محمود خان فرجامي مينويسد: "من هيچوقت نفهميدم چرا خيليها فکر ميکنند من وبلاگي به نام ف.م.سخن دارم! راستش را بخواهيد بجز حروف مخفف نام (آن هم به صورت مغلوب [مقلوب] : فرجامي، محمود!) هيچ شباهت ديگري بين اين وبلاگنويس و خودم نميبينم و برايم جالب است که اين همه اختلاف سليقه و فکر، از اصلاحطلبي من تا براندازي او و از اسم حقيقي من تا اسم مستعار ف.م.سخن و بخصوص اختلاف فاحش شيوه نگارش را چطور بعضيها نميبينند؟! بگذريم. حالا اين ف (فرزاد؟) عزيز در يک نوشتهاي، چيزي هم راجع به من نوشته که بامزه است و..."
جريان اسم من، يعني ف.م.سخن، عجب مصيبتي شده است! بعد از شرمندگي از الهام افروتن و فريد مدرسي، اکنون کار به مقلوب شدهي حروف "ف" و "ميم" رسيده و خطر، "م.ف"ها را تهديد ميکند! ديروز به خاطر "ف" و "ميم" ِ فريد مدرسي و تشابه حرفي (!) او با من، شش ماه حبس برايش بريدند؛ فردا نميخواهم خداي ناکرده چنين بلايي بر سر محمود فرجامي بيايد و دردسري برايش درست شود. لذا همينجا محمود فرجامي بودن ِ خودم را قويا تکذيب ميکنم. ايشان در نوشتهشان اشارهاي به فرزاد کردهاند؛ من فرزاد هم نيستم و اين را مينويسم تا شبههاي ايجاد نشود و کس ديگري به جاي من به دردسر نيفتد.
اما نکتهي مهم ديگر اين که فرجامي خود را اصلاحطلب ميداند و من را برانداز. اين يک اشتباه بزرگ است. من اگر بيشتر از فرجامي اصلاحطلب نباشم، کمتر نيستم. من هيچيک از گروههايي را که برانداز شناخته ميشوند قبول ندارم؛ هيچيک از رهبران سياسي را که برانداز شناخته ميشوند قبول ندارم؛ هيچ جايگزين مناسبي براي حکومت فعلي ايران سراغ ندارم؛ به اين شعار هم که "بگذار اينها بروند، هر چه بيايد بهتر خواهد بود" اعتقاد ندارم. مخالف حمله نظامي هر کشور بيگانه به خاک خودمان به هر دليل موجه و غيرموجه و نيمه موجه هستم. اصولا من خود را نويسندهي سياسي ميدانم، نه فعال سياسي و وظيفهي خودم را انتقاد از حکومت و "همه"ي گروههاي سياسي ميدانم، نه يک گروه خاص. من به نفع هيچ گروهي قلم نميزنم و تنها به نقاط ضعف –آن هم نقاط ضعف کساني که خود را از نظر سياسي به آنها نزديکتر حس ميکنم- کار دارم. "اصلاحطلبي" از نظر من شعاري نيست که "اصلاحطلبان حکومتي" و ارگانها و نويسندگان مطبوعاتي آنها ميدهند؛ کاري که آنها ميکنند اصلاح نيست؛ لاس زدن با مستبدان است. اصلاحطلبي از نظر من امري زيربناييست، نه تغيير در شکل و پوشاندن لباس نو به تن استبداد. من هم مثل فرجامي و بسياري ديگر از نويسندگان جوانمان خواهان اصلاح و تغيير تدريجي هستم. حال اگر حکومت، خواهان چنين تغييري نيست و به اصلاحات بنيادي تن در نميدهد، دليل نميشود که خود را اصلاحطلب ندانم.
البته نيازي به اين توضيحات نبود. اگر مجموعهي نوشتههاي من خوانده شود، دقيقا همين نتيجه به دست ميآيد. به هر حال اظهار صريح آن، شايد مسئله را روشنتر کند. از فرجامي و ديگران به خاطر دردسرهايي که بر سر نام من برايشان به وجود آمده مجددا عذر ميخواهم.
حرف برای گفتن زیاد است، ولی این تیکه رو انتخاب میکنم که نوشتید مخالف حمله نظامی هر کشور بیگانه به خاک ایرانید،
این گونه نوشتن کاملا بی وجه است، به بی وجهی ژست ضد جنگ اکبر گنجی که خیلی هم به او احترام میگذارم،
ایالات متحده ( به فرض که قصد حمله محدود به ایران داشته باشد) با حرفهای قشنگ و انتزاعی صلح خواهانه من و شما و ملیونها آدم دیگه از سیاستهای خودش دست نمیکشه . این مساله برای من خیلی خیلی واضحه.
اما متاسفانه، ما وقتی در برابر یک جریان هوچی گر قرار میگیریم، سریع عقب گرد میکنیم و این جوری موضع میگیریم، خودمونو اصلاح طلب میدونیم، مخالف حمله نظامی میشیم، از همه گروههای برانداز برائت میجوییم و جایگزینی برای نظام فعلی پیدا نمیکنیم.
شما که از سپتامبر 2004 سابقه نوشتن دارید، چرا؟