چند روزی بود که می خواستم در اینجا مطلبی بنویسم و تشکر کنم از دوستان عزیز نادیده ام در وبلاگشهر که در روزهای غیبت اینجانب با تلاش بسیار به دنبال خبری از من بودند و بعد از بازگشت نیز با نوشته هایشان مرا مورد لطف قرار دادند.
توصیف این همه محبت در عالم مجازی برای من دشوار بود و نمی دانستم چگونه رابطه ای را که میان اهل وب فارسی وجود دارد توضیح دهم. پیش از این از تاثیر وب لاگ نویسی بر زبان فارسی سخن گفته بودم ولی رابطه ی انسانی که میان وب لاگ نویسان فارسی زبان وجود دارد، مبحثی بود که کمتر به آن فکر کرده بودم. واکنش دوستان وب نویسام عاملی شد که به این موضوع بیشتر فکر کنم و به دنبال علل به وجود آمدن و توضیح چنین رابطه ای باشم. اعتراف می کنم که نوشتن درباره ی تاثیر وب لاگ نویسی بر زبان فارسی به مراتب راحت تر از نوشتن درباره ی چگونگی پدید آمدن روابط دوستی میان وب لاگ نویسان است. درست است که این رابطه ای کاملا معنوی و انسانی ست اما نوع آن با روابط میان انسان ها در عالم واقع تفاوت آشکار دارد. در عالم واقع، اشخاص را می بینیم، کلام شان را می شنویم، تحت تاثیر نحوه ی بیان شان قرار می گیریم، نوع برخورد، نوع حرکات بدن، نوع نشستن و برخاستن، نوع نوشیدن و خوردن، نوع لباس پوشیدن، نوع آرایش مو و چهره، و بسیاری چیزهای دیگر مجموعه ای از یک انسان به وجو%
sokhan March 25, 2009 08:05 PMسلام سخن جان
داشتم این مطلب رو میخوندم این سوال برام پیش اومد که:
چرا شما ضمایر متتصل رو منفصل مینویسید؟ مثل عبارت "دوستان وب نویسام " بجای عبارت " دوستان وب نویسم"
من آدم خرده گیری نیستم ولی این طرز نوشتن میره رو اعصابم!
موفق باشی.
بابا پدر این سخن بیچاره رو که در آوردین..خوب توضیح داد..بیخیال دیگه،،چقدر کشش میدین؟!!!!
سخن عزیز!
من همیشه معتقد بودهام "انسان از دست کسی دلخور میشود که برایش اهمیت داشته باشد؛ به کسی حساسیم که در ذهنمان حضور دارد". برخورد دوستان به اعلام حضور تو از سر علاقه بوده است نه چیز دیگر. خودت هم به درستی به آن توجه دادهای.
ضمناً به خاطر اشارهی بهجایی که به دوست مشترکمان مسعود برجیان کردی از طرف خودم ازت سپاسگزاری میکنم. امیدوارم هر جا که هست، تندرست باشد.
با درود
سخن عزیز من هم بسیار خوشحالم که دوباره به کارت برگشتی. گرچه نمیدانم کجا بودی و چه میکردی که اینهمه مدت با غیبت خویش بسیاری را نگران حال خودت کردی. من هم به سهم خویش نگران حالت شدم و هزار خیال کردم و صدها تئوری جورواجور در باره ی غیبتت در ذهن جابجا و بررسی! گرچه من جزء وب لاک نویسان و نویسندگان به نام و بی نام نیستم اما نگرانی ام کمتر از آنها نبود و برایت میل نوشتم و باز پاسخی نشنیدم. عیب این دنیای مجازی اینه که دستت به هیچ جا بند نیست و نمیدانی که زنگ در خانه چه کسی را به صدا درآوری و در کدام کشور و در کدام اداره پلیس به دنبال گم شده ی خویش باشی. خب به قول مذهبی ها به خیر گذشت. بسیار خوشحالم که در ایام عید دوباره پیدایت شد و به قول معروف همین را به فال نیک گرفتل عیدی ما خوانندگان و وب لاک نویسان ایرانی دانست. اما من هنوز هم گمان دارم، چون با غیبتت سبب نگرانی بسیاری شدی و برای آنکه این کار تو عادت دیگران نشود و از همه مهمتر اینکه چون کارت، نویسندگی، بسان نگرانی ما جنبه عمومی دارد، بدهکار یک توضیح برای غیبت خویش هستی!
دیگر اینکه شاید بهتر بود گویا نیوز هم نگرانی خود رادر آن زمان نسبت به غیبتت علنی میکرد تا اولا مانع برخی شایعه ها میشد و هم حق همکاری را به جای میاورد. شاید هم این کار را کرده باشد و من آن را ندیده ام. امیدوارم که چنین باشد.
باری، بسیار خوشحالم که به کارت برگشتی و ما را از نگرانی در آوردی.
ظاهرا دوری و وقفه کاری قدری به انسجام و ظرافت کارت لطمه زده چون به نظر من کشکول آخرت چنگی به دل من نزد.
شاد و موفق باشی
کلن-اصغر نصرتی (چهره)
خبرشکا منتشر شد مشاهده فرمائید
وبلاگ خبری آژانس خبری وبلاگ نویسان
http://blognews.mihanblog.com/
سایت رسمی irnablog.ir
سخن عزیز. خوشحالم که برگشتید و دوباره در وبلاگتون هم می نویسید.
پایدار باشید و سلامت