کساني که مرتب مشروب الکلي (و حتي آبجو، آنهم از نوع کانادائي) مي خورند، اولا به اندازه مي خورند و ثانيا اگر کار از دست شان در رفت و افراط کردند، عنان حرف و کلام و شوخي و مزاح شان را در اختيار دارند. ولي واي از کسي که در طول زندگي اش لب به مشروب نزده و پاي سفره ي دوستان مي نشيند و مست مي کند! چيزهايي از دهانش شنيده خواهد شد که کسي را باور آن نيست!
برادران! کم بخوريد، هميشه بخوريد! حالا چرا اين ها را گفتم خودم هم نمي دانم! دليلش يادم رفت! شايد به خاطر سري بود که به آشپزخانه "آشپزباشي" زدم و تداعي معاني شد! شايد به خاطر برخورد با اصطلاح "مکتب پاريس" و به ياد آوردن شرابخانه هاي پاريس و Cuisine و Cave و Culture بود! (مثل همين که يک کوئيزين گفتيم بي خودي شصت تا کلمه با "C" يادمان افتاد!) امان از اين تداعي معاني!
sokhan January 15, 2006 04:45 PMجناب سخن! الان همين جناب آشپزباشی بهخاطر همين "تداعی معانی" صورتحسابی برایتان میفرستند كه ترجيح دهيد پست را پاك كنيد! گران حساب میكنند آقا!!!
فرهنگ January 15, 2006 06:42 PM