ف.م.سخن

داستان تودر توی هزار دستان است این سیاست کثیف.
خوب اون ظعیفه رو که سقط کردیم این روزنامه چی هم که داره میمیره تازه معاون خودمم رو هم که فدا کردیم اون یارو زنه هم که شاه کلید دادیم......................................................وای نکنه یه روز به من بگن نوبت توست چه خاکی بریزم توی سرم (خاک دریا ) نه بابا نوبت من نمیشه حالا حالا ها من خوب دم تکون میدم . منتهی کیو زودتر نفله کنیم که .........
هراس من مردن در سرزمینی است که بهای گورکن از ازادی بیشتر باشد

دوست گرامي سخن

من از شما بيشتر از اين ها توقع داشتم !!!! شما
چگونه به خود اجازه ميدهيد که کلمه انديشه !!!!
را حتي کنار اين صورت بدوي !!! قرار دهيد .
تعجب کردم از شما والله !!!!!!
اين انسان اوليه تنها کارهاي تمامي انسانها اوليه
شامل دريدن - خوردن - جماع - و(.....) را قادر است
و بس و هيچ جنايتي را هم از روي منظور خاصي!!!
انجام نميدهد بيچاره بدبخت !!!!
هدايتش ميکنند .... ميگويد درست ميگوييد و عمل
ميکند درست مانند حيوانات وحشي ئي که به جان
گلادياتورها مي انداختند !!!!! نانا