اين چند خط را به احترام نيکآهنگ و پارسا صائبي مينويسم و اگر به خاطر اين دو نبود محال بود جوهر را به خاطر بازي کودکانهاي که مسابقه دويچهوله نام دارد حرام کنم. بالاخره شأن قلم را بايد حفظ کرد و وارد معرکهاي که بچهاي لجباز قصد به راه انداختن آنرا دارد نشد. اگر نام پر دبدبهي دويچهوله و اهميت رسانهي وبلاگ نبود ميشد به کناري نشست و اين بازي را با لبخند دنبال کرد اما با وضعي که به وجود آمده نوشتن اين چند سطر لازم مينمايد.
آنچه براي شخص من اهميت دارد، سرنوشت وبلاگهاي فارسيست. شايد اهميت اين مسئله، براي کساني که در خارج از کشور زندگي ميکنند چندان آشکار نباشد، اما اين تنها روزنهايست که براي شنيدن صداي بچههاي ما باقي مانده. ايران، از نظر اطلاعات و اخبار، زنداني بزرگ است و اينترنت روزنهاي است تنگ براي دستيابي به يکي دو سايت خبري بيطرف و غيروابسته و چند ده وبلاگي که فکري براي ارائه و حرفي براي گفتن دارند. زندانبان البته بيکار ننشسته و به طرق مختلف سعي در مسدود کردن اين روزنه دارد. زندانيان هم به فراخور تواناييهاي خود، ميکوشند روزنههاي جديدي ايجاد کنند. از چهارسوي ديوارهاي اين زندان، امواج راديو تلويزيون و ماهواره است که با صداي گوشخراش پخش ميشود و ذهن انسانها را در هم ميريزد. اين حال و روز ماست.
در چنين وضعيتي اگر بخواهيم به خاطر ارضاي جاهطلبيها و نشان دادن قدرت و نفوذ فرديمان، بُرد و اثرگذاري اين رسانهي تازه پا گرفته را کم کنيم به اهل فرهنگ ِ دربندمان بد کردهايم. اگر نميخواهيم چنين شود، بايد اين رسانه را تقويت کنيم. برگزاري مسابقه، آنهم با حمايت رسانهي معتبري چون دويچهوله ميتواند به افزايش قدرت و نفوذ وبلاگهاي فارسي بينجامد که متاسفانه، مثل تمام چيزهايي که وقتي در اختيار ما ايرانيان قرار ميگيرد دفرمه ميشود، به خاطر جاهطلبيهاي فردي، تبديل به کاريکاتور شده است.
بيشتر از اين وارد جزئيات نميشوم. اين مسابقه با وضعي که فعلا دارد حداقل در بخش ايران مردود است.
نيکآهنگ، "راديو زمانه" را براي انجام چنين مسابقهاي پيشنهاد ميکند. بايد به صراحت گفت آنچه در اين راديو ميگذرد هم وضعيتي بهتر و شفافتر از دويچهوله ندارد و خود نيکآهنگ بهتر از هر کس ديگر ميداند که در آنجا چه خبر است.
تا زماني که وضع چنين است، مناسبتر است هر کدام به طور فردي وبلاگهايي را که مي خوانيم معرفي کنيم تا خوانندگان بيشتري پيدا کنند. بُرد اين کار البته قابل مقايسه با برد کار امثال دويچهوله نخواهد بود ولي لااقل بوي عَفني که معلوم نيست از کجا بلند ميشود مشام کسي را نخواهد آزرد. من به نوبهي خود وبلاگهايي را که دوست دارم و آنها را مطالعه ميکنم معرفي کردهام (و خواهم کرد) و اميدوارم وبلاگنويسان ديگر هم پيشنهاد پارسا صائبي را براي معرفي وبلاگهاي مورد علاقهشان عملي کنند.
اگر قرار باشد از ميان وبلاگهايي که ميخوانم يکي را به عنوان وبلاگ برتر انتخاب کنم، وبلاگ نيکآهنگ کوثر را - نه فقط به خاطر تعدد و تنوع پُستها و کاريکاتورها و مطالب طنز، بلکه به خاطر شهامت اخلاقي وبلاگنويس براي انصراف از حضور در مسابقهاي که قطعا نفر اول آن ميشد - انتخاب خواهم کرد.
خیلی مطلب چرندی بود معلوم بود که چند تا دوست که با یکی دیگه لج هستن نشستن با هم حرف زدن و نتیجه اش این نوشته شده . اقلا آخرش نمی نوشتی که نیک آهنگ مطمئنا اول میشد چون خیلی تابلو بود . درضمن وبلاگ نیک آهنگ اصلا وبلاگ خواندنی نیست و آن تعداد رای هم که اورد رای مردم نبود بلکه رای دوستان و آشنایانش بود. من خودم از درخشان و این مسابقه خوشم نمیاد اما این مطلب تو دیگه خیلی مسخره بود
m November 24, 2006 02:21 PMسخن گرامی سلام،
من هم نظر خودم را در این یادداشت وبلاگم نوشتم. به آفت نخبهگرایی در وبلاگستان اشارهای داشتهام:
http://www.pouyashome.com/weblog/archives/000623.html
شاد باشی
پویا
درخشان درباره مسابقه دویچه وله توضیح داده:
http://i.hoder.com/archives/2006/10/061027_015611.shtml
حضرت سخن، مخلصیم
نیک آهنگ November 2, 2006 09:58 PMسلام ... این مسابقه خودش تبلیغی برای وبلاگ و وبلاگنویسی هست، حال چه ضرری دارد یا چرا بعضی را اذیت میکند، من نمیفهمم ....
آرمین گیلهمرد November 2, 2006 06:35 PMآقا باز شرمنده کردی!
November 2, 2006 01:08 PMجناب ف.م.سخن عزیز
با نظرتان (بجز در قسمتی که وبلاگ کاریکاتوریست محبوب من و نه وبلاگ نویس مورد علاقه من نیک آهنگ را انتخاب کرده اید) کاملا موافق هستم.
سعی خواهم کرد با ذکر مطلبی نمونه از هرکدام از وبلاگهائی که می خوانم آنها را معرفی کنم. انتخاب با مردم است که کدام یک را بیشتر بخوانند.
با تقدیم احترام
ققنوس
با سلام آقای سخن نازنین. با شما صد در صد موافقام.
هاله November 1, 2006 05:17 PMچقدر بچه اید شماها! حال آدم بهم میخوره
November 1, 2006 12:42 PM