این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
این روزها بحث اهانت به دین در سایت بالاترین داغ است. جریان از این قرار است که مسئولان سایت بالاترین تصمیم گرفتهاند اجازه ندهند لینکهای «اهانتآمیز» نسبت به دین در صفحهی اول بالاترین نمایش داده شود. آنها سعی کردهاند با دادن توضیحی مفصل و تعیینِ فرصتی یک ماهه برای آزمایش این کار، از اعتراضات مخالفان طرح بکاهند. جالب اینجاست که مسئولان بالاترین به صراحت و روشنی نوشتهاند که: «تغییر جدید شامل لینکهای انتقاد از ادیان نمیشود.» به عبارتی مراجعانِ بالاترین میتوانند همچنان لینکهای انتقاد از ادیان را در صفحهی اوّلِ بالاترین مشاهده کنند. اینکه مسئولان بالاترین میخواهند جلوی «اهانت» را، آنهم فقط در صفحهی اوّلِ سایت بگیرند، محل بحث نیست. بحث اینجاست که مسئولان بالاترین چطور تا کنون اجازه دادهاند، لینکهای حاویِ اهانت در بالاترین منتشر شود. دقت بفرمایید سخن از لینکهای «انتقادی» نیست بلکه سخن از لینکهای «اهانتآمیز» است. کدام رسانهی جدّی در متمدنترین و آزادترین کشورهای جهان میتوان سراغ کرد که مطالب اهانتآمیز –چه به شخص، چه به تفکر، چه به دین و مذهب یا هر چیز دیگر- منتشر کند؟ و کدام رسانهی جدّی خود را ملزم میداند، برای «توهین نکردن» دلیل و برهان بیاورد؟ جالب اینجاست که مخالفان طرح جلوگیری از توهین، طلبکارانه خواهانِ اهانتِ به دین هستند و این را حقِّ مسلم خود میدانند. باز تاکید میکنم، در جایی که مسئولان بالاترین حق انتقاد را همچنان محفوظ میدارند، و عدم انتشار توهین را هم فقط به صفحهی اوّلِ بالاترین محدود میکنند، مخالفانِ طرحْ در واقعْ مخالفِ جلوگیری از توهین به شمار خواهند آمد و نه انتقاد. آیا یک رسانه میتواند و باید اجازهی اهانت به نویسندگان یا خبر گزاران یا لینک گزاران خود بدهد؟
پاسخ این سوال به طور طبیعی منفیست و هیچ عقل سالمی حتی در جهان مدرن و آزاد، حق توهین برای کسی قائل نمیشود. پس چرا گروهی از کاربران بالاترین –که اغلب جوان هستند- برای خود چنین حقی را طلب میکنند و چرا مسئولان بالاترین با مماشات و نرمی، نسبت به این موضوع بدیهی واکنش نشان میدهند؟ به گمان من مشکل جوانان معترض، خلط مفهوم انتقاد با توهین است. اگر طیفی برای انتقاد در نظر بگیریم، در سمت راست آن، انتقادی که انتقادِ سازنده نامیده میشود قرار میگیرد و در سمت چپ آن انتقادی که انتقادِ مخرب نام دارد (اینجانب همانطور که در مطالب قبلی نیز اشاره کردهام قائل به این تقسیمبندی و نامگذاری نیستم و مقصود از نوشته را یا انتقاد مینامم یا تخریب و تقسیمِ انتقاد را مانعی بر سر راه انتقادهای تند و گزنده میدانم ولی در اینجا برای سهولت کار، از همین مفاهیمِ جاری استفاده میکنم). باری، در ادامهی طیفِ مزبور، و در همسایگی و مرزِ انتقادی که مخرب نامیده میشود، قلمروی اهانت آغاز میگردد. اهانت خودْ درجات مختلفی دارد که از اهانتِ سَبُک و طنزآمیز آغاز میشود و تا اهانت تهاجمی و نژادی و امثال اینها را در بر میگیرد. مشکل بزرگ، چه در مسائل حقوقی و قضائی، و چه در عالم رسانهای، تشخیص مرز میان انتقاد و اهانت است که نه یک خط باریک و قرمز رنگ، بلکه یک نوارِ پهنْ با تنالیتههای مختلفِ سرخْرنگ است که تشخیص آن حتی در دادگاههای رسیدگیکننده به پروندههای اهانت، بر عهدهی قاضی گذاشته میشود. به عبارتی با شرح و بسط و توضیح جزء به جزء در کتاب قانون هم نمیتوان مصادیق اهانت را به طور کامل تعریف کرد و جایگاه و بارِ هر کلمه یا لفظی را که از دهان خارج یا بر قلم جاری میشود تعیین نمود. نگرانیِ کاربران بالاترین که اصرار بر انتشار لینکهای «اهانتآمیز نسبت به دین در صفحهی اول بالاترین» دارند ناشی از عدم شناخت این مرز و نگرانی از محدود شدن فضای آزادیست.
از این جا نقبی میزنیم به سایر سایتها و رسانههای اینترنتی از جمله سایت خودنویس، که در برخی نوشتهها متهم شده است در بخش کامنتها اجازهی انتشارِ نظرات اهانتآمیز را میدهد. در این مورد نیز آنطور که مدیر سایت نوشته است تلاش بر این است که جلوی موارد اهانتآمیز گرفته شود و حتی توهینهایی را که در نظرهای قبلی راه یافته قرار است حذف کنند. این عملیاست مثبت که طبق عرف و اخلاق عمومی و قانون در تمام رسانههای جهانِ آزاد به طور قاطع انجام میشود و در رسانههای ما، از جمله خودنویس نیز باید انجام شود.
اما این که نوار میان انتقاد و توهین را چه کسی در رسانه ترسیم و عمل حذف را بر مبنای آن اِعمال میکند، طبیعتاً بر عهدهی سردبیری و مسئولان رسانه است. این که مسئولان رسانهای این نوار را باریک یا پَهْن بگیرند، بستگی به نگاه آنها و شرایط موجود و پارامترهای مختلف محلی و اجتماعی و قانونی دارد و کاربران و مراجعان، خواه ناخواه، ناچارند آن را بپذیرند. حتی در رسانهای مانند بالاترین که کاربران، نقش اصلی در گردش کار ایفا میکنند، باز این مسئولیت به لحاظ حقوقی و قانونی بر عهدهی مدیر سایت خواهد بود.
در اینجا نقش مخربی که ضد اطلاعات سپاه و ارتش سایبری و دایرهی مبارزه با جرایم رایانهای دادستانی و مامورانی که وزارت اطلاعات برای نفوذ در سایتها و خرابکاری به نام مخالفان تندرو و طرفداران اهانت و مشوقان اِعمالِ خشونت و امثال اینها ایفا میکنند نباید از نظر دور داشت. چه بسا خود اینها تشویق به توهین و تندی کنند تا دلیل کافی برای دور نگه داشتن افراد معتدل از رسانههای پُر مخاطب ایجاد شود (چنانکه در برخی موارد این اتفاق افتاده و تعدادی از اهالیِ قلم و اندیشه به خاطر فضای مسموم برخی سایتها دورِ اینترنتگردی را قلم کشیدهاند).
من ضعفهای بسیار زیاد و اساسی در سایت بالاترین میبینم که موضوع اهانت، شاید کوچکترینِ آنها باشد؛ ضعفهایی که در مورد آنها قبلاً نوشتهام و اگر این ضعفها مرتفع نشود، مراجعان جدّی از این سایت روز به روز دورتر خواهند شد.
با بحثهایی که در خودنویس در مورد نقش رسانههای اینترنتی در گرفته است میتوان امیدوار بود، حدود و ثغور آزادی بیان، و تعیین مرز میان انتقاد و اهانت مشخص شود و مسئولان و نویسندگان و مراجعانِ رسانه از آن بهرهمند گردند. هفتهی آینده به بحثِ مهم و مفیدی که آقای مهدی جامی تحت عنوان لمپنیسم و ادبیات لمپنی باز کردهاند خواهیم پرداخت.
sokhan December 12, 2010 11:50 PM