این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
ارزیابی مطالب منتشر شده در سایت خودنویس به ما نشان میدهد که با رسانهای همگانی و رنگارنگ روبهرو هستیم. در این رسانه هرگونه طرز تفکر و هرگونه رنگی از خود نوشته است. برخی بیشتر و برخی کمتر، و شاید در یک مجموعهی به ظاهر نامتجانس و ناهماهنگ. اما این مجموعه، بازتاب کلیّتِ جامعهی ما و انعکاس عین در ذهن است. همچنین مشاهده کردهایم که مسئولان خودنویس "فقط" به انعکاس نظر تمام گروهها و رنگها پرداختهاند، نه تجزیه رنگی کردن و حذف این و انتخاب آن بر اساس گرایشهای شخصی یا گروهی. این روزها که بازار جداسازی رنگها در برخی رسانهها گرم است و دستاندرکاران آن رسانهها نه به انعکاس تمام رنگها که به جداسازیِ رنگِ موردِ علاقهی خود، و بازتاب آن مشغولاند، ارزش بیطرفی خودنویس بیشتر معلوم میشود. اگر خودنویس منشوری بوده که نور ساطع از جامعهی ایران را به شکل طیف رنگی منعکس کرده، برخی رسانهها مانند فیلتری تکرنگ عمل کردهاند که تنها نور همرنگِ خود را از خود عبور داده و بقیهی رنگها نه تنها از آن عبور نکردهاند بلکه در مقابل این فیلتر، رنگشان تبدیل به رنگی دیگر شده است.
متاسفانه این فیلتر، رنگ خنثای خاکستری را هم به رنگ خود نمایش داده، حال آنکه در واقعیت چنین نیست. کسانی که امروز به درستی سبزاللهی نامیده میشوند اشخاصی هستند که چنین فیلتری را در رسانههای خود کار میگذارند و از پشت آن به دیگران نگاه میکنند.
جنبشی که در ایران به راه افتاده، نام سبز بر خود نهاده ولی این نام، یک سمبل است و نه مفهوم و دلیلی برای تکرنگی. رنگ سبز جنبش مردم ایران، رنگی ایدئولوژیک مانند رنگ سرخ جنبش کمونیستی در روسیه نیست. رنگ سرخ ایدئولوژی کمونیستی، فیلتری بود که رنگهای دیگر بر اساس اصول مبارزهی طبقاتی اجازهی عبور از آن را نداشتند. تنها سرخهای واقعی میتوانستند از آن عبور کنند و بقیهی تفکرات "باید" پشت آن میماندند. جنبش کمونیستی، رنگهای خنثییی را که به خاطر الزامات انقلابی به رنگ سرخ در آمده بودند، هرگز سرخ ننامید و از آنها به نفع خود بهرهبرداری نکرد. خط و خطوط در جنبش سرخ روسیه مشخص بود و با قاطعیت اِعمال میشد. هر چه بود –از دید برخی خوب و از دید برخی بد- به ضرورت زمان بود.
امروز اما زمانهی دیگریست و جنبش مردم ایران، جنبش یک طبقهی خاص با رنگ خاص نیست. سبز، رنگ یک پرچم است که تمام رنگها آنرا به عنوان سمبل همبستگی پذیرفتهاند و زیر آن گرد آمدهاند؛ سمبل یک جنبش اجتماعی عمومی که در آن نه یک طبقه یا یک دیدگاه اجتماعی، بل تمام طبقات و دیدگاهها نقش دارند. در حقیقت رنگهای مختلف فکری زیر پرچم سبز گرد آمدهاند تا از شرِّ دیکتاتوری مذهبی خلاص شوند. یک خاکستری، یا یک سرخ، که در زیر این پرچم سبز قرار گرفته به همان اندازه در این جنبش حق و سهم دارد که آنهایی که ایدئولوژی سبز و همرنگِ پرچم در سر دارند. رنگ سبز پرچم، با رنگ سبز ایدئولوژیک متفاوت است. آنها که پیش از انتخابات با رنگ سبز نمادین به حمایت از مهندس موسوی برخاستند در موسوی راه گریز از حاکمیت اختناق و سرکوب و رهایی از کابوس احمدینژاد را میجُستند و نه این که ایدهی سیاسیِ موسوی و عملکرد گذشتهی او را الگوی ایدئولوژیک برای ساختن ایران فردا بدانند و این الگو را سبز بنامند.
متاسفانه گروهی که بعد از انقلاب همیشه خود را در همهی زمینهها برتر و برحق دیدهاند و اندیشههای دیگر را به حساب نیاوردهاند، این جریان و جنبش را ساخته و پرداختهی خود، و بدتر از همه، متعلق به خود پنداشتهاند و شروع به تعیین خودی و غیرخودی کردهاند. رسانهی آنها نیز به تفکیک و ارزشگذاری رنگها پرداخته است.
خودنویس، بر خلاف رسانههای تکرنگ، تا این لحظه تمام رنگها را بدون تحریف و اعوجاج از خود عبور داده و هیچ رنگی را به رنگ خود در نیاورده و مانع عبور هیچ رنگی نشده است. خودنویس، نظرِ تمامِ کسانی که با رنگهای مختلف فکری زیر پرچم سبز جنبش کنونی گرد آمدهاند، و نیز نظر کسانی که این پرچم و جنبش را نپذیرفتهاند و زیر این پرچم قرار نگرفتهاند منعکس کرده است. به همین لحاظ اطلاق رسانهی همگانی و رنگارنگ به خودنویس دور از واقعیت نخواهد بود.
sokhan May 6, 2010 12:26 PMبا اجازه شما این وبلاگ را به لینکستان وبلاگم اضافه کردم.
با سپاس