ف.م.سخن

درود به شما جناب سخن، تجزيه و تحليل خوب و منطقی بود، اما، نتيجه گيری ان زياد درست نبود، جناب سخن اينکه کلِ سيستم در ايران دارای اشکال هست چيز تازه ای نيست، اينکه اولويت براي مسئولين کشوری چيزی به جز بدحجابی دختران و ازادسازی قدس و.. نيست، چيز جديدی نيست، اما راه حال اين مسأله تنها تعويض ناوگان هوايی يا تغيير اين بخش نيست، چون باز سيستم نقاط غير قابل کنترل ديگری دارد که شما آنرا اصلاح نکرده ايد، اگر بخواهيم اين سيستم را واقعا تصحيح کنيم بايستی کلِ سيستم ( حکومت و نظام جمهوری ريش و صلوات) را عوض کنيم، يعنی، راه حل واقعی تغيير اين رژيم هست، ما نمی توانيم با وجود اين رژيم که اساسا مخالف تفکرات علمی و سيستماتيک هست و هيات دولتش برای رفع مشکلات کشور نامه به چاه جمکران مياندازد انتظار داشته باشيم که يک دفعه عوض شود، وعلمی و استاندارد عمل کند. آخوند همين هست ، و کاريش نمی شود کرد، حال هرچی شما تو سر خود بزنيد که آنرا توجيه کنيد باز خود را فردا به صورتی ديگر نشان ميدهد، بنابر اين به نظر اين حقير راه حال اتحاد برای تغيير رژيم هست، يعنی اساس اين سيستم بايستی عوض شود، و در سيستم جديد ما بايستی همه مکانيسم های کنترل دقيق و علمی را برای همه ارکان سيستم و در تمام بخش هايی کشور به اجرا در بياوريم، راه حل واقعی ايجاد يک اتحاد بين جمهوری خواهان و مشروطه خوان است. ناکارايی و پراکنده بودن نخبگان و فرزندان اين کشور هم در واقع نمونه ديگری از همين غير علمی و غير سيتماتيک بودن است. در واقع نا هما هنگ بودن نخبگان و اپوزيسيون هم خود بنوعی شبيه همين عدم هماهنگی در ناوگان هوايی است که نياز به هماهنگ شدن کل انها برای يک هدف که ان رفراندم است دارد. شاد باشيد

جـناب سـخـن حـرف تـازه ای نـزدید ! مـرحـوم امـیر عـباس هـویدا 27 سـال پـیش گـفت: ســیسـتم مـقصـر اسـت و غـلط!!!! الـبته اونـزمان کـسی به حـرفش گـوش نـداد و تـــیربارانـش کـردن، یادتـونه؟؟؟

دوست عزیز اینکه اینان لاپوشانی میکنند 50 درصد قضیه است. 50 درصد دیگر نقشی است جامعه و به خصوص خبرنگاران به عتده دارند. چرا اینان به خود اجازه میدهند عده ای زا شهروندان (آنهم خبر نگار) را چه خودی و چه غیر خودی را سوار بر هواپیمایی با نقص فنی کنند؟ آیا از این بابت نیست که هیج دلهره ای از بابت بلند شدن صدای اعتراض کسی حتی خانواده ها به خود راه نمیدهند؟ آیا اگر بر سر رسیده گی پرونده قتلهای زنجیری، 18 تیر و یا زهرا کاضمی مردم اعتراض میکردند به اینجا میرسیدیم که با خبرنگاران مانند گوسفند رفتار کنند؟ برای همین معتقدم که خود اینان به عنوان خبرنگار در ساختن این سرنوشت برای خود و مردم ایران سهیم بودند (هرچند کوچک). من فقط میخواهم بگویم باید که چشمهایمان را باز کنیم و ببینیم که در چه منجلابی داریم دست و پا میزنیم، منجلابی که خودمان تک تک در ساختن و بودنش سهیم هستیم. در این مورد من نوشته ای در وبلاگم دارم خوشحال میشوم اگر نظرتان را راجع به آن در کامنتی درج کنید.

سلام
مطلب کامل و جالبی بود بله حق با شماست اگر یک سیستمی معیوب باشد نمی شود با تعمیر یا تغییر یک قطعه به سالم کار کردن آن امیدوار بود چون سیستم مجموعه ای از اجزای متشکل با هم است که با هم و در کنار هم کار می کنند اما تعجب من از اون قسمتی بود که گفته بودید خب حالا اصلاح این سیستم از کجا آغاز می شود و اشاره کردید که اول باید تحریم ها رفع شود بعد هواپیمای جدید خریده شود بعد ....
امافراموش کردید با این سیستم که خودتون اجزای آشکارو پنهانش را توصیف کردید اصولا تحریم برداشته نمی شود اگر هم شد باز همین آش و همین کاسه است بنظرم اصلاح باید از نوع نگاه کوته بینانه مسولین شروع شود باید از جدا شدن مسایل دینی و مسایل حکومتی شروع شود باید از یاد گرفتن قواعد بازی در سطح جهانی آغاز شود باید از یاد دادن قواعد بازی دموکراتیک به مردم و مسولین آغاز شود و...

يك كلام مي گفتي:
خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا مي رود ديوار كج.
و خيال همه را راحت مي كردي.
ولي دمت گرم باز هم گل گفتي.

سانسور هم نوعی لاپوشانیست.

بسیار خوب و پخته و سنجیده بود. میتوانم بگویم بهترین مقاله ای بود که از زمان سانحه تا حال در این باره خوانده ام. دست شما درد نکند که افق های جدیدی را در پیش روی ما خوانندگان تان باز می کنید. امیدوارم همواره موفق و سربلند باشید.

آفرین بر شما.