برای خواندن اين مقاله در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
sokhan July 15, 2005 07:08 PMziba bood
wahid shabani July 20, 2005 01:46 AMوقتی آدم می بینه ـ
که مملکته ویرونه ـ
رهبرش علی خائنه ـ
رفسنجانی جانیه ـ
رئبس جمهور بی عرضه ست ـ
جنتی هم مجنونه ـ
مهدوی کنی مارمولک ـ
هر کی به فکر نونه ـ
مهدی صاحب زمون مخفیه ـ
بازاریا رئیسند ـ
مسجد یها می لیسند ـ
بسیجی ها مزدورند ـ
سپاهیا دلالند ـ
قضائیه چماقه ـ
مرتضوی بیماره ـ
مجلس نگو روضه خونیست ـ
قانون نگو حکم فقیه ست ـ
خلافت خامنه ای ست ـ
به چهره اش نگاه کن ـ
به ابروهاش نگاه کن ـ
چرا چنین حشمناک است ؟
از مهر اوست یاکینه ست ؟
اوضاش خیلی پریش ست ـ
راه نجاتش ساده ست ـ
باید بره فیضیه ـ
حکومت جمهوری ایجاد باید گردد ـ
دیکتاتورهای نص صریح تاریخ نظیر نمرود ، نرون ، هیتلر، ایدی امین ، موگابه ، خامنه ای ... بدلیل ترس و وحشت زیاد از اعمال جنایت کارانه شان به بیماری مالیخولیا گرفتار میشوند.
خوی حیوانی و سبعیت در وجودشان رخنه کرده و همیشه در حالتی دفاعی بسر میبرند. موهومات و خرافات سراسر وجودشان را فرا میگیرد و از سایه خودشان میترسند. به همه چیز و همه کس مشکوکند و اعتمادی به اطرافیان خود ندارند. در اوج قدرت باز هم به نیروهای محافظشان میافزایند و مرتبأ آنها را عوض میکنند.
با کوچکترین صدایی از جا میپرند و فشار عصبی دایم آنها را وادار میکند تا شیوه های غیر انسانی جدیدی را در مورد دیگران و حتی نزدیکان خود بکار برند.
خود محوران تاریخ بدلیل دور ماندن از درد های جامعه واقعی و تنیدن تاری به اطراف خود جهت مخفی شدن از دیدگاه مردم به هر اقدامی غیر انسانی دست میزنند تا نگاه مردم بر چهره واقعی و درون آنان نیافتد.
تمامی آنان از موجودات موهومی ، ماوراء الطبیعه و یا اسطوران برای تایید اعمال و افکار غیر انسانی خود یاری میجویند و منویات خود را مکارانه از گفتار ، کردار یا از زبان آنان ، بازگو و یا توسط آنان تایید میکنند.
قدرت را ستایش میکنند و آنرا ازلی و ابدی میدانند و چنان مبهوت این خود بزرگ بینی مطلقه میشوند که خود را نامرعی از عیوب و اشرف و حتی خدای روی زمین میدانند.
برای حفظ قدرت خود از هیچ طرفند ماکیاولیستی پرهیز ندارند. منطق را نمیشناسند ودر عین ضعف فردی همه چیز و کس را به جنگ قدرت دعوت میکنند.
ظلم مفرط را مهربانی و شفقت نامیده و نان ملت را با منت به آنها میدهند.
خامنه ای از تیره همین بدسگالان بیمار است که تمام احساسات شریف انسانی خود را از دست داده و مبدل به هیولایی شده که خودش از خودش هم میترسد.
از افکار مردم ایران، علی الخصوص دگر اندیشان و روشنفکران وحشت دارد و اینگونه اندیشه ها را با زرنگی حماقت انگیزی مضر به حال جامعه دانسته و آنرا از سرچشمه خشک میکند.
در این حالت مالیخولیایی ، وحشت از آن دارد که مردم بفهمند که این وجود تهیست. هیچ چیز نیست بجز مغزی بیمار و در حال مرگ.
احساس قداست میکند ، خود را بالاتر از آن میداند که درد درون خود را بکسی بازگوید یا علاجی بیاندیشد. تشنگی قدرت برایش سیراب ناپذیر است و نفرت وی از دشمنان خیالی وی را تا سرحد جنون پیش میبرد.
بدلیل خود بزرگ بینی ، کلامی حتی از روی تسلی و دلجویی را توهین بخود میپندارد و انتقاد را هر چند مثبت و کارساز باشد مقابله با قدرتش میداند و شخص ناصح را سزاوار مرگ میداند.
من این شخص را فقط بعنوان بیماری قابل ترحم مینگرم که بدلیل جدایی از همه خوبیها ، شرافت و تجلی انسانی ، به توده ای از سلولهای مرده مبدل شده است.
از وی انتظار انسان بودن و همدردی با انسانهای متالم و درمانده بعید است. فراموش کرده که شاید گروهی ساده را بتواند فریب دهد ولی تاریخ را نمیتوان . . . .
تا کنون از خود پرسیده اید که چرا در خانه خدا به روی همه و همیشه باز است ولی دروازه های کاخ وی به روی مردم عادی باز نیست؟
........
قدرت فساد میآورد و قدرت مطلق، جنون مطلق.
بعد از سانسور قسمتی از مطلب من توسط جناب سخن اینجور به نظر میاید که افرادی که نام بردم جزو ستون پنجم هستند !
توضیح میدهم که نیک آهنگ, زیدآبادی و معروفی شریفانی سرشناسی هستند که ستون پنجم مذکور (جنابان نقطه ای) را ملامت میکنند.
آرمان July 16, 2005 01:34 AMMaa mellat harfim, choon hich vaght forsat mozakereh nadashtim. Kaasi ke rahbarie mootlaghe yek mellat roo erse pedarie khoodesh midooneh, hich tarsi az enteghaad nadare. Hakeme motlagh roozegaresh roo beyne tamalogh gooyihaye chand taa malijake atrafesh be sar miresooneh.
Fekr mikonin shaah hich vaght bi khabar sari be shekanjeh gaahaye Savak zad? Fekr mikonin Khamenei hich vaght goozaresh be Evin oftad?
Rastesh maa ham age jaye onha boodim hamin karo mikardim? Az chi mitoonestim betarsim? Az inke too entekhabate baadi dobareh entekhab nashin? Az estizahe majlis?
Maa mellate harfim, choon mozakereh ba kasi ke HAME chiz roo dar ekhtiar dare va inoo haghe mosalame khoodesh midoone fayedei nadareh!
Maa mellate harfim, vali vaghti ke kaard be ostokhoon berese, chareye digaari joz khooshoonat nadarim? Daarim?
Man ham az khooshoonat motenaferam, nemikham behtarin sarmayehaye mamlekatemoon be jaye daneshgah sar az behesht zahra dar biaran. Vali rahe digei ham vojood dare?
سلام رفیق / به هیچ وجهی با به کارگیری خشونت موافق نیستم / موفق باشی! / بدرود...
احمد زاهدی لنگرودی July 15, 2005 11:09 PMهیچ آدم عاقلی از خشونت خوشش نمیاید ولی همان طور که گفته اید یعضی وقتها تنها راه چاره است. به همین علت در مدرن و دمکرات ترین کشورهای جهان مثل آمریکا, کانادا, سوئیس و انگلیس ارتش و پلیس وجود دارد.
آیا در تاریخ سراغ دارید که یک دیکتاتوری با قلم و بحث انتقادی از دیکتاتوریش صرف نظر کرده باشد ؟ هیتلر, موسیلینی, شاه, صدام, ملاعمر و .... همه از طریق زور و خشونت به زیر کشیده شده اند.
دوره 8 ساله آب در هون کوبیدن مدعیان اصلاحات و به بن بست رسیدن آنها و رسواییشان در آخرین انتخابات همه گواه حقیقت فوق است.
پس میتوان نتیجه گرفت کسانی که تظاهرات و خشونت را احمقانه و بی تاثیر میدانند (از جمله انقلاب 57 و انقلاب کبیر فرانسه و روسیه و ...) در حقیقت خود احمقند و در خدمت دیکتاتوری کار میکنند.
بر طبق نظر خائنانه این افراد, وجود ارتش و پلیس غیر ضروری است و مردم باید انتقاداتشان را روی کاغذ به پیش عالیجناب سیاه پوش ببرند تا رسیدگی کنند !
اگر کسی مثل گنجی را آرام آرام بِکُشند ما باید خیلی مودبانه به حضرت شاهرودی با "زبان خودشان" نامه بنویسیم و تقاضای بخشش کنیم !
اگر گنجی سوژه خوبی برای رای جمع کردن و پیراهن عثمان شدن است, باید از اسمش "استفاده" کنیم و به خانه او (به همراه خبرنگاران) رفته و سلام و روبوسی کنیم (همراه با عکس) تا مردم بگویند چقدر این شخص طرفدار آزادی و حقیقت است. ولی وقتی که گنجی با هوشیاری متوجه سوء استفاده آن شخص میشود و مانند یک شیر مرد میگوید که: "من به تو و گروهت رای نمیدهم" و بخصوص بعد از آنکه این سوءاستفاده چنان تابلو شد که مردم از آن گروه متنفر شده و بر علیهش رای دادند, آنوقت دیگر گنجی نزد آنها "یک خائن است ! یک احمق است که میخواهد قهرمان شود ! یک مرده ای است که سعی میکند نشان دهد هنوز زنده است ! کسی است که هیچکس برایش ارزش قائل نیست ! کسی است که اگر بمیرد بهتر است ! کسی است که وقت خود را تلف میکند ! و ..."
بر اساس مرام بی مرام این افراد (ستون پنجم آزادیخواهان) اگر مصدق و امیرکبیر هم الان زنده بودند و به اینها رای نمیدادند احمقانی بودند که میخواستند قهرمان بازی کنند !
دلاوری, شجاعت, استقامت, حقانیت, شرافت, آزادگی و فداکاری (تمام صفاتی که در جامعه ما کمییاب است) اکبر گنجی فوائد بیشماری دارد که در تاریخ ما جاودانه خواهد ماند. مگر چند نفر مثل ماندلا, لوترکین و گاندی در تاریخ وجود دارند که جهانیان را به تحسین خود وا میدارند ؟
منافقان و سالوسان همواره سعی بر بی ارزش نشان دادن ارزش های واقعی (سیاه نمایی) و جایگذین کردن آنها با ضدارزش هایی که فقط در دایره بسته ذهن خود و گروهشان است, دارند.
یادتان میاید که اولین قدم خاتمی که باعث بر ملاشدن ماهیتش شد چه بود ؟ بی ارزش خواندن (سیاه نمایی) جایزه صلح نوبل شیرین عبادی. همان جایزه که احترام جهان را به همراه داشت. در حقیقت بی ارزش خواندن افکار جهان آزاد یعنی حدود 5.5 میلیارد آدم (صرف نظر از قوم طالبان !)
حالا این ستون پنجم آزادیخواهان که در خدمت رژیم است هم سعی بر بی ارزش کردن ارزش ها دارد که البته نتیجه اش بی ارزش کردن خود و گروهشان است. این هم یکی از فوائد فداکاری گنجی است که چهره واقعی این افراد را برای مردم افشا کرد.
(.........) چنان بی اعتبار و بی آبرو شده اند که الان در جامعه آزاداندیش نمیتوان حتی یک مقاله پیدا کرد که از این گروه به خوبی یاد کند. تعداد کسانی که او و گروهش را ملامت میکنند روزبروز زیادتر شده است. زیدآبادی, نیک آهنگ, جواد معروفی فقط چند نفر از آنها هستند. تمام زندانیان سیاسی از این گروه کوچک متنفرند.
به همان سرعتی که اینها از اپوزیسیون جدا میشوند به همان سرعت در دامان مافیای قدرت (کیهان, مرتضوی, لاریجانی و در راس آنها خامنه ای) جذب میشوند.
اینها را که گفتم کارنامه این گروه بود.
آرمان July 15, 2005 10:19 PMدوست گرامي
نکته کوچکي را در پاسخ اين مقاله شما نوشته ام
در وبلاگم است اگر مايل هستيد بخوانيدش . نانا
اقای سر دبیر فارس نیوز من ار مونترال کانادا مینویسم
دارند اصلاح طلبها بسیم اخر میزننند اول گنجی را با بوش و اروپا علم کردند بعد راه پیمایی
هیچ نشده کاخ سیاه لعنتی از حمله وحشیانه پاسداران؟؟؟ و امروز وزیر
کشور از کروبی خواسته شکایت کنه که ان انتخابات را زیر سوال ببرد
خلاصه دنبال انقلاب نارنجی اکراینی هستند
سخن عزيز، با نظرت بهطور کلی موافقم اما جزئياتش را قابل بحث میدانم. خسته نباشی.
روکگو July 15, 2005 08:08 PM