برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
sokhan October 13, 2005 04:05 PMسلام آقای سخن!
نمی خواستم مزاحمت شوم واتفاقا بخاطر حرمت اکبر گنجی و یار قدیمی ناصر زرافشان هرجا مطلبی در باره ی آنها باشد تعقیب می کنم.در قبل از انتخابات که اکبر گنجی از زندان بیرون آوردند و او با مواضع خودش (درست یا غلظ) آقای دکتر معین و شرکت درانتخابات را بر نتافت را برایت نوشتم که رهبر با این تاکتیک از شر رفسنجانی نجات پیدا کرد.رفسنجانی خواب رهبر رااز چشمان گرفته حتی همین الان!!
برات نوشتم:« سید علی عجب مغزی داری !!!» آقای سخن یادت میاید؟ آری فعل و انفعالاتی در کار بود دنیا میخواست رفسنجانی رئیس جمهور بشود!!!!رهبر ترسید !!
من فکر می کنم باید توجه کنیم که اطلاعات ما ناجیز بود من شخصااز مصاحبه ی رنیس دانا در روز برخوردارشدم که ما کاندید نداشته ونداریم. نه رهبر ،نه رفسنجانی، نه خاتمی، نه حجاریان و نه ابراهیم نبوی نه بهنود و نه جنابعالی با موضوع عمیق برخورد نکردید و بعد به شرکت نکردن نیروهای دموکرات با طعنه برخورد کردید.برگردید و مرورکنید ما باید باهم همراهی و همفکری کنیم نه اینکه یک روز امید به رفسنجانی جانی یک روز به خاتمی می می و قص الی هذی
هرج و مرج قبل و بعداز انتخابات در بین نیروهای دموکرات به نیروهای مذهبی مربوط نیست باید ار خود انتقاد کنیم همانطور که از کاندیاتوری حبیبی در برابر بنی صدر حمایت شد و هنوز هم بروی مبارک نمیاوریم.
هومن October 16, 2005 02:22 PMجناب شیخ سخن,
قرار نیست که من و یا شما مثل بلا نسبت گوسفند دنبال گنجی و یا حتی پیغمبر راه بیافتیم. هر کسی قابل انتقاد است ولی نکته اینجاست:
1- چرا شما گنجی را قبل از انتخابات نقد نکردید ؟!
2- آیا شخصی در وضیعتی مثل گنجی احتیاج به نقد "مغرضانه-بچگانه-جهان سومی" شما دارد و یا برعکس به حمایت ؟
3- نیت واقعی و پشت پرده شما از این نقد بچگانه-... چیست ؟ کمک به گنجی و یا نمک به زخم او پاشیدن فقط به خاطر آنکه شما هنوز ماتحتان از نتیجه انتصابات و اشتباه محاسباتی خودتان میسوزد ؟!
کار بچگانه شما مثل این میماند که کسی گرسنه باشد و محتاج غذا و ما بجای غذا دادن به او از نحوه لباس پوشیدن او ایراد بگیریم ؟!
البته اگر با این بچه بازی ماتحت محترم التیام میابد (به قیمت خیانت به گنجی) خود دانید ولی چرا «آب یخ» را امتحان نمیکنید و بجایش دق و دلی خود را سر این بیچاره بی دفاع خالی میکنید ؟!
مهمترین علتی که من به گنجی احترام میگذارم رو کردن ماهیت مدعیان اصلاح طلبی بود.
در بالغ شدن موفق باشید
آرمان October 15, 2005 02:12 AMامان از برخوردهای تلافی جویانه با کسانی که مثل ما نمی اندیشند و امان از ملانقطی بودن ولی من این دو را تحمل می کنم ولی از زیرآبی رفتن در روشنگری و ارائه ی بخشی از دویداد های تاریخی و حذف بخش دیگر از حوادث را اصلا تحمل نمی کنم.از آقای ف.م.سخن مثل نمی گویم که شاید دلخور شود.از آقای بهنود می گویم که آقای سخن هم نظر دهد.امروز مسعود بهنود از صحبت پالتاکی با دانشجویان ایران نوشتند.قبلا و اخیرا باها درباره ی «استعفای» رضاشاه قلدر نوشتند تو گوئی اصلا فاشیسم و نازیسم وجود نداشته و رضاخان ولی نعمت های خود را عصبانی نکرده و آن پدر سوخته هابا دخالت خود مملکت را به هرج و مرج سوق دادند(طفلک شاملو با چه شفافیت از گرایش هیتلری خود حرف زد)امروز بهنود از مصدق و امینی و مادر امینی می نویسد بروید بخوانید.از فردای 28 مرداد آقای امینی در خدمت اصل 4 بود و بخش اعظم زمین های مادری ایشان در خیابان گرگان به کلوب آمریکائیهاتبدیل شدو ساکنین این محل حیران بودند که پسر خانم فخرالوله را ببین !!از آن مادر چنین پسر. در باره ی باغ فخرالدوله و مسجد او در دروازه شمیران هم مفصل سخن میشود گفت و ماجرای پرویز خسروانی که هیچکدام با عرف آنزمان منطبق نبود و به همین دلایل هم حنایش رنگی نداشت .حالا آقای بهنود هر چه دلش میخواهد بگوید و هرچه دلش نمی خواهد بگوید از جوانان مخفی کند
***
جناب دبيري
با تشکر از نظرتان. من هيچ ارتباطي ميان آن چه نوشتيد با مطلب گنجي نيافتم و لطف کنيد اگر در مورد آقای بهنود نظري داريد، ذيل مطالب ايشان بياوريد و اگر در مورد نوشته های من سخني هست در اينجا بنويسيد.
با تشکر
سخن
چرا اینقدر از دست گنجی ناراحتید و میسوزید ؟ تا دیروز که تحریمی نبود برایتان پیغمبر بود ! پیشنهاد میکنم اسمتان را بزارید: ف م آفتاب پرست !
اجداد شما همانها بودند که صبح میگفتند "درود بر مصدق" و شبش فریاد میزدند: "مرگ بر مصدق !"
خداوکیلی اگر گنجی به ارباب شما هاشمی رای داده بود اونوقت هم همین اینطوری انتقاد "مغرضانه" میکردید ؟ آخه منِ نوعی اگر بخوام به حرف شما گوش بدم به چی شما باید دلم خوش باشه ؟ به مرام ثانیه شما ؟
تحلیل شما زمانی ارزش داشت که با تحلیل دو ثانیه پیشتان کمی سازگاری داشت و کمی مستقل از "تحریمی و یا عدم تحریمی" بودن گنجی بود.
آزاد مردی مثل گنجی قطعاً میتونه سختی زندان و دشمنش را تحمل کنه ولی حمایت (!) افراد ساده لوح و سطحی نگر مثل شما (که از خیانت بدتره) کمرشو میشکونه. ترو خدا اسمش را بیش از این تکرار نکنید !
با معذرت از لحن رک و بی ادبی (اخی)
***
جناب آرمان
با تشکر از نظرتان، مي دانم اگر با شما وارد بحث شوم پايان نخواهد داشت چون شما تصويري از ما در ذهن تان ساخته ايد و حرف و نظرتان بر اساس آن تصوير است و نه مجموع ِ نوشته های ما. اگر بگويم که با نظر گنجي به عنوان يک آرمان موافقم باز ايراد ديگری خواهيد گرفت و چيز ديگری خواهيد گفت.
واقعيت اين است که بحث در اينجا بر سر راه هاست و نه مقصد. ما خواهان حاکميت مردم بر سرنوشت سیاسی و اجتماعي خودشان هستيم. برای رسیدن به اين هدف راه هايي پيش روی ماست که يکي از آن ها راه گنجي است. اين راه در حال احداث است و مهندس ِ آن، گنجي است. حال اگر کسي بر نقشه ی او انتقاد کرد معني اش نپذیرفتن مقصد و عدم تلاش و حرکت نيست. مهندسان ديگری هم هستند که نقشه های ديگری برای رسيدن به آن مقصد کشيده اند. مي توان آن ها را هم نقد، رد، يا قبول کرد. اين بنده و سرکار هستيم که در نهايت بايد از يکي از اين راه ها - اگر مقصد را قبول داشته باشيم - برويم.
در اينجا هم بحث بر سر موضوعي فرعي است. مي گوييم گنجي روشنفکر است ولي دليلي ندارد که تمام روشنفکران مثل گنجي باشند. ممکن است يک روشنفکر در گوشه ای از تهران در کافه ای بر صندلي لم داده باشد و کتاب و روزنامه بخواند و حرف و نظری راجع به آينده ی سرزمين اش داشته باشد. نمي توانيم بگوييم او روشنفکر نيست و يا وظيفه دارد که مثل گنجي مبارزه ی رو در رو کند و به زندان بيفتد. ممکن است چنين آدمي يک کتاب، يا يک جزوه، يا يک مقاله بنويسد با تيراژ 100 نسخه و آن را فقط در حلقه ی دوستانش پخش کند (مثل صادق هدايت) ولي با همين کار ناقابل، ده ها سال بر فکر و انديشه ی اهل فرهنگ کشورش اثر بگذارد (باز نمونه اش همين صادق خان). ما بر سر اين بحث کرديم و هيچ ربطي به تحريم و هاشمي نداشت. باز اگر شما دوست داريد اين دو را به هم ربط بدهيد، بدهيد و ما هم گوش مي دهيم. لحن تان رک و بي ادبانه هم باشد، تا زماني که به ديگران توهين نشود، در همين جا عينا ثبت خواهد شد.
موفق باشيد.
سخن
گنجی یک فرصت طلبست وقتی از دستگاه طرد شد با قلم بجنگ گردن کلفتها رفت
انتخابش هم رفسنجانی بود هی رنگ و وارنگ عالیجناب پرتره کرد و همسنگانش
در روزنامه های زنجیره ایشان چاپ زدندفکر کردند شاه اکبر هم شاه محمد رضاست
اما خاتمی در نهاد ریاست جمهوری در دست امنیتیها از اتوبوس وتاکسی سریع ببنز
ضد گلوله برده شد و نمایش مردمی تمام٬گنجی خود را سولژنیتسین میدانست با اینکه
غربیها یک لحظه رهایش نکرده اند اما جناح راست در پشت پرده بده بستان میکند
و گنجی میشود بنجی!!!و در گوشه خلوت بارزوهایش و دولت نامردان!!امریکا و انگلیس
لعنت میفرستد