برای خواندن اين طنزنوشته در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
sokhan January 27, 2006 06:57 PMThanks for ur reply. I guess I have to make it short since there is a limitation in sizes. I know all about that and I hate it we shall criticize tho opportunist and people who abuse this issue not those who are the victom here . Kalam kootah konam, this argument is similar to what they are doing don't give freedom since it could be abused!!
Ali January 28, 2006 02:30 AMI didn't wanna leave any comments, but one word bugged me and it was with me throughout the day and that was ur remarks about SHAHIDANE JANG. I am not gonna argue about anything, but just want to mention that we were declined so badly that talk this way to our heros, whose who fighted for us (no matter who sent them and for whatever reason). U don't see any country who salute the people who sacrificed their lives for their people and their country.
***
علي عزيز
ممنون از نظرتان. شهيدان و معلولان و حتي خود جنگ، ابزاری شده اند برای سوء استفاده ی کساني که نه در جنگ بوده اند، نه خطری ديده اند و نه اصولا از مصائب آن هشت سال چيزی مي دانند. به آخر اين طنز تلخ که نگاه کنيد مي بينيد نويسنده ی فرضي ما متولد 1355 است يعني در زمان شروع جنگ 4 سال داشته، ولي ادعا مي کند که هشت سال در جنگ بوده و هشتاد و سه (!) درصد معلول است! اين عدد عجيب را هم برای آن آورده ام که نشان دهم برخي از آقايان حزب الله، جانبازی و آزادگی و معلول شدن برای شان مثل ابزار تجارت است که ريال و دينارش را هم حساب مي کنند. همان ها که امروز جزو سران حزب الله و انصار و امثال اينها هستند و به کمک همين حرف ها و شعارها و سنگ شهيدان به سينه زدن ها تجارت های کلان مي کنند. موفق باشيد. سخن