January 29, 2010

یک مطلبِ توئیتری در باره ی دو جوان اعدام شده به جرم محاربه با حکومت اسلامی

منتظریم ببینیم آقایان اصلاح طلب، رهبران جنبش سبز، آقای موسوی، آقای کروبی، آقای خاتمی، سرکار خانم زهرا رهنورد، آقایان مشهور به پنج تن، دبیران محترم سایت کلمه، دبیران محترم سایت جرس، مفسران بیانیه های آقایان موسوی و کروبی در باره ی این دو جوان اعدام شده چه می گویند. آیا آیت الله منتظری جدیدی از میان آن ها ظهور خواهد کرد؟

sokhan January 29, 2010 12:14 AM
نظرات

سلام،
لازم دیدم که پیش از قضاوت، درباره سایتهای اصلاح طلب و رهبران جنبش سبز تحقیقی انجام دهم. بررسی صحت و سقم ادعاهای شما و دوستان دیگر در وبلاگها، توییتر و کامنتهای واصله کار سختی نبود. نمیدانم چرا ما همچنان بدون تحقیق فتوا صادر میکنیم... به هر حال پس از نیم ساعت گشت در فضای مجازی مشخص شد که سربداران جوان ما در تاریخ ۸ بهمن بر دار رفته اند و اولین واکنش سایت جرس ۹ بهمن بوده و همچنین اولین مخالفت ها را نیز کروبی و موسوی انجام داده اند در ۱۰ بهمن. دو سه روز زمان زیادی نیست. خصوصا که این آقایان شدیدا تحت نظرند و زیر فشار.
مدرک هم دارم ، بفرمایید مطالعه کنید.

پنجشنبه 8 بهمن 1388
محمدرضا علیزمانی و آرش رحمانیپور سحرگاه امروز اعدام شدند! ايسنا
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/01/099718print.php

تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۸۸, ساعت ۷:۳۹ بعد از ظهر
آرش رحمانی پور و محمد رضا علیزمانی، اعدام شدند
http://www.rahesabz.net/story/8919/

تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۸۸, ساعت ۱:۵۱ قبل از ظهر
وکیل آرش رحمانی پور: حکم اعدام مخفیانه اجرا شده است . حتی پس از اجرا هم خانواده را در جریان قرار ندادند
http://www.rahesabz.net/story/8944/

1388/11/10 - 14:57:30 P.M
امروز: مهدی کروبی و میرحسین موسوی ضمن اعتراض به تداوم وضعیت موجود نسبت به احکامی که بدون رعایت مراحل دادرسی برای اعدام برخی از شهروندان صادر شده اعتراض کرده و نسبت به اجرای عجولانه آن نیز ابراز تاسف کردند. رهبران سبز همچنین مردم را به حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن دعوت کردند.
http://emruz.biz/ShowItem.aspx?ID=28145&p=1


سه شنبه، 13 بهمن (2 فوریه)
میرحسین موسوی در توضیح دیدگاه خود اظهار داشت که "بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندان ها و کشتن بی رحمانه مردم در خیابانها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند، نشاندهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است."
وی قوه قضائیه را به بی قانونی و تبعیت از اهداف سیاسی متهم کرد و گفت که مردم متوجه شده اند که "دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد" و افزود که "با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت دفاع کرده، به قوه قضائیه دست مریزاد بگوید."
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/02/100202_l03_ir88_mousavi_iv.shtml

راستی خود شما جناب سخن چند روز طول کشید مطلب خود را با نام مستعار بنویسید؟
اینها را نوشتم که متذکر شوم پیش داوری همواره انصاف را کور میکند.

همواره منتظر مطالب شما هستم.
دوست فرضی.

***

دوست گرامی، با سلام و تشکر، نوشته شما و پاسخ خودم را در پستی جداگانه گذاشتم. سخن

Farzi February 5, 2010 06:47 AM

مرسی برای عکسها!

دمتون گرم بچه ها! آنقدر فشار آوردید تا بالاخره رهبران اصلاح طلبان اعدامها را محکوم کردند! زنده باشید عزیزان! دستتان را به گرمی‌ میفشارم از این سوی آبها

***

با سلام من هم مثل شما از تمام نویسندگانی که در ارتباط با اعدام دو جوان قلم زدند و خواهان اعلام موضع رهبران جنبش سبز شدند تشکر و قدردانی می کنم. آرزو می کنم هرگز چنین مواردی پیش نیاید ولی اگر پیش آمد، بدون لحظه ای درنگ، بدون لحظه ای تامل و مکث، اعلامیه در جهت محکوم کردن این اعمال ضد انسانی صادر شود. سخن

Ziba January 31, 2010 02:20 AM

این رهبران جناح سبز که چند ماهه جا زدند و اصل جریان را از یاد بردند حتی دیگر از شهدای جنبش هم یک کلمه نمیگویند آنوقت اعدام ضد انقلاب را محکوم کنند!
آقایان فعلا مشغول شفاف سازی هستند البته بعد از آن اولتیماتوم آقا! پس باید از خطوط قرمز دور شوند و در خط ولایت قرار بگیرند.
به نظر من بهترین خدمت آقایان این است که با حاکمیت بیعت کنند تا تکلیف همه معلوم شود و جنبش دچار تضاد درونی و شکاف نگردد و در نتیجه از همه جناحهای چپ و راست و میانه گذر کند و بسوی هدف نهایی که تغییر نظام است حرکت کند.

***

مشکل رهبران سبز، مشکل بسیاری از ماست: تقسیم بشر به خودی و غیر خودی. این شرایط سخت می تواند همگی ما را به خطا بودن این طرز تفکر آگاه کند. سخن

صادق January 29, 2010 09:46 PM

سلام بر سخن.هنوزانتظارتان از مخالفان اعدام (علی شیمیایی)به سر نیامده؟و باز انتظاری دیگر؟یادتان نیست که در اولین دور دادگاههای معترضین حتی حضور اعدامیان دیروز در صالن دادگاه را اهانتی بزرگ به اصلاح طلبان دانستند؟سکوتی بی شرمانه تمام سایتهای خارج از کشور را فرا گرفته. لال نیستند مبارزه ایدئولوژیشان هر روز داغتر از روز پیش نوشته میشود......شتاب کن ناصری شتاب!/از صف غوغای تماشائیان العازر/گام زنان راه خود گرفت/دستها در پس پشت به هم در افکنده/و جانش را از ازار گران دینی گزنده ازاد یافت/"مگر خود نمیخواست.ور نه میتوانست"/اسمان کوتاه به سنگینی/بر اواز رو در خاموشیی رحم فرو افتاد/سوگواران به خاک پشته بر شدند/و خورشید و ماه به هم بر امد .شاملو

***

علی آقا متاسفانه جز نوشتن و منتظر شدن و ایمان داشتن به فصل "سبز" کار دیگری از دست ما بر نمی آید. امیدواریم نتیجه دهد. سخن

ali January 29, 2010 04:53 PM

سلام به ف میم سخن عزیز
من مقالات شما را همیشه می خونم و چیز یاد میگیرم هیچ وقت نظر ندادم ولی این دفعه....
انصافا حرف دل ما را زدی خدا خیرت بده آخه یعنی چی؟ شعار میدن ایران برای همه ایرانیان چرا بهش عمل نمیکنن؟؟ یعنی بعضیا کمتر ایرانی هستن؟ این مردم زیر گلوله فریاد زدن یا حسین میرحسین و برای میرحسین جایگاهی که امروز داره را ساختن اونوقت حضرات از این مردم که زیر دینشون هستن هیچ دفاعی نمیکنن؟ نمیگن دفاع از این جوانها شاید مرهمی باشه بر زخم خانواده و ...
چطور آقای موسوی دلش از ناراحتی قلبی بهشتی به درد میاد ولی از جنایت علیه بشریت و کشتن یک جوان 18 ساله هیچ احساسی نداره و چیزی نمیگه؟نفاق و دورویی همین هست دیگه؟ اگر طرفدارای ا.ن به موسوی میگن منافق پر بیراه هم نمیگن ! اینطوری میخوان از حقوق انسانی مردم و مطالباتشون دفاع کنن؟ انصافا خامنه ای حق داره به اینها بگه مواضع خودتون را شفاف کنید جملات استعاری در بیانیه به چه درد میخوره که همیشه هر اتفاقی در اینده بیفته راه برای فرار باز هست شتر سواری دو دولا نمیشه آقایان به اصطلاح سران من جوان ایرانی بازیچه امثال شماها نیستم وقتی نفاق را در شما می بینم به این فکر میکنم فرقتان با ا.ن چیه؟ اگر اون امپراطور دروغ هست شما شاگردش هستید! اگر نیستید این گوی و این میدان ثابت کنید که نیستید ما منتظریم

یعنی خفت و خواری بدتر از این که باید دیوید میلبند بریتانیایی و کلینتون آمریکایی از حقوق انسانی ایرانیها دفاع کنن و بعد کسانی که جایگاه امروزشون را فقط و فقط از صدقه سر مردم دارن از حق مردم دفاع نکنن؟ خجالت نمی کشن این حضرات از شعارهای توخالیشون؟ شماها قدرت داشته باشین چطور حق مردم را پایمال میکنید؟
بیخود نیست اکبر اعلمی نماینده واقعی مردم که در صداقتش شکی ندارم میگه ا.ن موسوی و کروبی همه مثل هم هستن فرقی ندارن

واقعا وقتی به سبزها نگاه میکنم می بینم ما هم مثل طرفداران ا.ن استبدادزده ایم ا.ن میره هر گندی میزنه بعد طرفداراش میان میگن درود بر ا.ن احمدی رو ایول !
حالا ما هم شدیم مثل اونا تناقض و نفاق به این وحشتناکی چیزی هم بگیم میگن درود بر موسوی ! آخه دیکتاتورها در ایران چی بهتر از این بخوان چهار تا جمله استعاری بگن بعد هر غلطی خواستن بکنن ملت براشون هورا بکشن ! باید از خودمون به خاطر کور شدن و کر شدنمون خجالت بکشیم این سران لیاقت نمایندگی ما را ندارن خودشون هم میدونن (خود موسوی به اعلمی گفته بود هیچ کس صالح تر از شما نیست ...)

جناب ف میم سخن می بخشی زیاد نوشتم چون عصبانی هستم ازت این درخواست را دارم که راجع به این مسایل بیشتر بنویسی چون مخاطبان کلامت زیاد هست ضمن اینکه فکر میکنم استفاده بیشتر از استدلال کلامی مقاله خودت را محکم تر میکنه
مثلا از ترس واهی که از انقلاب اینها درست کردن خوبه که نوشتی ولی چالش های ذهنی را حل نمیکنه ولی فرضا چند خطی که از بنی صدر خوندم در مورد ترس از فروپاشی و اعتیاد به قدرت جوابم را خیلی بهتر گرفتم
باز هم هر طور خودت میدونی

موفق باشی

***

احسان عزیز ممنون از نوشته تان؛ نوشته که چه عرض کنم فریادتان. فریادی از سر درد و قابل درک. حقیقتا خودم هم باورم نمی شود که تا این ساعت، نه سایت کلمه، نه سایت جنبش راه سبز (جرس)، هیچ مطلبی در باره ی این اعدام ها منتشر نکرده اند. لابد دارند سبک سنگین می کنند که چه بنویسند که به تریج قبای "آقا" بر نخورد. جدّاً دردناک و غم انگیز است. بچه های کُرد و بلوچ را که اعدام می کنند سکوت می کنیم. جوانانی را که می گویند سلطنت طلب و طرفدار پادشاهی بودند اعدام می کنند سکوت می کنیم. فردا بهایی ها را اعدام خواهند کرد، باز هم سکوت خواهیم کرد. جای تعجب است؛ مگر انسان با انسان فرق دارد؟ مگر جان با جان فرق دارد؟ همین است که می گوییم مبنا باید انسانِ قائم بالذات باشد. انسان به مفهوم همین پیکر دارای گوشت و پوست و خون و اعصاب باشد. اگر این را مبنا بگیریم، با افراد سیاسی و دارای نظر متفاوت که هیچ، با جانی و جنایتکار هم انسانی برخورد خواهیم کرد و به دفاع از حقوق انسانی او بر خواهیم خاست. با سپاس. سخن

احسان January 29, 2010 02:21 PM

صحبت از پژمردن يک برگ نيست
واي! جنگل را بيابان مي کنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان مي کنند
هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان مي کنند

نغمۀ ناجور

***

ممنون از این قطعه ی زیبا. سخن

نغمۀ ناجور January 29, 2010 01:28 PM

(( جامعه گوسفندی لایق حکومت گرگهاست ))

چه میتوان گفت جز اینکه وای بر ما....

***

البته این که به جامعه ی خودمان جامعه ی گوسفندی بگوییم، توهین آمیز است. در پاسخ شما، از خودمان و جامعه ی خودمان تعریف و تمجید نمی کنم فقط به یک نکته اشاره می کنم و آن این که اگر مردم هر کشور متمدن و پیشرفته ی امروزی را در وضعیتی که ما در آن زندگی می کنیم قرار دهیم، آن مردم به چه حال و روزی خواهند افتاد و رفتارشان با حکومت و با خودشان چگونه خواهد بود؟ پاسخ به این سوال باعث دید منصفانه ی ما به مردم و خودمان خواهد شد. موفق باشید. سخن

JJ January 29, 2010 11:39 AM

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دل ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

***

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

سخن

امیر January 29, 2010 04:46 AM

انقدر از دیروز حال​​ام بده که فقط اشک می​​ریزم. به این آدم​​ها که خودشون رو رهبران جنبش سبز می​​دونن هیچ اعتقادی که ندارم هیچ اون​​ها رو هم سهیم می​​دونم تو این جنایات چون حامی کسی​​ هستند که مسبب همین جنایاته. مگر این​​ها اولین اعدام​​ها هستن؟ آقای موسوی چرا تو سال​​های شصت صداش در نیامد؟ حال​​ام خیلی بده آقای سخن. از دیروز یه گوله تو گلوم گیر کرده که با هیچ اشکی درمون نمی​​شه.

***

حق دارید هاله خانم. این دو جوان را بسیار ناجوانمردانه کشتند. به قول مجتبی سمیع نژاد آن ها را اعدام نکردند، به قتل رساندند. به آن ها گفتند شما به دروغ اعتراف کنید که چنین و چنان کردید تا حکم سبک به شما بدهیم غافل از این که نقشه ی قتل شان را کشیده اند. داستان اش را می توانید این جا بخوانید:
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/10/094920.php
بعد از خواندن این داستان تلخ و واقعی، حق است که همه خون بگرییم. سخن

هاله January 29, 2010 04:25 AM

آیا ملت ایران همچون دهه‌ی ۶۰ پرپرشدن جوانانش را بابی‌تفاوتی و اینبار از دریچه‌ی تلویزیون نظاره خواهد کرد؟

***

ملت بی اعتنا نخواهد بود. در گذشته هم نبود ولی وسیله ای برای بیان درد و اندوه خود نداشت. جز رادیوی موج کوتاه که صدای آن هم یا صدای انگلیس بود، یا صدای اسرائیل بود، یا صدای بغداد و مجاهدین بود، وسیله ی ارتباطی دیگری نبود. اینترنت نبود، ماهواره نبود، امکانات ارتباطی مانند امروز نبود. امروز صدای مردم شنیده خواهد شد. سخن

January 29, 2010 01:24 AM