February 27, 2011

پیچیدگی‌های سیاست و ساده‌سازی‌های ما

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

انسان به ساده‌سازی زنده است. در تمام عرصه‌های زندگی، ما با ساده‌سازی امکان تصمیم‌گیری و عمل به دست می‌آوریم. می‌گوییم فلان شخص را می‌شناسیم در شرایطی که در آن شخص، ۱۰۰هزارمیلیارد سلولِ مرکب از ۲۳ جفت کروموزومِ حاملِ میلیون‌ها کد اطلاعاتی در حال عمل کردن است. از زمان حال صحبت می‌کنیم در حالی که از نظرِ فلسفی زمانِ حالی وجود ندارد و هر چه هست گذشته است. می‌خوریم و می‌خوابیم و زندگی می‌کنیم در حالی که میلیون‌ها عامل، از اشعه‌ی کیهانی گرفته تا خرید و فروش سهام در بازار هنگ‌کنگ بر این خور و خواب و زندگی اثر می‌گذارد و ما با سادگیِ حیرت‌انگیزی، تنها خودمان را در مرکز عالم مشاهده می‌کنیم. ایرادی در این نوع بینش نیست و راهی جز این برای زندگی نداریم. از این مقدمه‌ی کسل‌کننده نمی‌خواهیم به بحث کسل‌کننده‌ترِ ناتوانیِ انسان در مقابل عوامل غول‌آسا و پر قدرتِ بیرون از انسان وارد شویم بل‌که آن‌چه مدّ نظر ماست مسائل روزمره‌ای‌ست که در عالم سیاست و بخصوص عالمِ مجازیِ سیاست با آن‌ها روبه‌رو هستیم. تا پیش از دوران اینترنت و برقراری رابطه‌ی دو طرفه میان کسانی که در عالم واقع اهل سیاست بودند و کسانی که در عالم واقع، سیاست بر زندگی‌شان تاثیر می‌گذاشت، دسته‌ی دوم اگر قصد تاثیرگذاری در سیاست کشور را داشت، باید واقعاً وارد عالم سیاست می‌شد. ارتباطات اینترنتی اما این امکان را به وجود آورد تا بدون ورود به عالمِ واقعیِ سیاست بتوان نقشی در آن برای خود قائل شد و این امر از طریقِ مبادله‌ی اطلاعاتِ دوطرفه تحقق می‌پذیرفت.

با تکمیل رسانه‌های اینترنتی و بالا رفتنِ سرعتِ انتقالِ اطلاعات، اَشکالِ ارتباطی آن‌قدر به واقعیت نزدیک شد، که در ذهن بسیاری از ساکنان وَ آمدوشد کنندگانِ جهانِ مجازی به شکل واقعی در آمد و این گمان را در بسیاری اذهان به وجود آورد که فعل و انفعالات صورت گرفته در این فضای صفر و یکی عین همان فعل و انفعالاتی‌ست که در جهان واقعی صورت می‌گیرد و این به مانند آن است که اگر روزگاری تصاویر هولوگرام به کمال برسد، انسان آن را با واقعیتِ شیء اشتباه بگیرد و بدتر از آن، آن‌را واقعی بپندارد.

این دردی‌ست که متاسفانه در عالم مجازی به آن مبتلا شده‌ایم. در کنار ساده‌سازی‌های لازم، گرفتار نوعی ساده‌سازیِ مجازی شده‌ایم که ما را دچار توهم تاثیر در عالم واقع کرده است. این توهم، به ساده‌سازی‌های ما دامن می‌زند و مانع مشاهده یا قبول عوامل پیچیده در عالم واقعی سیاست می‌شود.

نخستین و بدترین عارضه‌ی این توهم، خوش‌بینیِ افراطی یا خوش‌خیالی‌ست و به دنبال آن، بدبینیِ افراطی و یأس و سرخوردگی‌ست. نتیجه‌ی این یأس و سرخوردگی، افتادن در دام روزمرگی و خوش‌باشی و بی‌خیالی‌ست.

برای درمان این درد چه باید کرد؟ طبیعتاً پاسخ این سوال را روان‌شناسان و جامعه‌شناسان باید بدهند اما تجربه به ما نشان می‌دهد که ترکیبِ دو جهانِ مجازی و واقعی و حفظِ نسبتِ برابر میان آن‌ها می‌تواند به شخص برای دور نیفتادن از واقعیت‌های زندگی کمک کند. حضور افراطی در هر یک از این دو جهان، عوارض منفی خواهد داشت و حفظ اندازه و تعادل، این عوارض را کاهش خواهد داد.

متاسفانه ایرانیان مقیم خارج از کشور امکان حضور مستقیم در جامعه و لمس واقعیت‌ها را ندارند لذا بیش‌تر خود را در عالم مجازی غرق می‌کنند و دچار عارضه‌های منفی آن می‌شوند. توصیه‌ی من این است که ایرانیان دور از وطن به سایت‌های مختلف و متنوع مراجعه کنند و عادتِ مراجعه به چند سایت خاص را در خود کاهش دهند. نگاه به چند سایت خاص، جهانِ ما را در جهانِ نویسندگانِ آن خلاصه می‌کند که باعث ناهنجاری خواهد شد. نگاه به سایت‌های مختلف، لااقل به ما تنوع بینش انسان‌ها را نشان می‌دهد که هر چند جای خالی عالم واقعیت را پُر نمی‌کند اما بهتر از نگاه تک‌بُعدی به انسان‌ها و رخدادهاست.

خودنویس باید محلی باشد برای عرضه‌ی نگاه‌های ساده و پیچیده به سیاست ایران؛ نگاه‌هایی که آبشخورشان نه فقط جهان مجازی، که جهان واقعی نیز هست. در کنار ارائه‌ی خبر و نظر باید از دیدگاه‌های روان‌شناسان و جامعه‌شناسان نیز برای تعیین موقعیت ما در جهان مجازی و تفاوت‌های آن با جهان واقعی بهره بُرد. در این صورت می‌توان از افراط و تفریط‌ها، و از خوش‌خیالی‌ها و یأس‌ها به دور ماند.

sokhan February 27, 2011 04:07 PM
نظرات
ارسال نظرات









اطلاعات شخصي شما يادآوری شود؟