توضیح ف.م.سخن: متاسفانه در بالاترین امکان پاسخگویی برای افراد غیر عضو وجود ندارد، لذا پاسخ آقای نبوی را در اینجا می نویسم. "یک مشت عوضی مستعار" که ان شاءالله "ف.م.سخن" (و نه م.ف.سخن) جزو آن ها نیست، تا زمانی که مستعار هستند، قابل شناسایی نیستند، و چون قابل شناسایی نیستند، نمی توان ادعا کرد میزانِ مبارزات شان زیاد بوده است یا کم، پس بحث در این خصوص بماند برای زمانی که نام مستعار، روزی با نام حقیقی خودش بنویسد. اگر پیش بردن مقاصد وزارت اطلاعات توسط نویسندگان دارای نام مستعار فرض و تصور باشد، تا آن جا که ما می دانیم پیش بردن مقاصد وزارت های مشابهِ وزارت اطلاعات -مثلا وزارت کشور- در دوره ای خاص توسط نویسندگان دارای نام حقیقی قطعی و واقعی ست. پس بهتر است بیشتر به آن مسائل واقعی پرداخته شود تا فرضیات موهوم. با آرزوی موفقیت آقای نبوی در مبارزات شان.
sokhan May 10, 2010 04:19 AMآقا سلام
اینکه آقای نبوی میگوید بیشتر از همه شما در زندان بوده درست میگوید. البته آن مدتی را که در خدمت لاجوردی به کار مبارزه با هجوم فرهنگی و تواب سازی مشغول بوده را هم حساب کرده است. در گوگل به دنبال لاجوردی و نبوی بگردید.
با درود
***
با سلام خدمت شما، گمان می کنم آقای نبوی در جایی این همکاری را تکذیب کرده اند. حتی نوشته اند که از آن چه در آن سال ها در زندان های ایران می گذشته بی خبر بوده اند. ان شاءالله همین طور است.
عرض من این است که موقع نقد یک نوشته که هیچ ارتباطی به سوابق شخصی کسی ندارد، نباید حتی به اشخاص ناشناس تهمت همکاری با وزارت اطلاعات زد. از قدیم مرسوم بوده است که کسی چیزی بنویسد و دیگری آن نوشته را نقد کند و نویسنده ی اول، بر نقد منتقد، ردیّه بنویسد و باز منتقد بر ردیّه، نقد دیگری بنویسد و الی آخر. این چه ویروس مخربی ست که به جان نویسنده های سیاسی ایرانی افتاده که تا حرفی مخالف نظرشان زده می شود آن را به وزارت اطلاعات ربط می دهند؟ حال باز کسی که خود با چنین وزارت خانه هایی همکاری نکرده چنین بگوید، محل اِشکال نیست. اشکال آن جاست که سوابق گوینده به طور دقیق و مشخص و اثبات شده در این زمینه تیره و تار است.
از طرفی، تا یک نوشته مخالف منتشر می شود، ریزِ تلاش ها و فعالیت ها و مبارزات و زندان ها و تعداد مقالات و کتاب ها و تعداد کلیک ها و ویزیتورها به رُخ کشیده می شود که نویسنده ی نوشته ی مخالف جرئت حرف زدن نداشته باشد و عقب بنشیند. این طرز برخورد زیبا و شایسته ی یک نویسنده ی صاحب نام نیست. من بارها عرض کرده ام که نام حقیقی من، به همین اندازه ی نام مستعار من ناشناخته است و اگر با نام خودم هم می نوشتم همه گمان می کردند نام مستعار است. عرض کرده ام نه فعال سیاسی نامداری بوده ام، نه ژورنالیست و روزنامه نگار حرفه ای بوده ام، نه شهرتی داشته ام، نه کتابی در زمینه ی سیاست و فرهنگ نگاشته ام، نه انفرادی و زندان رفته ام، نه مبارزه ی خاص و مرگباری کرده ام. نه در چهل سالگی ادعای عضویت در رهبری فدائیان خلق را کرده ام، نه ادعای دانش و مدارج علمی داشته ام.
اما آن چه آقای ابراهیم نبوی کرده اند برای همگان مشخص است: ده ها جلد کتاب نوشته اند، صدها مقاله در روزنامه های مشهور منتشر کرده اند، بانی همشهری بوده اند، از اعضای اصلی تحریریه تعداد زیادی روزنامه ی اصلاح طلب بوده اند، به خاطر نوشته هایشان زندان افتاده اند، اذیت شده اند، انفرادی بوده اند، مدت زیادی در حبس به سر بُرده اند، به خارج آمده اند و در تبعید به سر می بَرَند، در این جا هم برای تعداد زیادی سایت مشهور قلم می زنند،...
حال آیا جایز است این دومی با این عرض و طول به آن اولی با آن کارنامه ی بی برگ، به خاطر یک انتقاد، تهمت همصدایی با وزارت اطلاعات بزند؟ این عرض من است و من برخلاف ایشان که باید به خاطر سبک بودن دفتر اعمال ام دست به هر سلاحی ببرم، به آن چه ایشان در دوران پیش از اصلاحات کرده اند کاری نداشته ام، و به آن چه نوشته اند پرداخته ام. امیدوارم میزان تحمل چنین نویسنده ی نامداری، به اندازه ی تعداد برگ هایی که تا کنون نوشته است بالا برود. ان شاءالله. سخن
کمبل May 11, 2010 04:40 AMمتاسفم برای امثال اقای نبوی که خودش هم نمیداند چه میخواهد و متاسفم که زندگی در اروپا نتوانست ذهن خشک ایشان را کمی باز کند و به ایشان بفهماند که اصلا هم نه در نویسندگی استعداد دارند نه در طنز و نه در انتقاد. ایشان بهتر است با حقوق بهزیستی دولتی سرکند و از امثال خودش به به و چه چه بشنوند. شما کاری به این جور ادمها نداشته باشید راهی را که رفتید ادامه دهید
***
ممنون ام مریم خانم. تندرست و شاد باشید. سخن
مریم بلزیک May 10, 2010 05:38 PMکسی که اینطور وقیحانه بگه من از همه تون بیشتر مبارزه کردم، از همه تون بیشتر زندان رفتم باید کردش تو اسب تروا، درشو قفل کرد و کلیدش رو هم انداخت توی باغ پشت دیوار.
***
هاله ی عزیز متشکرم. سخن
هاله May 10, 2010 04:44 PM..هم اين که نشان می دهند اصلاح طلبان و نوگرايان دينی هر چه را هم که اصلاح بکنند و هر چه را هم که نو بکنند، رفتارهای بنيادنگرانه شان نه اصلاح و نه نو می شود.f.m.sokhan
ali May 10, 2010 01:04 PMآقای سخن واقعا" آدم نمیدونه چی بگه. آخر کسی که کارنامهی خودش چندان درخشان نیست چهگونه میتونه بر مسند قضاوت بنشینه؟ اونوقت اگر هم نشست چه کسانی باید طرفدار این جناب باشند و اصولا" با این افراد میتوان در یک جبهه بود حتی اگر خودشان هم اجازه و راهات بدهند؟
***
هاله خانم، نکته ی اصلی اما، میزان تحمل ما در مقابل انتقاد و شیوه ی برخورد با منتقدان است. حکومت هم به منتقدان خودش انگ وابستگی به سیا و موساد می زند. همین طرز تفکر و شیوه ی برخورد است که زندان های ما را پُر از منتقدان کرده. واقعا جای تاسف است. سخن
هاله May 10, 2010 05:59 AM