November 23, 2005

هزار کار خوب و يک کار بد؛ در نقد آخرين کارتون نيک آهنگ کوثر

من هر روز سايت اينترنتي "روز" را به شوق ديدن کار جديد نيک آهنگ باز مي کنم و هر بار به ذوق و ابتکار او آفرين ها مي فرستم چرا که مي دانم ايده ي روزانه ي تصويري داشتن به خودي خود سخت است چه برسد به اجراي هنرمندانه ي آن و هر بار، با صد ماشاءالله و مرحبا و زنده باد و دمت گرم و باريک الله (همان بارک الله اديبان) و ببين چه کرده و به خدا يکي و به مولا تکي و از جا پريدن و هورا کشيدن و لبخند سي و سه دندان، ايده ها و اجرا هاي نيک آهنگ را تحسين مي کنم.

اما از اين کارتون آخر ابدا سر در نياوردم (چقدر ادبي شد!). اگر عنوان سياست خارجي ايران را از بالاي آن برداريم خود ِ کار مطلقا چيزي براي گفتن ندارد. شايد اين طور تصور شود که "ايران"، خورشيدي است که احمدي نژاد دارد روي آن چيز بد رنگي مي مالد (اين چيز ِ روي قلم، البته در ذهن تيز ايراني مي تواند هر چيز بد بد و بد بويي باشد). اما کل تصوير چه ربطي به سياست خارجي دارد؟ (جز کلمه ي ايران که با حروف لاتين نوشته شده، لابد چيزهاي ديگر ِ منظور ِ نظر نيک آهنگ، پشت کثافتکاري احمدي نژاد پنهان است و ما آن را نمي بينيم).

نه! اين کار از هيچ لحاظ، هيچ چيز قابل توجه و قابل تعريفي ندارد واين به خودي خود براي نيک آهنگ ايراد نيست (باز انتقاد، دچار ادبيات شد! امان از دوست داشتن هنرمند، که باعث بيچارگي قلم منتقد است!). کسي که هزار کار خوب و صد کار عالي و ده کار فوق العاده ارائه مي دهد، يک کار بد و بسازبفروشي بايد در دفترش ثبت شود که قدر کارهاي ديگرش معلوم گردد. بعضي وقت ها، وقتي تعداد کارهاي عالي زياد و ارائه ي آن هميشگي مي شود، بيننده و خواننده و مصرف کننده ي هنري (!) تصور مي کند که همين است که هست و تا ابد همين طور هم بايد باشد و همه چيز اين قدر نرم و روان است که لابد من هم مي توانم از پس آن بر آيم و به خلق چنان اثري اقدام کنم. پس يک کار بد، ميان هزار کار خوب و صد کار عالي و ده کار فوق العاده نه تنها لازم بلکه واجب است. ضمنا بايد به فکر منتقدان هم بود که همه اش مجبور به تعريف نشوند که از تويش حرف در آيد! بنابر اين ضمن تشکر از آقاي نيکان به خاطر ارائه ي اين کار ضعيف و بي محتوا، به ايشان عرض مي کنيم که خيلي ممنون به خاطر اين کار، ولي لطفا ديگر بس است! محبت کنيد همان کار هاي خوب تان را ارائه بدهيد!

sokhan November 23, 2005 10:15 PM
نظرات

حضرت استاد، ما را شرمنده لطف خود نمودی. سپاس!

البته حق با شماست، اجرای تند و سریع و ضعیف بنده باعث شده دوستانی که با اصطلاح Painting oneself into a corner کمتر آشنایی داشته​اند کار ناپخته مرا متوجه نشوند یا مفهومی دیگر از آن بگیرند.

در هر حال از اینکه مرا مورد نوزاش قلم خویش قرار داده​اید، بسیار ممنونم.

***

نيکان جان
ممنونم از توجه و پاسخت. من يک بيننده ی معمولي و عامي کارهای تو هستم و آن چه گفتم و نوشتم در سطح ِ نظر ِ يک انسان عادي و غيرمتخصص است و يادآوری اين که با عشق و علاقه و دقت کارهايت را دنبال مي کنم. کاش زبان ِ خط ها و رنگ ها را مي دانستم و با اصطلاحات کادربندي و پرسپکتيو فضايي و بافت و حجم و تاثير اوليه و ثانويه و غيره سخن مي گفتم که فايده اي به خواننده برسانم اما چه کند، بينوا همين دارد.
در باره ی زير ِ آب رفتن پاسارگاردت - که جداً اثری بي نظير و تلفيق استادانه ی سادگي و خلاقيت است - مي خواستم جداگانه بنويسم که همين جا به همين اشاره ی مختصر بسنده مي کنم.

دوستدار کارتون ها و نوشته هاي تو
سخن

Nikahang November 25, 2005 10:54 AM

سلام.
دوست نادیده.
دلمان برایتان تنگ بود.
با فیلتر شکن آمدم.
پایدار باشید.
مقاله ها را در گویا می خوانم.
با مهر

***

دوست مهربانم
ممنونم از اين همه محبت. رنجي شده است جانکاه اين حکايت فيلترها. اينها همه دست به دست هم داده اند و برای فصل کردن آمده اند نه برای وصل کردن. کسي نيست بگويد پس کو آن فبشر عبادي الذين تان؟ کسي نيست بگويد اين همه دستگاه و بودجه داريد، بياييد به جای بستن دهان ها، به حرفي که زده مي شود جواب بدهيد. ما حرف بد مي زنيم، شما بهترش را بگوييد. کدام ابله است که حرف خوب شما را ول کند بيايد حرف امثال سخن را گوش کند؟ اگر البته حرفتان بهتر باشد! ولي چاره ای نيست. بايد از روزنه های باقي مانده استفاده کرد و بعد هم خدا بزرگ است.
قربانت
سخن

سرزمین رویایی November 25, 2005 10:08 AM

فکر کنم همه موضوع این کاریکاتور بسیار جالب و معنی دار را فهمیدند جز حاج آقا !

آرمان November 25, 2005 01:15 AM

آقاي رييس جمهور دارند تمام سفيدي ها و روشنايي هايي كه روزنه اميدي براي آينده اي بهتر بودند رنگ كرده و با سياه مالي ها براي مردم ايران آينده اي تيره و تار مي سازند.
شايد هم قكر مي كنه نور در سياهي است. يعني اول همه را تيره بخت كنيم تا شايد با ظهور حضرت عج نوري براين مردم بتبد.

آينده تيره اي در انتظار همه است. دعا كنيم هر چه زودتر امام زمان بياد.

حالا يكي ديگه هم عكس امام زمان را كشيده بود كه خيلي شبيه جرج بوش و لباسش هم مثل پرچم آمريكا بود.


حميد1 November 24, 2005 01:54 PM

آقای سخن عزیز، اول سلام و امید که خوب باشید.

درک من اینه: این مصداق یک ضرب‌المثل انگلیسی‌ست که می‌گه : Painting oneself into a corner و تفسیرش این است که وقتی از یک سر اتاق شروع کنی به رنگ کردن و به یک گوشه ختم کنی خودت رو پاک مچل کرده‌ای - بی‌ هیچ راه چاره‌ای (در خروجی). معمولا" از یک کنار اتاق شروع می‌کنند به رنگ کردن (البته معمولا" کف اتاق رنگ نمی‌شه، فرض کنید کاشی کردن) تا جلوی در که بعد از همان‌جا خارج می‌شوند تا چسب کاشی خشک بشود. می‌خواهد بگوید الف-نون با کارها و حرف‌هایش خودش و مملکت رو در کنجی گذاشته بی‌ راه چاره!

اتفاقا" به نظر من این از به‌ترین کارهای نیک‌آهنگ آمد (اگر درک من درست باشد).

هاله November 24, 2005 07:03 AM

سلام جناب سخن، فکر کنم منظور کاریکاتوریست همان مثل انگلیسی است :

He painted himself into a corener
که البته کمی ناشی بازی درآورده و با خطوط شعاع مانندی که کشیده خورشید و نور و اینجور چیزها را تداعی می کند که فکر نکنم ربطی به موضوع داشته باشد. شاید مثل فارسیش هم چیزی باشد توی مایه های "با دست خودش گور خودش را کنده" :)

Mehrdad November 24, 2005 04:11 AM

و البته علاوه بر فرمايشات متين ملا، مسيري كه خطوط رسم كرده اند و ايران را در يك بن بست قرار داده اند و نيش احمدي نژاد كه باز است از اين هنر نمايي اش!!

***

دکتر عزيز
ممنون از راهنمايي تان. چه کنيم که هنوز کارتي نشده ايم و سکه مان هم کج است! مگر اين که شما دوستان يک جوري آن را داخل دستگاه کنيد!

قربانت
سخن

گوشزد November 24, 2005 12:29 AM

سخن جان
من نمیدونم این نوشته ات طنز بود یا جدی
فرض میکنیم جدی باشد. این کاریکاتور میخواهد بگوید از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد روابط با پنج قاره دنیا تیره و تار شده و افکار و جهان بینی احمدی نژاد هم گواه این مدعاست یعنی همه جا تاریک و تار است. ضمنا علاوه بر افکار تیره دنیا را خط خطی میبیند. یعنی آسمان و کهکشان زیبا را کلا خط خطی کرده مثل بچه های کودکستان که هر ورق سفید رو که میبینند خط خطی میکنند و خیلی هم از این کار خودشان ممنون هم هستند.

البته اینها تفسیر و برداشت ما بشر ناقص العقل است و باید منتظر ظهور حضرت باشیم تا تفسیر واقعی را خود ایشان بکنند. (منظورم حضرت نیکان عج است.)

***

ملای عزيز
با تشکر از تفسير جنابعالي، نظر به اين که اينجانب مانند حضرت آيت الله جنتي در اثر کهولت همه چيز را همان طور که هست مي بينم و حال و حوصله ی تفسير و تشريح و هرمنوتيک و نشانه های استعاری و سمانتيک و غيره را فاقد شده ام (همان ندارم خودمان!) لذا همه چيز را همان طور که مي بينم مي فهمم. مثلا قديم ها جناب جنتي وقتي کتاب خدای فلسفه اسلامي را مي خواندند که مي فرمود زن ها از جنس بشر نيستند و حيوان اند، حيوان را به هزار معني تفسير مي کرد تا لااقل به خواهر مادرشان بر نخورد، و دست آخر حيوان، در اثر تفسير تبديل به فرشته ای چيزی مي شد. ولي الان که مثل من پير و خرفت شده مي گويد اصلا همه ی غير مسلمانان حيوان اند و در روی کره ی زمين که لابد فقط متعلق به مسلمانان است مي چرند. خلاصه حال و حوصله ی تفسير پفسير ندارند. ما هم همين طور شده ايم و خلاصه کاریکاتور يا نوشته يا هر چيز ديگر بايد يک ضرب در ذهن مان بنشيند والا شروع مي کنيم به غر زدن، مثل همين الان.
موید باشي.
سخن

ملا حسنی November 23, 2005 11:42 PM