! خودتان را سر کار گذاشته اید یا معین و یا مردم را ؟! دریغ از یک جو منطق !

بخدا 2 + 2 = 4

آرمان June 17, 2005 09:01 PM

موقعي که مدرسه مي رفتيم بچه هاي درس خون خط و ربطي داشنتد ولي امثال من همه جور آتيش مي سوزوند ولي تن به درس خوندن نمي داد و فقط شب امتحان ايثار ميکردند. حالا هم تقريبا همونطوره ! آقاي عسگراولادي و شرکا دقيقا با همون حساب کنابي که گفتي از فرداي ۲۲ بهمن تمام مراکز استراتژيک را اشغال کردند و سازمانهاي و باند هاي جديد هم تاسيس کردند از جمله از اول انقلاب تا امروز خاموشي در راس اطاق صنايع و معادن بازرگاني جا خشک کرده ! تا بحال ديدي که اين دار ودسته تو اين نمايش هاي باصطلاح انتخاباتي هزينه بدهند ؟ نه ، خودشون شوراي نگهبان هستند و مجلس خبرگان ! «آقا» رو هم اينا روي انگشت مي رقصاندند .لاجوردي رو داشتند .سعيد امامي هم ! تازه رفسنجاني شاخه ي علني است .رهبر را هم ايناا ترو خشک مي کنند. فراموش نکن که عسگراولادي بود که از پاکستان با دستور حمله به توده ايها آمد

بورژوا June 17, 2005 02:48 PM

با اجازه از ف.م.سخن عزيز
دوستي بنام مهدي مرا جزو كساني كه از هر چيزي تصور توطئه را دارند به حساب آورده است. البته شايد نوشته ي من در وهله اول كمي بدبينانه به نظر برسد ولي دوست عزيز مگر اصلاح طلبان تا به حال چيزي به جز اين نشان داده اند. در اختيار داشتن دو قوه از سه قوه با آن پشتوانه مردمي چيز كمي در دست آنان نبود. فكر ميكنيد نتيجه‌‌‌‌‌ ى آن چه بود. آيا غير از اين بود كه شاخص ترين چهره ى آنان يعني شخص آقاي خاتمي بيايد و پس از هشت سال، پست رياست جمهوري را در سطح يك تداركچي ارزيابي كند. خوب به نظر شما من چگونه بايد فكر كنم. گو اينكه به نظر بنده ايشان حقيقتي ناب از نظام را به ملت ايران تذكر دادند.
باور كنيد من هم قلبا دلم ميخواهد نظرم اشتباه باشد و آقاي معين در انتخابات موفق شود و به شعارهايش هم جامه عمل بپوشاند ولي فكر ميكنم الان زماني نيست كه با قلبمان فكر كنيم.
آقاي ابراهيم نبوي در مطلبي تحت عنوان "تحريم انتخابات، تحكيم نظاميان" در سايتشان نوشته اند: "اگر شصت درصد از مردم در انتخابات شركت كنند مشروعيت تحريم كنندگان زير سوال ميرود و آنها ديگر حق ندارند كه خود را نماينده اكثريت مردم ايران بدانند". تا آنجائيكه كه من اطلاع دارم تحريم كنندگان هيچگاه چنين ادعائي كه نماينده اكثريت مردم هستند را مطرح نكرده اند و در مجموع روي اين نظر يعني نااميدي به نظام موجود و لزوم تعويض آن، اتفاق نظر دارند. ازطرفي ايشان در ادامه ميگويند: "تمام كساني كه به معين راي خواهند داد مخالف نظام جمهوري اسلامي اند". اين يعني اينكه اگر آقاي معين راي بياورد اكثريت مردم اين نظام را نمي خواهند. خوب اين كه تا بحال شد نظر به اصطلاح همان تحريميون. خوب دوست عزيز اگر شما هم اين نظام را نمي خواهيد چرا ديگر به معين بيچاره راي ميدهيد. با راي ندادن و يك تحريم كلي كه بهتر ميتوان اين را گفت و ايشان را هم به دردسر نيانداخت. ازآنطرف ميگويند: "فرقي نميكند كه به آقاي معين راي بدهيم يا آقاي هاشمي". خوب پس معلوم ميشود كه ايشان حتي آقاي هاشمي را هم جزو نظام نميدانند. اين ديگر خيلي جالب است. از سوي ديگر نيز توصيه ميكنند فقط براي اينكه نظاميان نيايند به معين راي دهيد.
خوب اگر فكر ميكنيد اينها دلايل محكم و قابل قبولي براي راي دادن است، خوب برويد و راي دهيد فقط به خاطر داشته باشيد كه اگر آقاي معين راي بياورد بايستي در اولين اقدام كه همان انتخاب وزرايش باشد ثابت كند كه آيا واقعا خودش را براي حمام فين آماده كرده است يا اينكه اين هم فقط يك شوخي در بدترين زمان ممكنه بوده است. آينده همه چيز را روشن خواهد كرد.
در پايان از طولاني شدن مطلب بسيار پوزش ميطلبم. موفق باشيد. آرش

آرش June 17, 2005 01:50 PM

Some facts about the so-called intellectuals:


http://news.gooya.com/president84/archives/031173.php

Some facts about the so-called intellectuals June 17, 2005 11:30 AM

سلام.تحریم انتخابات حداقل این خاصیت را دارد که اصلاح طلبان رارادیکالتر و شعار محافظه کاران را نزدیک به اصلاح طلبان میکند.شرکت کم در دو دوره انتخاباتی قبل بسیاردر این زمینه موثر بود.

June 17, 2005 11:07 AM

Check my weblog. I have written a small article on elections. Let me know whay you think.

Mohsen Poursina June 17, 2005 03:23 AM

جناب سعید,

...{ 1)به دگماتيسم اعتقادي ندارم و از شعار دادن بيزارم....}

پس چرا شعار "ادعای" اصلاحات می دهید ؟ چه زمانی قرارست اصلاحات واقعی کنید ؟ تدارکاتچی چندم ؟


{...علاقمندم در بازي شرکت داشته باشم و هرچند اندک،اما در جهت نظر خود در آن تاثيرگذار باشم.وگرنه هيچکس به ياد من نخواهد بود و ديگران نظرِ خود را بر من تحميل خواهند کرد...}

آیا در بازی که بازیگران دو تیم از یک باشگاه هستند و جنابعالی فقط توپ جمع کن هستید, هم بازی میکنید ؟ کدوم بازی ؟ این "بازی" نیست. "سر کار گذاشتن" است.

...{ 2)تحريم را به علل مختلف از جمله عدم اقبال مردمي و ...}

تا حالا از خودتان پرسیده اید چرا "عدم اقبال" ؟ جواب: بخاطر خیانت افرادی مثل شما. مگر شما جزو "مردم" نیستید و از فضا آمده اید ؟

{...در اقليت بودن روشنفکران ....}

چون روشنفکران در اقلیتند باید به اکثریت تاریک اندیشان پیوست !! عجب منطقی ! آبروی معین را بردید !

...{، ارائه نشدن راهکار براي شرايط بعد از تحريم...}

وقتی که نظام رای 50 درصدی میاورد و مردم مثل گوسفند رای میدهند انتظار بیش از این هم نباید داشت. اگر نظام از مشروعیت بیافتد, راهکار ها هم مثل روز روشن است. بدون قدم اول قدم های بعدی میسر نخواهد شد. 2 + 2 = 4

{...،خطر بروز هرج و مرجِِ کور،...}

هر که طاووس خواهد رنج هندوستان کشد. هم خر رو میخواهید هم خرما را ؟! میخواهید بگویم دمکراسی را بگذارند توی سینی برایتان پیشکش بفرستند ؟! مبادا سرما بخورید ؟!

وقت کردید تاریخ و روند دمکراسی را در کشور های صاحب آن مطالعه کنید تا بفهمید "بهای" آن چیست ؟ یکم خودخواه تشریف دارید !

{...ايجاد زمينه براي دخالت خارجي در ايران...}

مگر در اوکراین کشورشان از هم پاشید ؟ علت اصلی خطر حمله آمریکا حکومت مدافع تروریست ج.ا. است. پس اگر رای به مشروعیت آن بدهید رای به این خطر داده اید. آمریکا به حکومتهای نامشروع حمله نمکیند به حکومتهای یاغی که امنیت بین المللی را به خطر میاندازند حمله میکند. اگر ج.ا. 100 در 100 هم نامشروع باشد (با صفر رای مثبت) ولی منافع آمریکا را به خطر نیاندازد هیچگاه مورد حمله نظامی قرار نخواهد گرفت. نمونه اش هم حکومت صدام قبل از حمله به کویت بود.

{... و منفعلانه بودن آن(در توضيح بايد گفت که تحريم از موضع قدرت و در شرايطي که شما مي توانيد با اين تاکتيک، امتياز بگيريد، با تحريم از سرِ آرمانگرايي احساساتي،لجبازي و بي تصميمي سياسي کاملا متفاوت است)...}

منظور شما اگر از تحریم نوع منفعلانه است مشکل خودتان و همفکرنتان است ولی منظور ما آزاده اندیشان همان تحریم موثر و شرافتمندانه است. اگر هم به این آرمان نمیرسیم به خاطر خیانت افرادی مثل شماست.

{...در شرايطِ حاضر موثرو معقول نمي دانم...}

انشاالله وقتی معین هم دوباره "آزمودید" نظرتان عوض خواهد شد و نظر فعلیتان را عاقلانه نخواهید دانست.

{...جامعه ما هنوز آمادگي بسياري از آرمانهاي ما را ندارد...}

به علت طرز تفکر افرادی مثل شما در حمایت از رژیم.

{... و فقط با آموزش و بحث و گفتگو است که مي توانيم آرمانهاي خود را به گفتمان غالب جامعه تبديل کنيم و ...}

رای دادن به دیکتاتوری چه ربطی به گفتگو دارد !؟ شما اگر رای هم ندهید باز هم میتوانید به "گفتگو" ادامه دهید. *** رای ندادن و حمایت نکردن از رژیم خودش از قوی ترین و موثرترین گفتگو هاست ***

{... از «اقليت» به «اکثريت» تبديل شويم...}

با رای ندادن این ممکن است.

{...تنها راه آن است که وزنِِ سياسي خود را در جهت اهدافِ خود اعمال کنيم...}

این هم با رای ندادن این ممکن است. با رای و مشورعیت دادن "وزن" شما قستمی از بدنه دیکتاتوری خواهد بود.

{... به اين ترتيب که فضاي موجود براي آموزش و بحث و گفتگو را تداوم بخشيم،...}

منظورتان همان "فضای" مورد نظر رژیم است ؟ در زیر لوای ولی وقیح ؟!

{...چيزي که با روي کار آمدنِ اقتدار گرايان با مشکلاتِ جدي مواجه خواهد شد....}

نکنه جنابعالی خواب تشریف دارید ؟ اگر اقتدار گرایان روی کار نبودند که من و شما مشکلی نداشتیم ؟ این جوک خیلی جالبی بود ! نکته ای که شما نفهمیدید و یا خودتان را به نفهمی میزنید اینست که

*** تا زمانی که اقتداگرایان بر سر کارند رئیس جمهور تدارکاتچی است ***

معین نامزدی است که اقتدارگرایان رای به صلاحیحت او داده اند چونکه او را ملزم به ولی فقیه میدانند.

{... و شرايطِ سالهاي اوليه انقلاب تکرار خواهد شد و آرمانهاي دموکراسي و حقوق بشر بارِ ديگر به محاق خواهد رفت-...}

بیخود مردم را از لولو نترسانید. تاریخ به عقب بر نخواهد گشت. سطح آگاهی مردم با آنزمان بسیار متفاوت تر است و ربطی به نوع تدارکاتچی ندارد.

{... هرچند اين بار(با وجود رسانه هايي مثل اينترنت و ماهواره)بسيار مشکلتر است-...}

خوتان که جوابش را دادید !

{... اما به هر حال نبايد مشکلِ مقابله با يک قوه مجريه اقتدارگرا را، به مشکلات موجود اضافه کنيم...}

ممکنه بفرمایید منظورتان از "قوه مجریه" چیست ؟ منظور رئیس جمهور است و یا گروه فشار ؟ تا آنجا که ما میدانیم رئیس جمهور اصلاً "قوه" نبود که بتواند کاری کند. بهتر است بفرمایئد "عروسک مجریه" !

{...3) حاميان معين،به ويژه بعد از تشکيلِ جبهه دموکراسي و حقوق بشر به مفاهيمِ مهم دموکراسي و حقوق و آزادي هاي اساسي اعلام تعهد کرده اند و راي به معين ،راي به همين آرمانها و مفاهيم ست....}

خاتمی هم از این غلط ها زیاد کرد !

{...مهم اين است که حمايت خود از اين مفاهيم را اعلام بداريم و وزنِ اجتماعيِ خواستارانِِ اين مفاهيم را به رخ بکشيم...}

دو بار حمایت کردیم. زیاد تر از کافی بود.

{...اين بار، ديگر مثلِ دومِ خرداد، بحث احساسات و کاريزما و قيافه و ... مطرح نيست.حرفهاي شفافي مطرح شده و ...} !!!

مشکل ما "حرف" شفاف و یا غیر شفاف نیست. مشکل "عمل" است جانم !

{....همه راي دهندگان معين، به طورِ خالص، دل در گرو اين آرمانها دارند...}

بهتر است بجای این "آزمانها" بفرمایید "ادعاهای تکراری"

{...آن بخش ديگر از دل دادگان به دموکراسي و حقوق بشر که تحريم را راهکار مناسب دانسته اند، متاسفانه کميتشان نا معلوم و تا حدودي کم تاثير مي ماند...}

به علت خیانت شما.

{...مواضع معين بسيار پيشرو تر از خاتمي است و مگر نه اين که او هرچه که خاتمي نگفت ، در بيانيه ورود به انتخابات و سخنراني ها و ...گفته است؟...}

من هیچ تفاوتی نمیبینم. جز آنکه خاتمی بعد از 8 سال گفت که برده ولی وقیح است و معین همان اول !

فعلا....

آرمان June 17, 2005 02:41 AM

قر بده، رای نده
http://rokgoo.blogspot.com/2005/06/blog-post_16.html

روک‌گو June 16, 2005 10:51 PM

سخن عزیز
من کلا سعی کرده ام تصمیم شخصی ام برای تحریم انتخابات را با جنجال و توصیه به دیگران همراه نکنم که سخت بدم می آید از این کار .اما سوالی از شما دارم: آیا حکومت این چند ساله اخیر در دست کسانی غیر از نظامیان و نیروهای امنیتی بوده است که اکنون در هراس از روی کارآمدن آنها هستیم ؟!به هر حال هر تصمیمی که میگیرید موفق باشید.بیشتر از نفس انتخاب و انتخاب نامزدی خاص، برایم این مهم هست که حق را در بین شهروندان توزیع کنیم و برای هر یک از آنان حقی در حدود یک رای برای نوع انتخابشان قائل باشیم.مهم اینه که تفاوت آرا را به نحوی مسالمت آمیز بر بتابیم و ا زاینگونه به رشد مدنی خود و دیگران یاری رسانیم.

نی لبک June 16, 2005 08:44 PM

Mr. Sokhan:

...I want to vote to becasue I hate Ghalibaf !!!

You are fooled by Mollas trick.

What if they bring Janati

Accourding to this logic, you will vote to Ghalibaf then !!

آرمان June 16, 2005 07:42 PM

آقاي سخن ! هر چه گفتيد همه حقيقت و برآمده از دل بود !
آنچه از دل برآيد ، لاجرم بر دل نشيند !
ما شما را باور داريم ! باور کنيد !!!
با سپاس و تشکر

Haleh June 16, 2005 06:51 PM

مفيدترين و پرمعناترين وبلاگِ گاهی سیاسی را دارید! هميشه می خوانمتان.

Diba June 16, 2005 05:56 PM

خوشحالم که از برآیند حرفاتون میشه برداشت کرد که موافق شرکت در انتخابات هستید. بعضی ها از همه چی تصور توطئه دارند. نمونه اش همین آرش است که کامنت قبلی رو داده. مطمئن باشید شعارهایی که معین می دهد برای نظام قابل پذیرش نیست و قطعا حاکمیت مجبور شده است در این شرایط وجود معین را بپذیرد و بی انصافی و یا حداقل کم اطلاعی است که حضور او را برنامه ریزی حاکمیت بدانیم.

mehdi June 16, 2005 03:50 PM

ف.م.سخن عزيز
من فكر ميكنم حكومت بخوبي ميداند كه چه ميكند. به نظر من آنها به بهترين شكل ممكن نهايت سواستفاده را از نارضايتي مردم ميبرند به اين ترتيب كه مي آيند در چنين انتخاباتي يك چهره مخوف و يك چهره ملايم را وارد كارزار انتخاباتي ميكنند و مردم هم هميشه براي فرار از روي ترسناك قضيه به سمت روي ملايمي كه چندان هم خاصيتي ندارد هجوم برده و در اين ميان حكومت به خواسته اش كه همان شركت گسترده مردم در انتخابات باشد ميرسد و همانطور هم كه تاكنون شاهد بوده ايم آن روي ملايم هم هيچگاه كاري اساسي و ريشه اي در جهت استقرار دمكراسي نكرده و نميكند جز هر از گاه سرو صدايي. البته در حالت بدبينانه ميتوانيم بگوييم كه اصلاح طلبان آگاهانه سوار موج نارضايتي مردم ميشوند و يا در حالت خوشبينانه ميتوان گفت كه آنان ناآگاهانه وارد نمايشي كه حكومت ترتيب داده، ميشوند. بهرحال اين سيكل همچنان در حال تكرار است و در اين ميان فقط زمان و انرژي است كه سوخت ميشود. در هر صورت من كه راي نخواهم داد. موفق باشيد: آرش

آرش June 16, 2005 03:36 PM

سخن عزيز، با اجازه به اين نوشته شما لينک دادم.

حميد / ميداف June 16, 2005 02:17 PM

سخن عزیز، معین را می شناسم و خاطرت را اطمینان می دهم که از صداقت کم ندارد، چیزی را که اعتقاد نداشته باشد، نمی گوید. این به قول شما دخترکان و پسرکان، به خیابان ها کشیده نشده اند، من هم اگر ایران بودم قطعا شبی نبود که راحت در خانه بخوابم، سرنوشت کشورم است، اینها هم عشق همین را دارند که خود را آواره خیابانها و هدف تهمت دیگران کرده اند، بهنود درست سنجیده، مردم رای دادن را انتخاب کرده اند، انتخاب معین، یک گام به سوی دموکراسی است. دل را باید به دریا زد، نه اینکه بگذاری دو دل شود. .

سجاد June 16, 2005 12:33 PM