February 27, 2011

نقد رسانه یا نفی رسانه؟

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

رسانه‌ای اینترنتی به شکلی واضح و روشن ادعا می‌کند که رسانه‌ی شهروندروزنامه‌نگاران است. این شهروندروزنامه‌نگاران می‌توانند از هر رنگ، و با هر ایده و عقیده‌ای باشند. این رسانه مدعی‌ست که هیچ محدودیتی برای انتشار مطلب -جز آن‌چه حدود تعیین شده در رسانه‌های آزاد جهانی‌ست- ندارد. همگان می‌توانند برای این رسانه مطلب بنویسند، کارتون بکشند، فیلم بگیرند، عکس تهیه کنند، پادکست بسازند. خواهش این رسانه از شهروندروزنامه‌نگاران این است که مطالب و آثارشان را قبلاً در جای دیگری منتشر نکرده باشند. این رسانه مدعی‌ست تمام رنگ‌ها را در خود جای می‌دهد. مدعی‌ست یک رنگ بر این رسانه غالب نیست. یعنی سبز خالص نیست؛ سرخ خالص نیست؛ سیاه خالص نیست. می‌گوید ما سعی می‌کنیم رنگ‌ها را متعادل نگه داریم. نگذاریم رنگی بر سایر رنگ‌ها غلبه کند. می‌گوید ما هر نوع انتقادی حتی انتقاد از خودمان را منتشر می‌کنیم. این‌ها ادعای رسانه است. این ادعاها را چگونه می‌توان اثبات یا نفی کرد؟ با ارسال مطلب برای آن. اگر مطلب "با در نظر گرفتن تمام جوانب قابل انتشار بود" و منتشر شد، ادعای رسانه صحیح است. اگر مطلب "با در نظر گرفتن تمام جوانب قابل انتشار بود" و منتشر نشد، ادعای رسانه کذب است. اگر ادعای رسانه صحیح باشد، می‌توانیم برای از بین بردن نقاط ضعف آن مطالب انتقادی بنویسیم. اگر ادعای رسانه کذب باشد، می‌توانیم وجود چنین رسانه‌ی فریب‌کاری را حتی نفی کنیم. این حق ما به عنوان مخاطب و خواننده‌ی رسانه است. این انتقاد و نفی را علی‌القاعده باید برای خود رسانه بفرستیم. اگر در مدت زمانی معقول منتشر شد که چه بهتر. در غیر این صورت می‌توانیم از رسانه‌های دیگر برای طرح انتقاد یا نفی خود بهره بگیریم.

من شخصاً در بدترین حالت رضایتی به نفی ندارم. حتی خبیث‌ترین رسانه‌ها هم اطلاع‌رسان هستند و نظراتِ از دیدگاهِ من ناشایست را انعکاس می‌دهند. نبودِ آن‌ها چیزی به معلومات من اضافه نمی‌کند. اما این یک نظر شخصی‌ست و اغلبِ اشخاص، حتی آزاداندیشان چنین نظری ندارند و وجود چنین رسانه‌هایی را مضر می‌دانند. مثال روشن آن کیهان. من آن را همیشه می‌خوانم تا با دیدگاه کسانی که پنجه در پنجه‌ی ما افکنده‌اند بهتر آشنا شوم. اما این‌جا بحث ما کیهان نیست؛ رسانه‌ای‌ست، به نام خودنویس که یک سال از عمرش می‌گذرد و می‌خواهد منعکس‌کننده‌ی خبرها و نظرهای رنگارنگ باشد.

شدیدترین انتقادی که به خودنویس در زمینه‌ی مسائل سیاسی می‌شود، ضد سبز بودن آن است؛ ضد موسوی بودن آن است. از او انتقاد می‌شود که چرا در شرایط فعلی فجایع سال‌های ۶۰ و ۶۷ را عمده می‌کند. چرا در شرایط فعلی از مهندس موسوی پشتیبانی بی‌چون‌وچرا نمی‌کند. چرا اصطلاح سبزاللهی را باب کرده و سبزاللهی‌ها را می‌کوبد؟ انتقادات دیگری هم بر او وارد می‌شود. این‌که نویسندگان‌اش اغلب ناشناس‌ و با نام مستعارند. این‌که محل تامین بودجه‌اش نامشخص است. این‌که خطی که مدیر خودنویس برای رسانه‌اش تعیین می‌کند بیش از حد پُر رنگ است و امثال این‌ها. دامنه‌ی این نقدها تا مرحله‌ی نفی و دشمنی کشیده می‌شود.

آیا واقعاً این‌طور است؟ چطور می‌توانیم درستی نظر خود را اثبات کنیم؟ همان‌طور که در بالا گفتم، با ارسال مطلب برای آن. آیا واقعاً مطلبی از ما به خاطر رنگ‌اش، به خاطر هواداری‌اش از موسوی، به خاطر سکوت در باره‌ی فجایع دهه‌ی شصت، منتشر نشده است؟ اگر چنین است، خودنویس بر خلاف ادعایش رسانه‌ی همگان نیست؛ رسانه‌ی عده‌ای خاص است؛ عده‌ای که مثلاً تحت هیچ شرایطی از مهندس موسوی حمایت نمی‌کنند، تحت هیچ شرایطی بهبود وضع کشور را در چهارچوب نظام فعلی نمی‌خواهند، فقط به سرنگونی جمهوری اسلامی فکر می‌کنند، فقط به جمهوری ایرانی معتقدند...

به نظر من به عنوان یک ناظر خارجی چنین نیست. ممکن است عده‌ای از شهروندروزنامه‌نگارانی که مطالب و آثارشان را برای خودنویس می‌فرستند چنین بخواهند، اما همه چنین نمی‌اندیشند. خودِ من –اگر حقِّ رای برای یک انسان با نام مستعار قائل باشیم- چنین نمی‌اندیشم. این‌که نام‌دارانِ موافقِ سبز برای خودنویس نمی‌نویسند، طبیعتاً وزن را در کفّه‌ی ناشناسانِ مخالفِ سبز سنگین می‌کند.

ولی یک تفاوت عمده میان این رسانه با رسانه‌های تماماً سبز وجود دارد: رسانه‌های تماماً سبز، نظر منتقدان و مخالفان غیرِ سبز را –جز تک‌وتوکی برای خالی نبودن عریضه- منتشر نمی‌کنند اما خودنویس هرگونه نظری را –جز تک‌وتوکی به خاطر عدم رعایت چهارچوب‌ها- منتشر می‌کند. امتحان این موضوع آسان است. ده مطلب موافق و مخالف سبز –با رعایت تمام قواعد رسانه‌ای و با در نظر گرفتن تمام محدودیت‌های دینی و سیاسی و غیره- با نام واقعی یا با نام مستعار برای پنج شش رسانه‌ی سبز و غیرِ سبز و خودنویس ارسال کنیم. نتیجه هر چه بود، می‌توان بر اساس آن میزان آزادی‌خواهی آن‌ها را سنجید.

نقدِ رسانه باعث رشد رسانه می‌شود. نفی رسانه آن‌را رادیکال و در بدترین حالت منزوی می‌کند. در شرایط فعلی، رشدِ رسانه‌های نوپا در این شوره‌زارِ رسانه‌ای اهمیت دارد. این کار با نقد –حتی نقد تند و گزنده- امکان‌پذیر است. نفی رسانه آن‌هم رسانه‌ای که در جبهه‌ی طرفداران آزادی بیان است کار آزادی‌خواهان نیست؛ کار طرفداران استبداد است. نگذاریم نقد ما تبدیل به نفی شود.

sokhan February 27, 2011 03:49 PM
نظرات
ارسال نظرات









اطلاعات شخصي شما يادآوری شود؟