تا 16 شهريور چند روزي بيش نمانده است. در اين روز وب لاگ فارسي 4 سالگي اش تمام و وارد پنج سالگي مي شود. در طول اين چهار سال صدها وب لاگ فارسي به دنيا آمده و از دنيا رفته اند. وب لاگ نويسان در شهري مجازي گرد هم آمده اند که وبلاگشهر ناميده مي شود. وبلاگشهر شهري است که در آن هرکس هر طور که دوست دارد مي نويسد و زندگي مي کند. همه جور آدمي در اين شهر يافت مي شود. با سواد و بي سواد، عامي و عالم، فروتن و خودخواه، پير و جوان،... خلاصه از هر دسته و گروه و طبقه اي که بتوان تصور کرد.
تا يکي دو سال پيش در وب لاگ شهر فقط مي شد نوشت. اکنون بر در و ديوار وب لاگ شهر عکس و نقاشي آويزان است. در کوچه پس کوچه هاي وب لاگ شهر صداي موسيقي و آواز شنيده مي شود. امروزه شنيدن صداي خود ِ وبلاگ داران نيز ممکن است. اين احتمال هست که سال ديگر ويدئوي آنها را نيز ببينيم. با تمام اينها نوشتن و خواندن به دليل سهولت، هنوز در صدر است و کار راديويي و تلويزيوني مي تواند در جنب آن مطرح باشد. عيب اصلي وب لاگ خوانان و وب لاگ بازان، سريع و سطحي خواندن است که آن هم ضرورت زمان ماست و ضد آن کاري نمي توان کرد. در برخي مناطق وب لاگ شهر کتابخانه ي عمومي برای عميق خوانان داير شده است. در وب لاگ شهر پزشک داريم، دندان پزشک داريم، روان شناس داريم، دانشجوي ادبيات داريم، حقوق دان داريم، کمونيست داريم، مسلمان داريم، تروريست ارهابي داريم، درويش داريم، عابد داريم، حتي بار و مشروب هم داريم.
اهالي وب لاگ شهر در اين سال ها دست به کارهاي جمعي نيز زدند. گسترده ترين و موفق ترين آنها اعتراض به تغيير نام خليج فارس بود. بقيه کارها يا با استقبال چنداني روبه رو نشد يا به درگيري هاي قومي - قبيله اي و سياسي ختم گشت. بسياري نوشتند که اين تمرين دمکراسي است. گمان من چيز ديگري است. براي تمرين درست، نياز به مربي و يا جامعه ي الگو هست. در متن جامعه ي الگو، شخص وادار به پذيرش قواعد مي شود. مثل خود ما که وقتي پا به يک کشور اروپايي مي گذاريم خود را مقيد به قواعد آنها مي کنيم. وب لاگ شهر بيش از آن که قواعد دمکراسي را به ما نشان دهد قواعد آنارشي را به ما نشان مي دهد.
بدترين حادثه اي که در اين چند سال اتفاق افتاد درگيري شديد ميان وب لاگ نويسان در جريان برگزاري تولد امسال بود. حادثه اي زشت و زننده که به صورت انفجاري آن چه را که در دل برخي تلنبار شده بود بيرون ريخت و فضا را تيره و تار کرد. اگر امسال شيريني اين تولد احساس نشود، حتما در سال هاي ديگر خواهد شد. روش آغاز کارهاي جمعي کم کم بهبود پيدا خواهد کرد و کيفيت شروع کار قرباني کميت شروع کنندگان نخواهد شد.
وب لاگ فارسي بر زبان و ادبيات فارسي تاثير بسيار گذاشته است. هر دو شاخه ي زبان شناسي و ادبيات مي توانند از فضايي که وب لاگ ها بوجود آورده اند به عنوان آزمايشگاهي زنده و پويا بهره بگيرند. اين فضا هيچ گاه وجود نداشت و نمي توانست وجود داشته باشد. فضاي بسته ي سياسي و اختناق مطبوعاتي ظاهرا هيچ حسني براي مردم ندارد ولي به نظر من اين فضا - که باعث رشد باورنکردني وب لاگ هاي فارسي شد - خدمت بزرگي به زبان فارسي کرد. اثر اين خدمت بعدها مشخص خواهد شد.
چيزي که من به شدت از آن هراسانم، مسئله ماندگار نبودن صفحات وب لاگ هاست. درست است که وب لاگ ها فرهنگ شفاهي را مکتوب مي کنند و اين به شدت بر رشد و بارآوري زبان فارسي اثر مي گذارد اما اين مکتوبات براي هميشه ماندگار نيستند. همه چيز در معرض از ميان رفتن و تغيير است. يک وب لاگ مي تواند کلا پاک شود يا محتواي آن تغيير يابد يا شکلش عوض شود يا در اثر تعطيل شدن يک سرويس دهنده يا سانسور يا چيزهاي مشابه ديگر کل محتوايش از دسترس خارج شود. آرزو مي کردم وقت داشتم صفحات تمام وب لاگ ها را بر روي سي دي آرشيو مي کردم. اينها ده بيست سال بعد ارزشي بسيار بسيار زياد خواهند داشت و محققان و پژوهشگران در به در به دنبال آنها خواهند بود.
در باره ي وب لاگ هاي فارسي مي توانم ده ها صفحه بنويسم و باز حرف براي گفتن داشته باشم. ولي روي اصل وب لاگي خلاصه نويسي بايد سخنم را کوتاه کنم. همين قدر بگويم که وب لاگ براي شخص من اين امکان را فراهم آورده تا بتوانم راحت حرفم را بزنم و نظرم را آزادانه بيان کنم. شايد اين بزرگ ترين حسن وب لاگ ها باشد.
براي تمام اهالي وبلاگشهر، سالي سرشار از موفقيت و پيروزي آرزو مي کنم و از پارسا صائبي که باني جشن تولد امسال وب لاگ ها بود به نوبه ي خود تشکر و قدرداني مي کنم.
sokhan September 2, 2005 10:08 PMسخن عزيز، بنده نوازى کرديد. سپاسگزارم و چيزى در اين مورد نوشتهام. درود
پارسا September 3, 2005 01:14 AMمستدام باشید.
کیمیا September 2, 2005 10:49 PM