March 09, 2007

بمب گوگلی برای فيلم ۳۰۰؛ مبارزه‌ای متمدنانه برای جلوگيری از تحريف تاريخ

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

sokhan March 9, 2007 10:38 PM
نظرات

vaghtee khodiha(jomhoree islami) be shahan irani fohsh midan che entezaree az in kharejiha dareen

March 24, 2007 12:22 PM

Ziai Gorgani.
As har che begozarim sokhan dost khoshtar ast hasrat ali koli sogra kobra chidid to residid be moin va ahmadi nejad.haleman beham khord do sal ast ke gir dadid be ahmadi nejad.mozeh shoma be onvan roshanfekr kojast vagti roshanfekran mardoum ra ba khomeini dar 57 va ba khatami dar 76 farift be khater poul va magam va safarhaye khareji in gadr be mardoum tohin nakonid har che hast be khater roushanfekrhast

ali March 11, 2007 06:18 PM


Please see this and notice our parenths were wrong.

http://www.youtube.com/watch?v=hQgZ3oLp_WY

I am not backing Shah but 1357 rebel was the worst disaster in our history.

If there was no khomeini henizadeh
there was no 300 either


Javid Bad Iran March 11, 2007 12:18 AM

دوست ناديده‌ی عزيزم
دو نکته در رابطه با مطلبتان.
يک آنکه در عصر ارتباطات، آن هم با رسانه‌های تحريف‌کننده‌ی بی‌رحم‌اش، کشورهايی تاريخ‌دار و تاريخ‌ساز «نمايش» داده می‌شوند که دارای قدرت سياسی يا اقتصادی بالايی باشند. نمونه‌اش در تفاوت ژاپن با کامبوج يا ويتنام است. اکثر مردم دنيا با واژه‌های سامورايی و سوشی و گی‌شا آشنايی دارند. چند نفر اما اصطلاحات و فرهنگ‌های ديگر کشورهای آسيای شرقی به گوشِ مبارکشان خورده است؟ چرا راه دور برويم، همين عرفان اسلامی و آيين تصوفمان، چنانچه کشورمان وضع آبرومندی می‌داشت، اکنون وردِ زبان هر ملتی و بهانه‌ي تحقيق پژوهش‌گران و مستمسکِ سرمايه‌گذاری فيلم‌سازان شرق تا غرب می‌بود. ملتی که در قرنِ حاضر پشتوانه‌ی غنی اقتصادی، سياسی و فرهنگی دارد، تاريخ خود را به چشم ديگر کشورها فرو می‌کند. در غير اين صورت فيلم‌سازان و نويسندگان و سياسمتدارانِ کشورهای صاحب‌مايه تاريخ‌اش را مرحمت فرموده برايش می‌نويسند.
و اما نکته‌ی دوم. مطمئن‌ام که تا به حال به عنوان يک شخصيت فرهنگی گذارتان به صفوف «فرهنگ‌دوستانی» که منتظر خريد بليت تاتر يا سينما هستند افتاده باشد. حتما در کمال تعجب ديده‌ايد که اين عصاره‌های روشنفکری و فرهنگ‌طلبی و مدارا چگونه برای يک بليت ناقابل فيلمی در جشنواره يا نمايشی پرطرفدار، خواهر و مادر يکدگر را جلوی چشم ديگران به بازی می‌گيرند و به وقتِ لزوم از دريدن چاک پيرهن يکديگر نيز باکی ندارند. قشر باکلاسمان که اين باشد، خود بيابيد تکليف بقال و صاف‌کار و کارگر و مسافرکش را.
متاسفانه ما ايرانی‌ها عادت کرده‌ايم از نان گذشته‌ها بخوريم و فخر بفروشيم و برای خود کارت‌پستال بفرستيم. نمی‌دانم چه کسی اين تخم لق را در دهان ما گذاشته که «ما ايرانی‌ها» ملتی صلح‌طلب و اهلِ مدارا و فرهنگ‌دوست هستيم. کافی‌ست نگاهی گذرا به تاريخِ مشعشع چند صد سالِ اخير ايران بيندازيد. هر «ايرانی» که از قضای روزگار قدرتی يافته تا هزاران چشم درنياورده و از خروارها سرِ بی‌گناه مناره و از کشته پشته نساخته از پای ننشسته. اين تازه برای زمانی‌ است که زورمان به همسايگان نمی‌رسيده. وگرنه که در زمان نادر چه بلاهايی که بر سر هندويان نگون‌بخت برای «به يغما بردنِ» جواهراتشان نياورديم. چرا بی‌خود دم از چيزی می‌زنيم که مدت‌هاست از دست‌اش داده‌ايم و اکنون نيز نداريم‌اش؟
بگذاريد با يک مثال از گذشته‌ی نزديک ختمِ روده‌درازی کنم. هنوز دو سال نگذشته از تاريخی که «ملت» فرهنگ‌پرور ايران ميان کانديداهای رنگ و وارنگ، در حالی که قدرت انتخاب بين معين و احمدی‌نژاد را داشت، دومی را برگزيد. خودمان را با توجيهاتی چون «مدعيان روشنفکری و فرهنگ‌اش به کمتر از مصدق و دگرگونی جمهوری اسلامی رضايت نمی‌دادند» يا «مردم به شخص ناشناخته‌ای رای دادند» و غيره و ذلک گول نزنيم. پای تقلب و بسيج و سپاه را هم که برای استدلال پيش بکشيم اوضاع خراب‌تر می‌شود. آنها هم «ايرانی» هستند. چه بخواهيم و چه نخواهيم. ناف اکثريت ملت ايران را با تقلب و توطئه و زيرآب‌زنی و ريا بريده‌اند. مردم ايران قرن‌هاست عادت کرده‌اند حماقتی بی‌مثال کنند و خود تا سال‌ها چوبش را نوش جان کنند و فحش‌اش را به اجنبی بدهند. آن زمان عرب و عثمانی بود و اکنون آمريکا و انگليس.
به عنوان جمله‌ی پايانی: اطمينان دارم که شما در ادعای خود صادقيد و واقعا اهل فرهنگ و انديشه و تمدن هستيد. هيچ با خود انديشيده‌ايد که چند «درصد» از «ملت ايران» چون شما فکر می‌کنند؟ ساده‌ترش کنم: گمان می‌کنيد چند درصد از ملت اينترنت‌بازِ ايران چون شما فکر می‌کنند؟
حقير که به شخصه دل از نسل خودم بريده‌ام. به اميد روزی که شايد نسل جديد، به مدد تفکر بازتر و متمدنانه‌تری که به مددِ تکنولوژی «غربی» اينترنت و ماهواره به دست آورده است، ايران و ايرانی را از گندابی که درش غوطه‌ور است نجات دهد. انشاءالله!

ضيائی گرگانی March 10, 2007 02:04 PM

راستش تا حدودی تقصیر خودمون هم هست که اجازه میدهیم هر نامردی از راه میرسه به ما توهین کنه ، تاریخمون رو هم تحریف کنه و ازمون سواستفاده کنه.

winston March 10, 2007 07:26 AM

Motasefam, ghadimi shodeh, google emkaane bombarane googeli ro be dalile sooe estefaadehaaei ek shodeh hazf kardeh. in link ro bebin http://www.sandbergventures.com/blog/2007/02/11/the-death-of-the-google-bomb/

mehrdad March 10, 2007 01:06 AM