February 25, 2008

کشکول خبری هفته (۲۸)، از نقد علی سنتوری تا تشديد محکوميت يعقوب يادعلی

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

sokhan February 25, 2008 01:18 AM
نظرات

سخن عزیز
سال نو مبارک
دلت خوش، سرت سبز وقلمت پایدار باد

نق نقو March 21, 2008 07:56 AM

امیدوارم سال نو بر انرژی بی پایانتان بیفزاید. ارادت عبدالقادر بلوچ

عبدالقادر بلوچ March 20, 2008 10:37 AM

موافقم . من هم در پست قبلیم نقدی نوشتم واسش ....
راستی سال نو مبارک

پگاه March 18, 2008 04:36 PM

خواستم از تلاش شبانه روزی آقای قوچانی در پیشبرد پروژه چپ زدایی تشکر کنم و به حول و قوه ی الهی و با مقالات روشنگر ایشان ، سربازان گمنام امام زمان ظهور تازه ی این اندیشه التقاطی را شناخته و در نطفه خفه کردند . شاهد من هم اینجا ست :
"در میانه این مراسم و در حالی که دانشجویان سعی داشته اند مخفیانه و با نجوا از حال و ‏روز هم مطلع شوند بهروز کریمی زاده و پیمان پیران دو تن از برجسته ترین نیروهای چپ دانشجویی با چشم بند ‏به میان جمع آورده می شوند. با برداشته شدن چشمبند و مشخص شدن چهره این دو زندانی سیاسی موجی از بهت ‏و غم همگان را فرا می گیرد. اوضاع ظاهری و وضعیت جسمانی این دو نفر به قدری رقت اگیز و اسفبار بوده ‏است که تعدادی از دانشجویان بازداشت شده بی اختیار گریه کرده اند. به گفته یکی از دانشجویان دانشگاه تهران ‏هنگامی یکی از دانشجویان زندانی که سعی داشته است در گوش بهروز کریمی زاده به نجوا مطلبی را بیان کند با ‏خنده ی تلخ این فعال دانشجویی روبه رو شده و رو به دانشجوی زمزمه کننده بیان کرده است که قادر به شنیدن ‏نیست و اگر مطلبی دارد در گوش راست وی گفته شود"
http://www.roozonline.com/archives/2008/03/post_6658.php
به امید پیروزی های هرچه بیشتر.

پیمان March 16, 2008 12:19 PM

آیامطلب شما راجع به کنسرت خانم گوگوش تبلیغی برای این برنامه وبه نفع برنامه گزاران واقتصاد عربها نیست؟چرا خانم گوگوش وآقای داریوش و.......تابستان درترکیه یا آذربایجان کنسرت نمی گزارند؟
این کنسرت درحالی برگزار میشود که تازه در ایران
موج مبارزه باسفر به کشورهای عربی راه افتاده.

حسین March 3, 2008 11:33 PM

Dear Blogger,
Could you please do a big favor to all the Iranians around the world and try to write some part of your blog in English?

People in WEst and especially US need to have access to a resource like yoru blog to understand the real thing going on in Iran 's society and politics.

Thanks a lot
Amin

Amin March 2, 2008 09:57 PM

سلام، آقا ما یک تشکر به شما بابت کشکول 18 که از بیلی و من یاد کرده بودید بدهکاریم. سخن جان نمی شود مطالب کشکول را در وبلاگت بگذاری تا ما با خیال راحت در بلاگ نیوز لینک بدهیم. زبانمان مو در آورد آنقدر گفتیم.

***

اسد جان، ممنون ام از لطف و محبت ات. تولد بيلي را هر چند دیر، تبریک می گویم. به خاطر لینک هایی که در بلاگ نیوز به نوشته های من می دهید متشکرم. اگر اجازه بدهی مطالب من فقط در یک جا منتشر بشود، چون حقیقت اش چاپ شدن یک مطلب در چند جا را نمی پسندم. در همین جا از تو دوست عزیزم به خاطر تاخیر در پاسخ عذرخواهی می کنم. امیدوارم شرایط دشوار این جا را درک کنی. ف.م.سخن

بیلی و من March 2, 2008 12:01 AM

خوشحالم که جوابم را دادی. حال که جوابم را دادی من از منظری صحبت می کنم که نگاهی سینمایی به سنتوری دارد. سنتوری زیباست آنچنان که نیمه اولش مرا که کمتر فیلمی قادر است دچار احساسات کند دچارش کرد. من بلافاصله با دوستانم که از هواخواهان مهرجویی هستند دیدار کردم و به آنها هم همین را گفتم که نیمه اول فیلم یک شاهکار است و ادامه دادم که در نیمه دوم فیلم اولا دچار افت ریتم می شود و ثانیا- همانطوریکه شما هم اشاره کرده بودید- به موزیک ویدئو نزدیک می شود. اما سئوال من اینجاست چرا فیلمی که قادر باشد موزیک ویدئو- که امروزه فرم قالب بیانی شده است و گاهی هم داستان واره است- را وارد فرم خود کند نباید سینمایی تلقی شود. بیاییم فیلم را در ژانر فیلم های موزیکال قرار دهیم آنوقت چه چیزی از یک قیلم موزیکال کم دارد. یک فیلم موزیکال سیاه. خوب ضائقه ایرانی امروزی این را می پسندد و مهرجویی با در ک این موضوع قالبی را پی ریزی کرده است که حرفهای شعاری همین مردمان دم دستی را وارد قیلم کند. جملاتی از این دست که : "همه را معتاد کردید" آیا جای این جمله در تاریخ بصری که می تواند مورد ارزیابی فرداییان قرار بگیرد در سینمای ایران کم نمی بوداگر مهرجویی آنرا نمی گفت؟ همانطور که شاید اگر تقوایی از قتل های زنجیره ای در " کاغذ بی خط" و فرمان آرا در " خانه ای روی آب" چیزی نمی گفت فردا دست ما در پی چیزی می گشت.آیا همین امروز جای یک خط نوشته در مورد اعدام های تابستان 67 که تاریخ همان روز ها را داشته باشد کم نیست؟ ولودر قالب یک داستان نپرداخته یا تئاتری الکن. و چه بی انصاف می بود کسی که آن داستان یا تئاتر را صرفا از زاویه هنری ارزیابی می کرد. من جان کلامم این است: مهرجویی و مهرجویی ها که هنوز هنر را به حاکمان وقت نفروخته اند انتظار پشت گرمی از یاران هنری خود دارند. من هم قبول دارم "سنتوری" شتاب زده است - شخصیتها خوب پرداخت نشده اند. و روایت داستان هم به فرم نهایی و کامل دست نیافته اماارزش سنتوری در جای دیگری است که نگاه دوستداران جامعه ایران را نیاز دارد. سنتورر در نگاه من فیلم امروز است و نه فردا. میدانم که از جیث هنری ماندگاری هامون را ندارد اما دردی در آن نهفته است که چون نیک بنگریم درد ایران کنونی ماست: هرز رفتن نیروی مفید اجتماع.

یوسف February 26, 2008 06:12 AM

دوست من اگر نوع مخاطب سنتوری را در نقد خودت در نظر نیاوری یک بی انصافی بزرگ در حق مهرجویی و هنر سینما انجام داده ای. مهرجویی هامون را آنگونه ساخت که خواص بفهمند. و سنتوری را آنگونه ساخته که عوام بفهمد. اصلا برای آنها ساخته است. تو اگر دیدن صحنه های غیر هنری آن را نداری آن را نمی دیدی بهتر است. اما لطفا یک بار دیگر 2 تا چشم عوامانه قرض و آن را دوباره ببین. میدانم خواهی گفت می توان فیلمی ساخت که هم عوام پسند باشد و هم هنری اما آیا در شرایط ایران کنونی کسی هست که چنین کاری کند تا مهرجویی دومی باشد؟ این گونه به هم پریدن نقد نیست بقول گلستان نق است.بیاد دوستی می افتم که دوران سربازی اش را در جبهه گذرانده بود می گفت وقتی می بیند که مردم سر سفره آب به هم تعارف می کنند از خشم بر خود می پیچد. می گفت آیا همین آدمها قادر بودند که در بی آبی جنوب و بعد از عملیات که حتی امید زنده بودن هم نبود این قرتی بازی ها را نشان دهند؟ باور کن فضای امروز ایران چیزی شبیه جبهه بعداز عملیات است. ظواهر ترا نفریبد. این روز ها میگذرد اما نقش من و تو این نیست که عرصه را بیش از این که هست بر خود ببندیم. کاش کسی بما بگوید لبخند بزن برادر لبخند تو زیباست.

***********

یوسف عزیز
ممنونم از نظرت. برای شما که طبق نوشته ی خودت با عرصه ی فیلم های هنری و آلترناتیو آشنایی داری لابد در فیلم سنتوری چیزی هست که به چشمِ منِ بیننده ی عادی نمی آید. همه ی حرف هایت هم که درست باشد یک حرف ات قطعا درست نیست و آن این که اگر [طاقت] دیدن صحنه های غیر هنری آن را نداری، آن را نمی دیدی بهتر بود. اولا مگر می توان فیلم را ندیده تشخیص داد که صحنه هنری یا غیر هنری دارد که آن را دید یا ندید؟ ثانیا این بدترین روش برای پاسخ به ابراز یک نظر است. ثالثا من هیچ مخالفتی با فیلم مردم پسند (و نه عوامانه) حاوی صحنه های غیرهنری ندارم و ساختن و تماشای آن را هم عیب نمی دانم. رابعا بیان انتظاری که از یک فیلمساز بزرگ داریم، به معنای پریدن به او نیست، گیرم صریح سخن گفتن در فرهنگ ما پریدن و نق زدن نامیده می شود. من نه تنها تعداد زیادی از کارهای آقای مهرجویی را دوست دارم بل که بسیار به شخص ایشان احترام می گذارم. انتظار من از ایشان و امثال ایشان، متاسفانه زیاد است و نمی توانم به خاطر اسم و رسم شان، در مقابل کارهایی که به نظرم ضعیف می آید سکوت کنم. این ضعیف بودن هم نسبت به توانایی های این فیلمسازان بزرگ است. مثلا من اگر 50 کیلو وزنه بزنم برای من شاهکار است و همه به من آفرین می گویند اما اگر رضازاده پنجاه کیلو بلند کند نه شاهکار است و نه کسی به او آفرین خواهد گفت. فیلم سنتوری را هر کس دیگر ساخته بود، جای تشویق داشت ولی برای آقای مهرجویی کم بود. قصد از این نوشته، تنها بیان این نظر بود و بس. موفق باشید. ف.م.سخن

یوسف February 25, 2008 08:15 PM