آقاي دکتر!
اين روزها بازار بحث هاي انتخاباتي و شعارهاي کوبنده ي انقلابي حسابي داغ است. اکثر نامزدهاي رياست جمهوري سخن از بازگرداندن نيروهاي "محذوف" مي رانند. اقتدار گرايان معتقدند نيروهاي حزب الله حذف شده اند و اگر بر سر کار بيايند آنها را بر سر کار خواهند آورد. اصلاح طلبان هم - که شما قرار است رئيس جمهورشان شويد-، سخن از بازگرداندن نيروهاي محذوف سياسي مي زنند.
اما در اين ميانه نيروهاي "محذوفي" هستند که نه در عالم واقع، که از طريق سيم هاي ارتباطي و مخابراتي حذف شده اند. نيروهايي که صداي شان به جايي نمي رسد و کسي فريادرسشان نيست. نيروهايي که هيچکس مسئوليت حذف شان را بر عهده نمي گيرد. نيروهايي که جز نوشتن، کار ديگري انجام نمي دهند وجز خواندن و انديشيدن دعوت به کاري نمي کنند. اين نيروهاي "محذوف" همان وب لاگ ها و وب سايت هايي هستند که اشاعه دهندگان آزادي و حاميان حقوق بشرند.
جناب وزير ارتباطات مي فرمايند که فقط از نظر فني در جريان کار قرار دارند و از اين که چه کساني براي حذف وب لاگ ها و وب سايت ها تصميم مي گيرند و آن را به اجرا مي گذارند بي خبرند. اين البته چندان عجيب نيست. درجايي که رئيس قوه ي قضائيه از وضع آن قوه شکايت به مردم مي برد، وزير ارتباطات هم مي تواند از آن چه در تشکيلات تحت مسئوليت اش مي گذرد بي خبر باشد.
آقاي دکتر!
لابد زمان شاه را به خاطر داريد. کتاب ها وجزواتي که به صورت مخفي منتشر مي شد را احتمالا فراموش نکرده ايد. ممنوعيت، تنها باعث کم شدن تيراژ مي شد ولي بر محبوبيت مي افزود؛ محبوبيتي که گاه هيچ دليل خاصي هم براي آن وجود نداشت.
آقاي دکتر!
بياييد در گام اول از دوستان تان که هم امروز اهرم هاي قوه ي مجريه را در اختيار دارند بخواهيد تا عوامل فيلتر کردن سايت هاي اينترنتي را به اسم معرفي کنند. از آن ها بخواهيد به شما بگويند که چه کساني و به چه دليلي حکم حبس براي وب لاگ ها و وب سايت ها صادر مي کنند. سوال کنيد چه کساني دستور حذف و پشت ديوار نگه داشتن سايت هاي خبري مثل "گويا" را صادر مي کنند. چه کساني حکم فيلتر کردن سايت هاي ادبي مانند "دوات" را به عوامل اجرايي ابلاغ مي کنند. چه کساني وب لاگ های اجتماعي مانند "زيتون" را در پشت ميله هاي "امن افزار" به بند مي کشند و خواننده را از خواندن آنها محروم مي کنند.
آقاي دکتر!
اگر اين دوستان را که در تاريکي ِ اتاق هاي کامپيوتر ِ وزارت ارتباطات و وزارت اطلاعات قايم شده اند پيدا کرديد از قول ما به آن ها بفرماييد با اين عمل سخيف، يک عده را از خواندن مطالب ما محروم مي کنند ولي اکثر جوانان به شيوه هاي مختلف ِ فني، سد و ديوار چيني را که آنها به کمک از آمريکا برگشتگان ِ مثلا تحصيل کرده به هزار زحمت مي سازند، دور مي زنند و خود را به ما مي رسانند. من مي توانم آمار بازديد کنندگان وب لاگم را در اختيارتان قرار دهم تا ببينيد که فيلترهاي دوستان اثرش موقتي است و خواننده اگر بخواهد، مي تواند به مطالب ما دسترسي پيدا کند.
آقاي دکتر!
موضع خودتان را در اين باره صريحا اعلام کنيد. توانايي تان را در اين باره دقيقا مشخص کنيد. يقين بدانيد که سخن صريح شما در باب اين معضل، اثرش از ايجاد حلقه ي انساني برای حفاظت از آزادي بيشتر خواهد بود. آن قدر بيشتر که ناچار به شکستن حلقه خواهيد شد و با جوانان اهل قلم، آزادي را به انقلاب پيوند خواهيد زد.
خانم فرانک. دقیقا نمیدانم چرا دعوای جای دیگر را در اینجا مطرح میکنید. اما حالا اگر کسی به قول شما فیلتر میگذارد ، باید فیلتر گذاری دولتی آزاد شود ؟
اینکه شما بخواهید و یا نخواهید وبلاگی را بخوانید باید بتواند انتخاب شما باشد. نه انتخاب دولت.
فیلتر گذاری دولتی ، چیزی نیست که بتوانید از آن دفاع کنید. لطفا مسائل را با هم قاطی نکنید خانم. آیا شما حق انتخاب انسانها را قبول دارید یا نه ؟ اگر اینطور است طرح این مسئله در اینجا بسیار بیهوده بود.
این کامنت نویسان چرا به شبح گیر داده اند. مگر وبلاگ سخن فیلتر نیست؟ شبح را به حساب اصلا نمی آورم اما در این پست نامی از او نبود!!
Giliran June 3, 2005 03:38 PMسلام با اجازه به این مطلب در بیلی و من لینک دادم.
بیلی و من June 3, 2005 12:10 PMنميدونم چرا ييغامم در بخش کامنتهای ف.م.سخن منعکس نشد. جناب سخن ايراد از منه يا شما؟
faranak June 3, 2005 07:04 AMفرانک عزیز,
ناراحت نباش, با آیپی بستن مخالفی که توان جواب دادنش را نداشت, شبح فقط باعث شد که اعتبار بلاگش در حد یک دیکتاتور کوته اندیش پایین بیاید.
به هر حال این خودش یک پیروزی برای ما بود که منطق با چماق پاسخ داده شد.
از الان به بعد دیگر او توان اینکه ادعای آزادی و روشنفکری کند را ندارد. در جامعه کمونیستی مد نظر او هیچکس حق حرف زدن مخالف ندارد حتی اگر اکثریت خواهان چیزی باشند این چیز باید در راستای بیضه های لنین باشد.
همین که ایشان از دو طرف یک جدل فقط یک طرف (طرف مخالف خودش) را حذف کرد نشان از اوج تفکر تک رایی او دارد.
آرمان June 3, 2005 02:11 AMدوست عزيز مساله اين است که اين اقايان اصلا به اينجور چيزها فکر هم نمي کنند ديگر چه برسد به اينکه به قول شما بخواهند اقداماتي هم انجام بدهند به نظر من اگر ما به اين نتيجه نرسيم که تمامي دست اندرکاران اين رژيم با توجه به تفاوتهائي که با يکديگر دارند سر و ته يک کرباس هستند هميشه يک جاي کار مان لنگ است.
از کدام وبلاگها و وب سايتها سخن ميگوييد؟ از وب لاگ شبح که خودش فيلتر گذار است؟
يا از................
لطفا سری به وبلاگ شبح بزنيد و کامنتهای مربوط به دو نوشته اخير را بخوانيد و بعد قضاوت کنيد (البته اگر وقت و حوصله آنرا داريد)
.......همانطور که ميبينيد حانم فرانک و آقای آرمان.......
حالا اگر آن چيزی که شما به زور خواستيد ببينيد، يک عده به چشمشان نيامده بود تکليف چيست؟ اگر ميخواستيد عذرمان را بخواهيد ديگر چرا از خوانندگان مايه ميگذاريد؟
چه جالب!!!
جناب شبح هم به عنوان دادستان اتهام زد، هم به عنوان قاضی حکم صادر کرد و هم به عنوان مامور اجرايی اجرا کرد!!!
جالبه که کامنت گذار شماره (۵۵) هم به يکی از تذکرات شما اعتنا نکرد.
دوستان آيا بين منطق شبح و سيدعلی رهبر تفاوتی ميبينيد؟
جل الخالق!!!
faranak June 3, 2005 01:28 AM