برای خواندن اين مقاله در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
اصل آيه ی مورد بحث در مقاله:
هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
جناب سید کریم,
1- منظور شما را از "مستهجنی باعتقادات دیگران" متوجه نشدم ! اگر منظورتان ترجمه "آیات قرانی" (اگر دوست داشتید شماره آیه هم خواهم داد) است, که برای تو و دینت خیلی متاسفم. اگر ذکر حقایق دینی در مورد محمد که در خود کتاب مذهبی ذکر شده و مورد قبول تمام علمای اسلامی است, "کلمات ناهنجار و زشت علیه محمد" ! محسوب میشود, باید بگویم که شناختت از دینت خیلی کم است و باید کتب اسلامی معتبر و تاریخی بیشتر مطالعه کنی.
2- فرمودی: "نوشته های من در نیویورک قابل پیگیری است" ! این نشان میدهد که هیچ چیزی از عدالت و حقوق در کشورهای متمدن نمیدانی (البته انتظار هم از تو نمیرفت که بدانی). اگر حقایقی که من نوشتم (ترجمه آیه و ذکر تاریخ) قابل پیگیری بود, آن همکیش و همفکر شما در هلند هم از حق قانونی خود استفاده میکرد و "ون گوک" را (به خاطر آنکه ماجرای واقعی یک زن آفریقایی مسلمان را به تصویر کشیده بود) در دادگاه سو میکرد. پس چرا مثل تروریست ها جواب "کلمه" (همان که سخن بر آن تاکید دارد) را با چاقو ناجوانمردانه در خیابان داد ؟!
3- مسلک جنابعالی تا زمانی محترم است که آن را به دیگری تحمیل نکنی. اگر تو و یا هر مسلک باور دیگر باورات خویش را شخصی کند, هیچوقت گند کار هم در نمیاید و تا آخر عمر میتواند به آن مسلک مشغول باشد بدون آنکه کسی با بیان حقایق آزارش دهد (قسمتی از حقوق بشر). ولی وقتی که فردی آنرا در بوق و کرنا میکند و از طریق اینترنت سعی در "ماسمالی کردن حقایق" موجود در مسلک خود دارد, باید منتظر "جواب" هم باشد.
سید کریم ! در ضمن از تو (یکی از نمایندگان و حامیان خرافات دینی) میخواستم تشکر کنم بخاطر دلایل زیر:
1- ثابت کردی که ظرفیت و تحمل دیدن حقیقت را نداری و بجای جواب دادن به موارد مطرح شده (مستندات تاریخی و منطقی), با گریه و زاری خواستار "حذف صورت مسئله" شدی که این خود نشان از بر حق بودن مطالب من است و بابت آن به خودم میبالم.
2- بجای جواب دادن منطقی و مستددل به عرف همیشگی هم مسلکانت یعنی «تهدید و ارعاب با کاردِ» ! من و صاحب بلاگ روی آوردی. یعنی ماهیت اصلی خودت را لو دادی.
به نظر من به همان اندازه که افشا گری من مردم را از خرافات و تحجر منزجر میکند, پیشتیبانی بی مطالعه و «گروه فشار موابانه» جنابعالی هم نقش موثر خواهد داشت. حدیثی است که میگوید "اگر میخواهید مکتبی را تضعیف کنید, افراد ساده لوح و بی سواد را به حمایت از آن ترغیب کنید." مطئمن هستم خیلی ها بعد از خواندن دفاعیاتَت از خرافات, به راز و علل ادعای احمدی نژاد پی بردند ! پس دست همکاریت را میفشارم.
با تشکر از جناب سخن برای درج این مباحثه
آرمان November 29, 2005 11:41 PMف. م. سخن عزیز اجازه بدهید که در جواب این چند کامنت گزار با شعور من هم جوابی داده باشم چر که
لا اقل کمی بدو طرفه بودن جاده ازادی و دمکراسی در سایت شما احترام گذارده و دیگر خوانندگان بی خیال یا
با حجب و حیا که میخوانند و میروندو کامنتی نمیگزارند فرصت دو طرف داستان روشن تر شود البته مسایل دینی
پیچیده است و هزاران کتاب بر له و علیه چاپ شده اما شما ایه قران را مینویسید و در جواب شما
شوربختانه این چند نفر توضیح انسان فهم و منطقی که نمیدهند هیچ کلمات مستهجنی باعتقادات
دیگران میکنند که در همین امریکا و دادگاهایش قابل پیگیری و گرنه ان متعصبینی که در امستردام
ونگک بیچاره را کارد اجین کردند در وسط تایمز اسکویر نیو یورک اینها را هم....بهر حال شما که
دوباره بینی میکنید چه لزومی دارد این کلمات ناهنجار و زشت را علیه محمد چاپ کنید؟؟
اگر هم به بیدینی و بیخدایی عقیده داشته باشید خیلی متمدنانه در نبود انها میتوانی قلم بزنی و دلی را
هم ازرده نکنی
جناب سخن,
خواستم در رابطه با مقاله شما تحت عنوان "حسين درخشان، پدر وب لاگ هاي فارسي بوده و خواهد بود" نظر بدم (همان که شما کاریکاتور آقای آهنگ در مورد ایشان را کپی کردید), اما دیدم قسمت نظراتش بسته شده. با اجازه شما, خواستم بگم که آقای نیک آهنگ یک بلاگ مخصوص ایشان تهیه کرده و کاریکاتورهای جدید ایشان هم در آنجا موجود است:
http://khardabir.blogspot.com
خیلی خوب بود که کارهای جدید آهنگ (همان "رئاليسم جادويي در هنر کاريکاتور") هم در مورد این شخص (ح.د.) در بلاگ خودتون بروز میکردید.
با تشکر
آرمان November 28, 2005 11:03 PMعجيبه!
چطور اين شيخ سخن ييغام آخر من را که در جواب به سيد کريم بود را در قسمت قبلی بدليل بی ربط بودن به موضوع منتشر نکرد (هر چند که با اينکار انصافش برای يکبار ديگر محک خورد، چرا که نوشته اين بابا به من هم ربطی به موضوع نداشت ولی از انتشار آن جلوگيری به عمل نيامد) ولی حالا ييام بابا مسعود را که ربطی به اين قسمت ندارد را منتشر ميکند؟!
اگر جواب اينست که امکان کامنت گذاری در قسمت قبل وجود نداشت سوال اينست که چرا اصلا اين امکان را ميبندی؟ در هر صورت تا ييامها از زير نظارت استصوابيت رد نشوند که منتشر نميشوند!
شيخ سخن حالا ديدی که بی ربط بودن ييام با موضوع فقط يک بهانه است و در واقع اشکال جای ديگری است!
حالا من مفهوم کينه ورزی را فهميدم!!!
با سلام خدمت سخن عزیز 1- می خواستم در مورد پست قبلی نظر بدم ولی متاسفانه فعال نبود پس با اجازه همین جا می گم.
من هم نوشته های آقای ابطحی را دنبال می کنم و با حر ف هایتان در مورد ایشان به عنوان یک وبلاگ نویس موافق ام ولی همین که ایشان توانسته اند تا امروز جان سالم بدر برند نشان از حاشیه امنی که به عنوان یک روحانی دارا می باشند و این جای سووال دارد که با همه حرف های تند و تیزی که گاهن از ایشان شنیده می شود خطری که برای شما وجود دارد برای ایشان منتفی است؟!!! گذشت روزگار به من آمو خته که در هر قشری و جماعتی خوب و بد وجود دارد ولی به پذیریم که دین حکومتی کار کرد رهایی بخش خود را از دست داده و تا زمانی که این گو نه است در بر همان پاشنه می چرخد که تا کنون بوده و آقای ابطحی هم رانت خوار همان امتیازاتی است که از قبل آن لباس عایدش شده و وام دار آن است پس ایشان و امثا لهم درد شناس چامعه و مردم کوچه و بازار نیستند هر چند که در مقاطعی با آنان همراه باشند ولی هم هدف نیستند. ایشان و امثالهم اگر پای انتخاب بین دین و آزادی برسند شک نکنید که آزادی را قربانی می کنند کما اینکه تا حال کرد ه اند شما هم از نظرات آمیخته با تنفر جماعت دچار تغییر نشوید این ها حاصل و نتیجه دین حکومتی است و به قول معروف آن که باد میکارد توفان درو می کند رو حانیت حاکم هم آن چه را که مستحقش هستند دریافت می کنند هر چند بین جنتی ها و ابطحی ها تفاوت از زمین تا آسمان است. با سپاس از حوصله شما
پاینده ایران
***
دوست ِ ارجمند
ممنون از نظرتان.
سخن
(اگر سانسور میکنید لطف کنید این جمله را برای بقیه بگذارید تا کپی آنرا در بلاگ حسن آقا ببینند)
جناب شیخ سخن, ای مفسر کلام الله عربی !
این تفسیر روشن فکرانه (!؟) شما از قران (محمد) نه تنها آبروی احمدی نژاد را برد بلکه آبروی خودتان هم نزد روشن فکران واقعی برد !
از بیگ بنگ و ملیاردها ستاره و سیاره نام بردید ! هیچوقت عقلتان رسید از خودتان بپرسید اگر قرار بود که فقط موجودات دوپایی مثل صانعی و یا منتظری به بهشت بروند تا 24 ساعته به فسق و فجور بپردازند (حوریان و غلمانان همیشه باکره و شرابهای بهشتی... همه آن چیزهایی که به ظاهر در دنیا حرام است !) و دانشمندان و نوابغ غربی به جرم نماز نخواندن به زبان عربی و تعظیم نکردن به جناب الله باید تا ابد در آتش بسوزند و هیچگاه نمیرند ! (چه خدای کریمی !؟), پس دیگر چرا میلیاردها ستاره و کهکشان بوجود آورد ؟ راستی اگر هدف خلقت اینبود, پس بقیه گیتی بیخود آفریده شده ؟
برای ساده تر شدن یک مثال میزنم:
فرض کنید شما میخواهید دو نفر را آزمایش کنید که کدام را "استخدام" ! کنید. آیا این عقلانی است که 100 میلیون ساختمان بسازید و فقط از یکی از این ساختمان ها استفاده کنید ؟! تا این دو نفر را امتحان کنید ؟! آیا در اینصورت نباید به عقل شما شک کرد ؟
مسئله دیگر علم آمار و احتمالات است. بر اساس آمار و احتمالات, احتمال وجود موجود زنده در کرات دیگر یک (صد در صد) است. چرا اللهِ محمد هیچگاه از موجودات زنده دیگر کرات صحبتی نکرده ؟! و گفته همه برای انسان خلق شده ؟! باید بدانید وقتی که موجودات زنده در کرات دیگر یافت شد, اگر مفسرانی مثل شما وجود نداشته باشند که «ماسمالی» کنند, تمامی ادیان در موزه جای خواهد گرفت.
سوال دیگر: تفسیر فرمودید که "الله محمد را فرستاد تا قومی وحشی را نجات دهد !!!" آیا واقعاً این دلیل در قران ذکر شده و یا گفته شده "دین محمد دستورات الله برای نجات همه انسانهاست و جاودانیست"؟ اگر تفسیر شما درست باشد باید محمد را به عنوان منجی عربستان نامید و دستوراتش (قران) را بعد از یک قرن در موزه قرار داد. بنا بر تفسیر شما استفاده از قران در قرن ماهواره, اینترنت کاری بس احمقانه است.
اشکال دیگر این تفسیر این است که اگر چنین بود, پس چرا الله برای انسانهای بدبختر از عربها (غارنشینان آفریقا) چنین "لطفی" نکرد و کسی را در بین آنها واسطه خودش قرار نداد و بخاطر آن هنوز هم آنها آدم خوارند ؟! آیا این نوعی تبعیض نژادی نمیباشد ؟
سوتی دیگری که در تفسیر (!) جناب شیخ بود اینست که مرقوم فرمودید "خدایی که آب دریا را میکشافد ! فیلهای بدبخت را خیلی راحت با گنجشک نابود میکند ! و ... ولی فقط بر «کلمه» تاکید دارد !" سوتی این نوشته در خود آنست. در حقیقت شما خودتان اعمال الله را به زیر سوال بردید. اگر بنا به تفسیر شما "الله بر "کلمه" (نه "زور") تکیه دارد؟" پس چرا آب را شکافت ؟ چرا ابابیل و قوم ثمود را با "زور" نابود کرد ؟ چرا از "کلمه" استفاده نکرد ؟ این تفسیر شما تا حد زیادی به جوک شبیه است ! آیا برای "تفسیر" نباید شما به اندازه یک فرد در حد سیکل, از تاریخ اسلام آگاه باشید ؟ آیا میدانید چندین هزار نفر را محمد و سپاهیانش کشتند ؟ آیا میدانید خود محمد و علی به تنهایی چند نفر را گردن زدند ؟ لابد ایران و سایر کشورهای همسایه را هم مسلمانان با "کلمه" تسخیر کردند ؟؟!! نکنه "کلمه" در فرهنگ الله (عربی) همان شمشیر است ؟!
حالا که شما خیلی در تفسیر وارد هستید لطف کنید و آیه های زیر را هم تفسیر کنید:
کتاب الله:
- "اگر زنانتان از شما نافرمانی کردند آنها را تنبیه کنید."
- (بعد از آنکه محمد به زن خود خیانت کرد و با کنیز یا برده اهدایی به زنش همخوابه شد, زنش از محمد فرار کرد و خانه پدرش رفت. محمد برای دلجویی, کنیز را بر خود حرام کرد ولی باز هم محمد طاقت دوری از کنیز را نیاورد پس الله به کمک محمد آمد:) "چرا چیزی که ما بر تو حلال کردیم بر خودت حرام کرده ای ؟"
- "غیر مسلمانان را در ماه محرم هر کجا دیدید بکشید"
- (بعد از آنکه محمد نتوانست از زن پسرخوانده خود بگذرد او را به طلاق زنش وا داشت, او را به جنگ فرستاد تا کشته شود و الله زن را برای محد حلال کرد:) "فقط زنان پسران خونی حرام هستند و الا حلال !"
و ....
جناب شیخ سخن, آیا بهتر نیست بجای تفسیر قران سکوت کرده و بیشتر از این به الله و دینش ضربه نزنید ؟!
البته "تفسیر" در دین را عُقلا "ماسمالی سوتی های الله" مینامند. کاری که شما در این نوشته سعی دارید بکنید.
آرمان November 28, 2005 01:53 AMجناب ف. م. عرب
شما کاملا صحيح ميفرماييد. رسالت محمد با کلام و منطق شروع شده و محمد فقط وظيفه ابلاغ را به عهده داشت. در قرآن کريم نه کلمه ای در باره قتل و کشتار آمده، نه احکام بريدن دست و يا، نه حکم کتک زدن زن به شرط نافرمانی، نه احکام تازيانه نه... (صدها مورد).
اگر ميخواهيد اين داستان تکراری را بگوييد که اينها ضرورت زمان بوده و در آن موقع جز اين نميشد، يس چگونه ۶۰۰ سال قبل از آن عيسی در سرزمين وحشی يهوديها که خشونت در اوج خودش بود، رسالتش از بين بردن اين احکام وحشيانه قوم يهود بوده؟
چطور محمد توانست سنت زنده بگور کردن را از بين ببرد ولی سنت شهوانی تعدد زوجات را محفوظ نگه داشت؟ مردم آن زمان يذيرای آن نبودند يا دامنه کام خودش تنگ ميشد؟ نکنه ميخواهيد مثل مريدتان شريعتی دست به ماستمالی بزنيد و بگوييد که محمد تعدد زوجات جزء رسالتش نبود بلکه تحديد زوجات را آورد!
اصلا محمد آمده بود که عدل الهی را برقرار کند يا دل مردم را بدست بياورد؟
جالب اينجاست که وقتی محمد در اوج ناتوانی اصحابش را برای حفظ جان به حبشه فرستاد، نجاشی يادشاه با قدرت آنجا حاضر نشد آنها را عليرغم اينکه ادعای برتری نسبت به دين مسيح ميکردند حتی در مقابل کوهی از جواهر به ابوسفيان تحويل بدهد، ولی همينکه محمد به اوج قدرتش رسيد هزار و يک اما و اگر برای اديان ديگر قرار داد.
اينها مشخصات دينی هستند که با کلام شروع شده، اگر با بمب اتم شروع شده بود شاهد چه ترکمونی بوديم؟!
شيخ سخن کاملا راست ميگويند، اسلام با کلام در سبد توسط جبرئيل شروع شد ولی همينکه بمرور قدرت گرفت جبرئيل يادش آمد که در سبد بعدی حديد را هم به آن اضافه کند!
faranak November 27, 2005 10:35 PM
سخن جان
کاش این موضوع و طرز حرف زدن احمدی نژاد را دستمایه یک طنز میکردی مثلا:
"... دشمنان ما بدانند که ما اهل سازش نیستیم. اهل منطق و عقل و اینجور قرتی بازی ها هم نیستیم. ما مرد جنگیم. ما مرد خون و خونریزی هستیم. ما از حق خودمان برای اورانیوم ذره ای نمیگذریم. ای اورانیوم! از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.(تکبیر حضار)
مستله بعدی یک هشدار جدی است به بورس! در مملکت امام زمان نباید بورس و ماچ باشد. ما با بورس مخالفیم با بانک مخالفیم با کارمند بانک مخالفیم. با سپه چک هم مخالفیم و ذره ای از مواضع بحقمان عقب نشینی نخواهیم کرد و تا دهن امت همیشه در صحنه را به سرویس شدن ندهیم کوتاه نخواهیم آمد. ای مردم! از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر(تکبیر حضار)....."