این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
در سایت کیهان لندن -که گروهی از برجستهترین اساتید روزنامهنگاری ایران مانند آقایان صدرالدین الهی، علیرضا نوریزاده، هادی خرسندی در آن قلم میزنند- نوشتهای دیدم به این مضمون: "توصیه به دوستدارانی که مقاله میفرستند / اگر برای خودتان نمینویسید و مینویسید تا دیگران بخوانند پس: کوتاه بنویسید! دنبالهدار ننویسید! ساده و بیآلایش بنویسید! آنچه را فکر میکنید بنویسید، نه آنچه را میخواهید دیگران فکر کنند! و از همه مهمتر به غیر از خبر و مقاله و اینترنت: مطالعه کنید! مطالعه کنید! مطالعه کنید!" شاید این توصیه خیلی قدیمی و دِمُده به نظر برسد ولی بر اصلی انگشت میگذارد که اکثر حرفهایهای مطبوعات به آن معتقدند: برای نوشتن باید مطالعه کرد، مطالعه کرد، مطالعه کرد! توصیهای هم که کیهان لندن به نویسندگان خود کرده است، توصیهایست مبتنی بر تجربه و اشاره به ضعفی که متاسفانه روز به روز شدت میگیرد: ضعف کمبودِ مطالعه.
برای نوشتن باید معلومات داشت. نوشتن، بخشهای مختلفی دارد که به معلوماتِ متناسب با خود نیاز دارد. مثلا نوشتنِ یک مقالهی پزشکی، تنها به دانش پزشکی نیاز دارد و نویسنده نیازی به مطالعهی آزاد در سایر رشتهها ندارد. چنین نویسندهای باید در زمینهی تخصصی خود بسیار مطالعه کرده باشد.
اما آنچه امروز به عنوان مطلب اجتماعی و سیاسی و فرهنگی برای نشریات و سایتهای اینترنتی نوشته میشود، نیاز به مطالعهی بسیار زیاد در زمینههای گوناگون دارد. چرا؟
دانشِ انسان را میتوانیم به دو بخش مقیّد و آزاد تقسیم کنیم. دانش مقیّد، دانشیست که در کلاسهای درس فرا میگیریم. دانشی جهتدار، بسته، هدفمند، که زاویهی دید ما را نسبت به موضوعی خاص آن قدر تنگ میکند که ما به تمام ریزهکاریها و ظرائف آن موضوع پی میبریم و متخصص میشویم. برای به دست آوردن دانش مقیّد، باید مطالعهی مقیّد داشت و به خواندنِ کتابهای تخصصی بسنده کرد.
دانش تخصصی با مطالعهی تخصصی به دست میآید.
اما دانش آزاد دانشیست که بیرون از کلاس درس فرا گرفته میشود. دانشی پراکنده، باز، با هدفهای متعدد، که زاویهی دید ما را آنقدر باز میکند که موضوعاتی هر چه بیشتر در فضای آن قرار گیرد. این دانش، با کلیّات و مجموعهها سر و کار دارد و صاحبِ آن، نه متخصص که شخصی با معلومات عمومی وسیع است.
دانش آزاد، هر چه بیشتر باشد، دیدْ آزادتر میشود، ذهن آزادتر میشود، زبان آزادتر میشود. دانشِ آزاد، دشمن تعصب است. چون گستردگیِ دنیا را میبیند، گستردگی فرهنگها را میبیند، گستردگی سلیقهها را میبیند، تنوع اقوام و ملل و مذاهب را میبیند، محل زیست خود را، فرهنگ خود را، سلیقهی خود را قوم و ملت و مذهب خود را برتر از دیگران نمیبیند. در قالب صُلب اسیر نمیشود. تکخط و تکجهت نمیشود.
دانش آزاد با مطالعهی آزاد به دست میآید.
برای نوشتن، نیاز به تجربه هست. تجربهی فردی، دامنهاش محدود است: محدود است به تواناییهای جسمی و ذهنی و امکانات مادی نویسنده. اما تجربهی دیگران را میتوان از طریق مطالعه به خود منتقل کرد. این دیگران میتوانند در هر نقطهی عالم، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب ساکن باشند؛ میتوانند صاحب هر زبان و فرهنگی باشند؛ میتوانند صاحب هر سیستم حکومتییی باشند. تجربهی اینان را میتوان از طریق مطالعه به خود منتقل کرد؛ تجربهای که محال است بتوان به طور مستقیم و بنا به خواست و میل شخصی به دست آورد.
اساس نقد، مقایسه است. مقایسه تنها با مشاهده و تجربه ممکن است. دامنهی مشاهده و تجربهی فردی بسیار محدود است. مشاهده و تجربهی دیگران را میتوان از طریق مطالعه به ذهن خود منتقل کرد. کسی که مطالعهی زیاد داشته باشد، از چشم دیگران جهان را دیده، و با حواسِ دیگران موضوعات را تجربه کرده است.
انسان بیمطالعه را در این حالت میتوان به کامپیوتری مستقل و جدا از شبکهی جهانی با برنامههای محدودی که بر روی هارد دیسکاش نصب شده مقایسه کرد. انسانِ با مطالعه، مانند کامپیوتریست که به شبکهی جهانی وصل است و هر آن اراده کند میتواند از دیتا و اطلاعات موجود در سایر اجزاء شبکه استفاده کند.
اگر اساس نقد مقایسه است، هر چه عواملِ مقایسه بیشتر شود، دامنهی نقد گستردهتر میشود و از تعصب و جهل و یکسونگری بهدور میماند. نقدِ متکی به مطالعه و دانش وسیع، عمیقتر، همهجانبهتر، فراگیرتر، منصفانهتر خواهد بود.
خودنویس باید جایگاهی باشد برای ارائهی نوشتهها و نقدهایی که نویسندگاناش بیش از گفتن و نوشتن، مطالعه میکنند.
sokhan January 30, 2010 02:53 PMسلام
اگه میشه می خواستم نبادل لینک کنیم
سایت من اینه
http://mowjcamp-khatshekan.blogspot.com/
از طرف مبارز سبز