برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
برای خواندن اين طنزنوشته در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
برای خواندن اين طنزنوشته در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
عکس از وب لاگ نيک آهنگ کوثر؛ عکاس، ماني از تهران
وقتي شيريني دانمارکي، از ترس امت حزب الله ساکن خيابان پاسداران تبديل به "علي ولي الله" مي شود!
جای استاد بزرگ، زنده ياد عبدالحسين زرين کوب خالي تا با مقايسه زمان حاضر با دوران حمله ی اعراب، به راز دويست سال سکوت و تغيير ناگهاني خط و مذهب پي ببرند!
"باز هم مجبورم خبری بد بدهم. اشکان سیگارچی برادر آرش ساعاتی پیش در سانحه تصادفی چشم از دنیا بست. اشکان رفته بود رشت تا وکالتنامه وکلای آرش برای تقدیم لایحه به دیوان عالی کشور را به امضای او برساند و متاسفانه در راه بازگشت به تهران جان خود را از دست داد. اشکان در حال گذراندن خدمت سربازی بود و یک سال از آرش کوچک تر بود. خدا به همه از جمله مادر و خود آرش صبر بدهد...آمین."
«به نقل از وب لاگ روزبه مير ابراهيمي»
دوست ناديده ام آرش جان،
اين مصيبت بزرگ را از صميم قلب به تو و خانواده ی محترم ات تسليت مي گويم. مرا هم در غم خود شريک بدانيد.
ف.م.سخن
"بر اساس خبرهای دریافتی منابع نزدیک به جناح راست در رایزنی های خود خواستار یک دادگاه نمایشی برای خانم افروتن و سایر دستگیرشدگان هستند اما برخی از منابع ما از امکان مرگ یا احتمال به اغما رفتن خانم افروتن پیش از موعد برگزاری دادگاه موعود،بر اثر فشارهای افراطی پاره ای مسئولان زندان بر ایشان خبر داده اند."
«خبرنامه گويا به نقل از سايت ماني ها»
برای خواندن اين مقاله در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
اين عکس در مقابل سفارت دانمارک گرفته شده. بعد مي گويند چرا کاریکاتور مي کشيد. لا اله الا الله...
برای خواندن اين طنزنوشته در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
به کمک دوست محترمي به طور غيرمستقيم به اينترنت متصل مي شدم که ظاهرا به دليل جا به جايي ايشان، اين امکان ديگر وجود ندارد و من ناچار هستم تا پيدا کردن راهي ديگر بيشتر به کافي نت ها سر بزنم! به همين دليل از دوستان ارجمندي که براي من اي ميل مي فرستند يا نظر مي گذارند پيشاپيش به خاطر تاخير در پاسخ و انتشار نظر عذرخواهي مي کنم.
برای خواندن اين مقاله در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
در مطالب قبلي، اشاره ای داشتم به اسمال تيغ زن. در باره ی او و محاکمه اش گزارش های زيادی در مطبوعات منتشر شده که از طريق جستجوی گوگل مي توانيد آن ها را پيدا کنيد. آخرين گزارش اعتماد نيز در باره ی او خواندني است. لازم به ذکر است که زندانيان ِ سرکش ِ جوان را برای تاديب با اين شخص محترم در يک بند نگه مي دارند.
بعد از افزايش قيمت گوشت در تهران، گورخرهای يزدی فرار را بر قرار ترجيح دادند
عکس های سمت راست، سفره ی پر برکت احمدي نژاد را در نيويورک و تهران نشان مي دهد
آقا اگر ما نخواهيم اين نفت بشکه اي شصت دلار را بر سر سفره مان ببينيم چه کسي را بايد ببينيم؟ از وقتي نفت را در سفره مان گذاشتند، ديگر رنگ گوشت را به خاطر گراني نديديم. از ديروز هم مي گويند به جاي گوشت، مرغ بخوريد، و دور از جان آنفولانزاي مرغي بگيريد. عجب گرفتار شده ايم! "روز" به نقل از همشهري نوشت «در اثر نبود سلاح بيهوشي، گورخر يزدي "درگذشت"». اگر اهانت نباشد و راه پيمايي نشود، مي گوييم انالله و انا اليه راجعون؛ خدا رحمتش کند. مرحوم، گور خر مهرباني بود. باري اگر گورخر زيادي هست به جاي نفت به ما گوشت گورخر بدهند بخوريم شايد کلسيم و آهن بدن مان جور شود اين قدر هذيان نگوييم. آمديم کمي غر بزنيم، خانم به ما چشم غره رفت و زير لب گفت "شرکت واحد"؛ "اسانلو"؛ "دوي الف". بعد آرام سر تکان داد و انگشت به دماغ گذاشت و گفت هيس! و ما غر زدن يک هو يادمان رفت. عجب معجزه مي کند اين کلمات. آدم خود به خود گرايش پيدا مي کند به شعر و عرفان. من اين قدر اين چند وقت مثنوي خوانده ام که دارم مثل دکتر سروش همه اش را از حفظ مي شوم. خدا حفظ کند اين حکومت را که آدم را در اين سن و سال شاعر و عارف مي کند. بي بي سي نوشت، شاخص بورس دو باره چهار رقمي شد. آخ آخ آخ! چه بد شد! هر چند من سهام ندارم ولي خب، وب لاگ که دارم. نويسنده ي بي بي سي گفته است وب لاگ نويسان در آرام کردن بورس تهران تاثير دارند. بهتر است اين موضوع گوشت و نفت و درگذشت نابهنگام گورخر ناکام را ول کنم و بروم بازار بورس را آرام کنم. بله اين طور بهتر است...
يکي از مسئولان مقابله با زلزله های سياسي
امروز زمين لرزه اي به بزرگي 32 در مقياس سياسي (27 مثبت و 5 ممتنع) دستگاه ديپلماسي تهران را لرزاند. کارشناسان پيش بيني مي کنند موج اين زمين لرزه بعد از برخورد به کوه هاي تعصب و جهل سياسي در طول هفته هاي آينده مجددا باز خواهد گشت و زلزله اي به مراتب بزرگ تر پيش رو خواهد بود. امروز به رغم آمادگي تمام دستگاه ها براي وقوع اين زلزله، با ترک خوردن و فرو ريختن چند باور سطحي و کودکانه، سرآسيمگي در تمام ارکان کشور به چشم مي خورد. مسئولان پي در پي بيانيه و اعلاميه صادر مي کردند ولي هيچ کس نسبت به انجام عمل پيشگيرانه براي آينده برنامه اي از خود ارائه نداد. کشورهای روسيه و چين و هند که قول همياری و مساعدت به کشور ما داده بودند با پديد آمدن اولين لرزه های نامحسوس جا را خالي کردند و ما را تنها گذاشتند.
مسئولان محترم در نظر داشته باشند که مرکز اين پيش لرزه شهر وين پايتخت اتريش بود و به احتمال قوي مرکز زمين لرزه ي اصلي، در داخل خاک ايران و با قدرت تخريب بسيار زياد خواهد بود. مسئولان از فرسودگي بناي سياسي کشور نيک آگاهند ولي متاسفانه هيچ کار مثبتي در جهت تحکيم و مقاوم سازي اين بنا به خاطر حفظ سلامت و مصالح شهروندان انجام نمي دهند. براي کاهش آسيب ها، تمام تفکرات پوچ و سست بايد به دست خودمان ويران شود؛ تمام سياست گذاري هاي جنگ افروزانه و محرک جاي خود را به دوستي و صلح با جهان بدهد؛ به جاي سياستمداران جاهل و متعصب، زنان و مردان دلسوز و متخصص امور کار را در دست گيرند... در غير اين صورت تنها بايد دعا کنيم...
برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.
در حمايت از کارگران محنت کشيده ی شرکت واحد اتوبوسراني چه مي توانيم بکنيم؟ از وب لاگ نويسان جز نصب اين لوگو چه کار ديگری بر مي آيد؟ در جايي که هر صدايي را در گلو خفه مي کنند و هر اعلام حمايتي را به سازمان های جاسوسي ربط مي دهند، جز نوشتن اين چند خط چه کار ديگری از ما ساخته است؟ آيا اصولا اين نوشتن ها در مقايسه با فرياد حق طلبانه ی کارگراني که گروه گروه کتک خوردند و به زندان افتادند و زن و فرزند شان را در معرض تهاجم ماموران بي رحم سرکوبگر قرار دادند ارزشي دارد؟ گذاشتن اين نشانه برای يادآوری اين است که چقدر پراکنده و بي اثر عمل مي کنيم.