- حالا چه کار کنیم؟
- یعنی چه چه کار کنیم؟! خب یک بیانیه صادر می کنیم و محکوم می کنیم.
- یعنی همین جوری. ممکنه این هایی که اعدام شدن، بمب گذار باشند، اون وقت چی؟
- ؟
- ممکنه ضد انقلاب باشند...
-؟
- ممکنه مسلح باشند...
-؟
- ممکنه متهتک باشند...
-؟
- ممکنه نظام را از ریشه قبول نداشته باشند...
-؟
- ممکنه عضو گروه های تروریستی باشند...
-؟
- بازم می گی محکوم کنیم؟!
- راست می گی آ. اصلا به این مسائل فکر نکرده بودم. بالاخره ما یا نظام را قبول داریم یا نداریم. یا ولی فقیه را قبول داریم یا نداریم. عجب گیری کردیم! یکی را اعدام می کنند ما باید بشینیم کلی بدبختی بکشیم و جوابگوی خواننده هامون باشیم. حالا فرت و فرت از این ور و از اون ور مطلب صادر میشه که چرا اصلاح طلب ها زود به این اعدام ها اعتراض نکردند. نمی فهمند که بابا، همین طوری الکی نیست که. باید همه چی را سبک سنگین کنیم. حالا شما می گی چه کار کنیم؟
- باید یک اعلامیه صادر کنیم که در اون ضمن محکوم کردن اعدام ها، احتمال ضد انقلاب بودن و مسلح بودن اعدام شدگان هم داده بشه. واسه ی نویسنده ی ضددینِ در گذشته می شد از واژه ی متهتک استفاده کرد؛ نمی دونی واسه ی معلم ضد انقلاب اعدام شده ی احتمالا مسلح از چه واژه ای میشه استفاده کرد؟
ف.م سخن گرامی نمیدونم چرااز شنیدن خبر اعدام آقای کمانگر اصلاً شوکه نشدم. از مرگ پیرمرد ۸۰ ساله منتظری جا خوردم ولی از اعدام ایشون خیر.
بنظرم من ایشون رو خیلی وقته که اعدام کردند. یکبار آقای نعمت احمدی در صدای آمریکا به سرنوشت پسری اشاره کرده بودند که ۳ بار برای اعدام برده بودنش و بار آخر با فلوت زدن دل خانوادهی مقتول رو به رحم آوردند. ۶ ماه پس از آزادی این نوجوان بر اثر سکتهی قلبی فوت کرد.
قرنهاست که در این مملکت اعدام میکنند. قرنهاست که مرثیه میگویند اما زمان عمل که میرسد جای قاتل و مقتول عوض میشود. محقان شمشیر بدست(حال در جایگاه قاضی یا در مقام سربازان خلق) این حق را به خود میدهند که جان دیگران را بگیرند. یکی با محاکمهی سوری یکی با محاکمه در بالاخانهی شخصی. در هر دو صورت متهم حق دفاع ندارد. ورق که برگشت، همانها میشوند مقتولان ِ مظلوم امروز. یک روز قصاب تهران یک روز افسر وطن پرست.
خانم علینژاد اخیراً مطلبی نوشتهاند با عنوان "در برابر اعدام کردها سکوت نکنیم تا جشن کودتاگران تکمیل شود"
چند هفته پیش ایشان در مطلب دیگری نوشته بودند:
"اگر ما بی شماریم چرا مهدیه گلرو هنوز در زندان بی وثیقه مانده است"
فوراً این پرسش به ذهن من آمد که آیا ایشان پس از واریز کردن سهم خودشان (یا حداقل تلاش برای جور کردن وثیقه) به این عمل انقلابی (اعتراض وبلاگی) دست زدهاند یا منتظر کمکها و جانفشانیهای امت مسلمان هستند؟
همهی این حرفها مزخرف است. همهی این کارها بیهوده است. مخالفت با اعدام وقتی ارزش دارد که در جایگاه دادستان باشیم، وکیل مجلس باشیم، رئیس جمهور باشیم، وکیل متهم باشیم. در یک کلام در صحنه باشیم.
روحانی واقعی که تنها دو چیز زیبا در دنیا میشناسد و آن هم قصاص است، رئیس جمهور نازنین و شیخ شجاعی که با وقاحتی مثال زدنی بزرگترین جانی تاریخ معاصر را الگو قرار داده ، اعتدالگرایان و چپهایی که بر سر ملیون در اول انقلاب فریاد میکشیدند و میکشند که چرا با اعدام مخالفید، مزخرف میگویند. هواداران آنها به ریش خودشان خندیدهاند و حرف مفت میزنند. باید سرها را برگرداند و از مجالس ختم و روضهخوانی بیرون زد و بجای فاتحهخوانی برای درگذشتگان، بر روی هر دیواری نوشت که:
دلم از مرگ بیزار است************* که مرگ اهرمن خو آدمی خوار است
و چه ابهتی داشت آقای دولتی آبادی وقتی که این شعر را در کنفرانس برلین میخواند.
***
داریه عزیز، در مقابل کلمات پُر از درد شما که از ته دل بیان شده چیزی برای گفتن ندارم. جز اظهار تاسف و همدردی چه می توانم بکنم؟ سخن
Darieh May 9, 2010 07:05 PMسخن جان بفرما،
http://www.rahesabz.net/story/15153/
توجه دارید موضع گیری را؟!
***
بله نی لبک جان، بسیار موضع گیری روشن و گویایی ست! البته ما باز امیدمان را از دست نمی دهیم و منتظر می مانیم بل که دوستان از تعطیلات یکشنبه که برگشتند و خبرها را که خواندند، شاید یک اطلاعیه ای ، بیانیه ای، چیزی، حتی نیم بند صادر کردند. سخن
نی لبک May 9, 2010 04:45 PM