July 21, 2010

آزادی‌خواهان مستبد

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

اغلب ما، آزادی‌خواهانِ مستبدیم به این معنا که آزادی را تنها برای خود می‌خواهیم و آزادیِ دیگران را بر نمی‌تابیم. "من" باید آزاد باشم تا هر چه می‌خواهم بگویم؛ "من" باید آزاد باشم تا هر چه می‌خواهم بنویسم؛ "من" باید آزاد باشم تا از هر که می‌خواهم انتقاد کنم؛ "من" باید آزاد باشم تا نظرم را آن‌گونه که می‌خواهم بیان کنم؛ اخبارِ مربوط به "من" باید تمام و کمال منعکس شود... اما به محض این‌که "من" تبدیل به "او" می‌شود شرط و شروط‌ها یک‌به‌یک قد عَلَم می‌کند: "او" آزاد است بگوید، امـــا.... "او" آزاد است بنویسد، بــه شــرط این‌کــه.... "او" آزاد است انتقاد کند، اگــــر.... "او" آزاد است نظرش را بیان کند، به ایـن شکل کــه.... خبرِ مربوط به "او" می‌تواند به‌طور کامل منعکس شود، در صورتی کـــه.... تمام این شرط و شروط‌ها –اگر فقط برای "او" باشد- مقدمه‌ی استبداد است؛ استبدادی که از کم شروع می‌شود و به زیاد ختم می‌گردد؛ استبدادی که "من" را آزادِ مطلق و "او" را محدود و مقیّد می‌خواهد. حال اگر مانند فیلم "سلام سینما"ی محسن مخملباف جای "من" را با "او" عوض کنیم باز آزادی‌خواهی تمام و کمال خواهیم شد و بلافاصله اگر "من" را جای "او" بگذاریم باز آتشِ استبداد از درون‌مان زبانه خواهد کشید. سوالی که در این‌جا پیش می‌آید این است که آیا اصولاً محدودیّتی برای گفتن و نوشتن و انتقاد کردن وجود ندارد؟ این سوالی‌ست که حاکمان مستبد، از طرف آزادی‌خواهان، به آن پاسخ منفی می‌دهند و آزادی را از زبانِ آزادی‌خواهان، بی حدّ و مرز –آن‌قدر که به حقوق دیگران و اجتماع لطمه وارد شود- می‌خوانند. بازیِ حاکمانِ مستبد با کلمه‌ی آزادی و گذاشتن آن به جای هرج‌ومرج‌طلبی و بی‌قانونی و بی‌اخلاقی، چیزی جز تعریف غلط به قصد گمراه کردن مردم و تخریبِ وجهه‌ی آزادی‌خواهان نیست. محدودیّت در این زمینه همان است که در پیش‌رفته‌ترین کشورهای اروپایی به‌طور قانونی و عرفی اِعمال می‌شود.

نکته‌ی ظریف این‌جاست که ما باید این محدودیّتِ حساب‌شده و امتحان‌پس‌داده را، هم برای "من"، و هم برای "او" بخواهیم و "هیچ‌یک" از ما، از مرزهای این محدودیّت که بقای آزادی بسته به آن است عبور نکنیم. خواستنِ آزادی برای "من" خارج از این محدوده به همان اندازه نادرست است که محدود کردن آزادی برای "او" در خارج از این محدوده.

مثال روشنی که این روزها با آن بسیار رو‌به‌رو می‌شویم استبداد سبز است؛ استبدادی که اگر در موضعِ بی‌قدرتی و سرکوب‌شدگی، خُرد و جزئی به نظر می‌رسد اما به راحتی می‌تواند ابعاد وسیع پیدا کند. برخی از دوستان سبزِ متعصب که به سبزاللهی مشهور شده‌اند، آزادی‌خواهانِ مستبدی هستند که آزادی را برای خود و محدودیّت را برای او می خواهند.

خودنویس باید جایگاهی باشد برای آزادی‌خواهانِ واقعاً "آزادی" خواه، تا زشتیِ عملِ آزادی‌خواهانِ مستبد را با نوشته‌های خود نشان دهند. هر نوشته‌ای که در خودنویس منتشر می‌شود می‌تواند سدّی شود بر سر راه جوی باریک استبداد، که اغلب در کشور ما خیلی زود تبدیل به رود خروشان و ویرانگر می‌شود.

sokhan July 21, 2010 03:22 AM
نظرات