این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
هدف ما از نوشتن، خوانده شدن است. نوشتهای که خوانده نشود مسلماً بر کسی تاثیر نخواهد گذاشت. ما، بر این باوریم که در نوشتهمان چیزی وجود دارد که خواننده از آن بیخبر است و ما با انتشار نوشتهمان خواننده را از آن با خبر میکنیم. هیچکس با عِلمِ به این که حرفاش تکراریست و خواننده از آن مطلع است مطلب نمینویسد. نویسنده مطمئن است که در نوشتهی او چیزی هست که در نوشتههای قبلی نبوده و خواننده از آن اطلاعی ندارد. پس، از دیدِ نویسنده، همه به طور طبیعی مایلاند نوشتهی او را بخوانند. ولی خیلیها نوشتهی ما را نمیخوانند. چرا؟ آیا فرم و محتوای نوشتهی ما ایراد دارد؟ یا دلایل دیگری هست که باعث میشود خواننده نوشتهی ما را نخواند؟ در اینجا بحث، دو شاخه میشود: در یک شاخه وارد مبحثِ دلیلِ نوشتن و محتوای نوشته میشویم که مثلا هدفِ ما از آگاه کردن چیست و محتوا باید چه موضوعاتی را در بر بگیرد و این محتوا به چه شکلی باید ارائه شود که فرضاً برای خوانندهی امروز، یا برای خوانندهی فردا جذاب و خواندنی باشد. قصد ما ورود به این شاخهی فنی نیست.
شاخهی دوم، شاخهی مشکلاتِ دسترسی به متن است که یکی از دهها زیرشاخهی آن، مشکلیست که بهرغم ظاهر سادهاش موجب محرومیت عدهی زیادی از خواندن صفحات اینترنتی میشود و آن مشکلِ خواندنِ متن بر روی نمایشگر رایانه است.
خواندن از روی متن چاپی به دلایل متعدد، راحتتر از خواندن از روی صفحهی نمایشگر است. به دلیل انعطافپذیر بودن کاغذ، دست گرفتن متن چاپ شده (کتاب، مجله، روزنامه، صفحات پرینت شده) و قرار دادن آن در مقابل چشم به مراتب راحتتر از رفتار با نمایشگر و حتی نوتبوک و نتبوک است. البته تمامِ اینها در صورتیست که فردِ خواهانِ مطالعه، کامپیوتر داشته باشد و بتواند از طریق اینترنت به نوشتهی مورد علاقهاش دسترسی پیدا کند. داشتن کامپیوتر و حتی اتصال به اینترنت هم گاه به تنهایی کافی نیست چرا که بسیاری نمیدانند چگونه میتوانند به صفحات سایتهای مختلف دسترسی پیدا کنند یا در صورت دسترسی پیدا کردن چگونه آن صفحات را به صورت آفلاین مطالعه کنند.
مشکلات فنییی از این قبیل برای جوانهایی که با کامپیوتر بزرگ شدهاند اصلا به چشم نمیآید ولی هر کدام از این مشکلات مانعیست بزرگ در مقابل افراد مُسنِّ ناآشنا با کامپیوتر. مشکلی که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد چرا که بیتوجهی به آن باعث خواهد شد عدهی زیادی، از خواندن مطالبی که میتواند برایشان جالب باشد و یا تازگی داشته باشد محروم بمانند.
این مشکل راه حلهای متعددی دارد که سادهترین و سرراستترین آن مقداری هزینه و زمان میبَرَد و جوانهای ما در اینجا باید کمی از خودخواهی خود بکاهند و برای پخش وسیعترِ تولیدات نوشتاریشان حوصله به خرج دهند! چاپ متنهای اینترنتی بر روی کاغذ با فونتِ خوانا و درشت، میتواند بسیاری از افراد خانواده را با این متون -بدون اینکه بخواهند خود را درگیر مسائل تکنیکی کامپیوتر کنند- آشنا کند. جوانانی که امروز مایل به ایجاد حرکت اجتماعی و شدت بخشیدن به آن هستند باید زحمت امور فنیِّ آگاهیرسانی را هم بکشند و با چاپ متون بر روی کاغذ آنها را در اختیار اعضای خانواده و یا دوستانشان قرار دهند.
سایتها هم باید در این راه تا حد امکان کوشا باشند. کافی نیست تا ما مطلبی را تولید کنیم و آن را بر روی سایت قرار دهیم و فکر کنیم خواننده خود توانایی دسترسی به مطلب ما را دارد و ما وظیفهای در قبالِ او نداریم. ما باید فرض بگیریم که جز خوانندگانِ بالفعلِ آشنا با کامپیوتر، خوانندگان بالقوهای هم هستند که کامپیوتر نمیدانند و باید به نحوی آنها را آلودهی این وسیله کرد! این آلوده کردن با توضیحات تند تند و بیحوصلهی جوانهای عجول امکانپذیر نیست و باید صفحاتی ترتیب داده شود تا شخص بتواند با راهنمایی فرزندش، آنها را به راحتی بخواند و یا به صورت تصویر و صدا ببیند و بشنود، و از این طریق شیوهی دسترسی به اطلاعات در عرصهی اینترنت را بیاموزد.
نمیتوانم بگویم که هر سایت سیاسی و شهروندروزنامهنگاری موظف است چنین کاری انجام دهد چون ممکن است در تعریف عملکرد سایت، چنین موضوعی نگنجد اما مسئولان چند سایت میتوانند به طور گروهی و با تقسیم مسئولیت و هزینه، ترتیب سایت آموزشی چند رسانهای را یکبار برای همیشه بدهند که به پدرها و مادرها و پدربزرگها و مادربزرگ ها طریقهی دسترسی به خبرها و نظرهای فرزندان شهروندروزنامهنگارشان را بیاموزد و این کارِ چندان دشواری نیست و ضرورتی هم ندارد که وارد پیچیدگیهای پُرهزینه و بیفایده شد. به هر حال غیر از تولید خبر و نظر باید راههای یافتنِ آنها را هم به کسانی که با کامپیوتر آشنا نیستند یاد داد تا بتوانند از تولیدات شهروندروزنامهنگاران بهرهمند شوند.
خودنویس باید سایتی باشد که مطالب آن را نه تنها جوانان آشنا با کامپیوتر که پیران و میانسالان ناآشنا با کامپیوتر بتوانند مطالعه کنند و از دستپخت فرزندان نویسندهشان لذت ببرند! طرحِ خودنویسِ کاغذی میتواند قدم اول در این راه باشد.
sokhan March 16, 2010 09:50 PM