این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
یکی از خصلتهای نویسندگان حزباللهی و چماقدار، ننهمنغریبام بازی و طرفداری از دمکراسی و آزادی بیان در جاهاییست که قدرت در اختیارشان نیست. البته اینها به محض اینکه قدرت به دستشان میافتد شیر و پلنگ میشوند و طرفداران دمکراسی و آزادی بیان را میدرند. کافیست نگاهی به سخنان حاکمان کنونی در دوران پیش از انقلاب -که قدرت نداشتند- و پس از انقلاب -که صاحب قدرت شدند- بیندازیم تا به صحت این مدعا پی ببریم. اما این رفتار مختص سیاستمداران نیست بلکه قلمبهدستان طرفدار استبداد نیز از این ترفند برای پیشبُرد اهداف خود استفاده میکنند. امروز که تمام رسانههای داخلی، از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامهها و نشریات، در اختیار حکومت استبدادیست چشمِ طمعِ عملهی جور به چند سایت مستقل که با هزار دشواری، مطالبِ آزادیخواهان را منتشر میکنند دوخته شده بلکه بتوانند آنها را هم "مالِ خود" کنند.
یعنی برای عوامل استبداد، سازمان رادیو تلویزیون با میلیاردها بودجهی دولتی و انواع و اقسام کانالهای درون و برون مرزی، و تشکیلاتِ کیهان و اطلاعات و صدها نشریه و سایتِ داخلی و خارجی کفایت نمیکند، که اکنون برای دو تا و نصفی سایت اینترنتی دندان تیز کردهاند و با ترجیعبندِ "شما دمکرات نیستید" و "شما به آزادی بیان معتقد نیستید" میخواهند صاحبان این سایتها را تحت تاثیر قرار دهند تا آنها برای اثبات اینکه دمکرات و معتقد به آزادی بیان هستند یاوههای هزار بار تکرار شدهی عوامل استبداد را در سایتهایشان انتشار دهند.
به راستی تکلیف ما با آزادیِ بیانِ دشمنانِ آزادی و آزادیِ بیان چیست؟ اگر جلوی نوشتهای که نظراً و عملاً منجر به سلب آزادی و آزادیِ بیان خواهد شد گرفته شود، کاری بر خلاف آزادی بیان صورت گرفته است؟ در این جا با مسئلهای دارای عوامل متضاد و به قول امروزیها پاردوکسیکال رو به رو میشویم که اگر فقط به صورت ظاهر و استدلال سادهی "الف مساوی ب" و "ب مساوی ج" پس "الف مساوی ج" بسنده کنیم فریبِ قلمبهمزدانِ استبداد را خواهیم خورد و رسانهی خود را وسیلهای برای تبلیغ آنان خواهیم کرد.
سایتی مانند خودنویس سایتیست بیطرف و خواهان چندصدایی و تکثر رای و اندیشه. اتخاذ این روش به معنی نداشتن خط مشی و باز بودن دروازهی خبر و نظر برای ورودِ تفکرات مخالفِ بیطرفیِ سیاسی و چندصدایی و تکثر رای و اندیشه نیست. سایتهایی مانند خودنویس به اصولی مانند آزادی بیان، آزادی اجتماعی و سیاسی، مخالفت با اشاعهی خشونتِ دولتی و غیر دولتی، و حقوق بشر باور دارند. در این محدودهی وسیع، هر قلمی آزاد است که فکر خود را عرضه کند.
اما بلافاصله با این سوالِ نگرانکننده مواجه میشویم که چه کسی "حد و حدود" نوشتهها را مشخص خواهد کرد و چه تضمینی وجود خواهد داشت که تعیینکنندهی "حد و حدود"، مانند سانسورچیهای حکومتِ سرکوبگر، عبور از مرزهای فوق را بهانهای برای سرکوب اندیشه و شکستن قلم و سلب آزادی بیان نکند. به بیان سادهتر، از کجا معلوم که فلان نوشته، به بهانهی واهی طرفداری از خشونت یا ضدیت با حقوق بشر توسط ادیتور سایت حذف نشود. اینها سوالاتِ ظریفیست که باید به آنها دقیقاً پاسخ داده شود.
به گُمان من امکان چنین سوء استفادهای همواره وجود دارد، و هیچ تضمینی نیست که چنین اتفاقی هرگز نیفتد ولی میتوان با مکانیسم نظارت جمعی (و نه الزاماً ادارهی جمعی) و باز گذاشتن بابِ انتقاد و پاسخگویی به انتقاد، امکان سوء استفاده را کم کرد.
اما چون چنین سوء استفادهای ممکن است صورت پذیرد پس باید دروازهها را به روی هر قلم آلودهای که رسماً و علناً و عملاً و نظراً خشونت را ترویج میکند و آزادی را برای سرکوب آزادی میخواهد باز گذاشت اشتباهیست که هیچ ارتباطی با آزادی و آزادی بیان ندارد و دقیقاً نتیجهای ضد آن خواهد داشت.
ممکن است سوال شود پس فرق شما با سانسورچیهای وزارت ارشاد که به بهانههای مشابه، مانعِ انتشار آثار قلمی و هنریِ ضد خود می شوند چیست؟ و چه تفاوتی میان شما و کیهان شریعتمداری وجود دارد؟
پاسخ، آن تفاوت ماهُویست که سایتهای آزادیخواه با دستگاهها و رسانههای سرکوبگر دارند. آنچه وزارت ارشاد و کیهانِ شریعتمداری میخواهند، سرکوب آزادی و حاکمیت تکصدایی و انتشار صدای خود است. آنچه سایتهای آزادیخواه میخواهند گسترش آزادی و حاکمیت چندصدایی و انتشار صداهای مختلف و بخصوص صدای مخالف است. مرزهای وزارت ارشاد و کیهان آن قدر تنگ است که افکار و اندیشههای هیچکس جز عوامل حکومت –و تازه نه همهی آنها- در آن جا نمیگیرد. مرزهای سایتهای آزادیخواه آن قدر گسترده است که تنها کسانی که خواهان آزادی برای سرکوب آزادی و اشاعهی خشونت علیه آزادیخواهان و موافقان حقوق بشر هستند جا نمیگیرند.
برای اینکه از تفاسیر فوق سوء استفاده نشود میبایست از تجربهی رسانههای "آزادترین" کشورهای جهان بهره گرفت. مرزهای آزادی در این رسانهها را مطالعه کرد و همانها را به عنوان مرز آزادی در رسانهی خود تعیین کرد. هیچ نشریهای در جهان نمیتوان یافت که بدون انتخاب و گزینش و بدون داشتن چهارچوب مشخص و شیوهنامه، اقدام به انتشار "هر خبر و هر نظری" کند. اصلِ اساسی در این موضوع، چهارچوب مشخص و شیوهنامهایست که یک رسانه برای خود تعیین میکند. در این جا منظور ما نشریات حزبی و سازمانی نیست که تکلیف آنها مشخص است و وظیفه و الزامی برای انتشار نظری غیر از نظر خود و انتقادهای وارده ندارند. منظور ما نشریاتیست که صدای مردم هستند و تفکرات مختلف، اجازهی نشر نظر خود در آنها مییابند.
سایت خودنویس که سایتِ "شهروندان روزنامهنگار" یا "شهروندروزنامهنگاران" است باید سایتی باشد برای شهروندانِ اهل قلمی که آزادی را برای سرکوب آزادی نمیخواهند؛ مدارا را برای اِعمال خشونت نمیخواهند؛ رسانه را برای ساکت کردن رسانه نمیخواهند. این چهارچوب آن قدر گسترده هست که اکثریت مردم اهل فرهنگ را در بر بگیرد. برای آشنایی با نظر سرکوبگران و دشمنان آزادی میتوان –و باید- نوشتههای آنان را در حد معقول منتشر کرد ولی نمیتوان دروازههای خبر و نظر را بر روی سیل مطالب ایشان که به صورت سیستماتیک و با صرف بودجههای کلان دولتی تولید میشود باز گذاشت آن قدر که سایتِ طرفداران آزادی تبدیل به ابزارِ تبلیغ مخالفان آزادی شود.
sokhan March 7, 2010 10:47 PM