این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
نقش نویسنده مانند طراح اتومبیل است. مینشیند بر روی کاغذ، افکارش را ترسیم میکند. این طرح اگر مایهای از خلاقیت نداشته باشد قطعاً تکراریست. این تکرار اگر مکرر شده باشد، ابتذال است. طراح، سازنده نیست، ولی بنیان سازه را میگذارد؛ سازنده نیست، ولی سازندهی اصلی هماوست. ساختهی قابل لمس، کارِ دست او نیست و نمیتواند باشد؛ نباید هم باشد. کار اصلی او، فکریست. نویسندهی سیاسی میتواند برای حرکتهای دگرگونساز طرح بدهد. میتواند با ذهن خلاق خود، راههایی برای تغییر و تحول مشخص کند. ولی این طرح، مانند طرح اتومبیل نیست. آزمایشِ اجزای این طرح، در کارخانه صورت نمیگیرد. میزانِ امنیتِ سرنشینِ اتومبیلِ طراحی شده توسط او در لابراتوارها و پیستهای ایمن تعیین و تضمین نمیگردد. این طرح، مستقیماً با جان انسانها در لابراتوار خیابان، در مقابل ماشین جنگی حکومت آزمایش میشود و کوچکترین اشتباهی میتواند باعث نابودی اشخاص گردد. به همین خاطر، نویسنده و طراح تحولخواه باید به شدت مسئول باشد. فرق نمیکند که او در خارج از کشور باشد یا داخل؛ اساس، حس مسئولیتیست که او باید داشته باشد. نکتهی مهم دیگر، درسآموزی طراح از تجارب پیشینیان است. طراح باید مطالعه داشته باشد. طراح باید تجارب قبلی را دقیقاً زیر ذرهبین گذاشته باشد. طراح ایرانی باید ضمن بهرهگیری از طراحی غیرایرانیها، طرح آنها را با شرایط و اوضاع داخلی بسنجد. این که جین شارپ چه گفت و ماندلا چه کرد، این که مردم مصر و تونس چگونه عمل کردند، قابل کپیبرداری یک به یک نیست. تازه فرض بر این است که حرف و عمل اینها درست و کامل فهمیده شده باشد. طراح باید از آنچه «واقعاً هست» درس بگیرد نه از آنچه «در ذهن خود ساخته» که اغلب ناشی از کم دانستن و بد فهمیدن است.
طراح تحول و انقلاب باید جان دیگران را به اندازهی جان خود و فرزنداناش عزیز بدارد. مردم برخلاف تصور بسیاری از طراحان ایرانی، «مهرهی شطرنج» نیستند. جان دارند، عشق به زندگی و زنده بودن دارند، دوست دارند از مواهب هستی بهرهمند شوند، و اینها را نمیتوان به مهرهی شطرنج مانند کرد که اگر از صفحهی بازی حذف شد اهمیتی نداشته باشد چرا که طراح برای بُرد نهایی نیاز به قربانی کردن او دارد. تازه این در بهترین وضعیت است، یعنی وضعیت بُرد. اگر مهرهها را از دست بدهیم و در پایان بازی شکست سختی هم متحمل شویم این ناشیگری بازیگر است و هدر دادن خون مردم.
طرحهای ارائه شده لازم نیست بزرگ و پیچیده باشد. میتوان با طرحهای کوچک، نتایج بزرگ گرفت. یک انحنای کوچک در فلان قسمت از بدنهی اتومبیل میتواند از مقاومت هوا بکاهد و بر سرعت بیفزاید. لازم نیست مانند سازمانهای چریکی طراحیهای آنچنانی کرد –که معمولاً به لحاظ نداشتن تجربه و امکانات شکست میخورَد. میتوان کارهای کوچک و موثر انجام داد. اساس در اینگونه کارها، ابتکار و غافلگیری طرف مقابل است.
این روزها بحث خشونت و به کار بردن آن توسط سبزها بالا گرفته است. این تفکریست که حتی بر زبان آوردن آن مسئولیتآور است. طرح ناقص و بدون زمینهی عینیِ بهکارگیری خشونت، تنها برای طرف مقابل -که زرّادخانهای کامل و آدمکشهایی حرفهای در اختیار دارد و با تمام وجود منتظر لحظهایست که زنجیرش باز شود و امکان دریدن برای او فراهم بیاید- مفید خواهد بود. به جای مطرح کردنِ اینگونه راهکارها بهتر است راهکارهای عملی و مفید ارائه شود.
خودنویس میتواند محلی برای ارائهی اینگونه طرحهای کوچک و مفید باشد. طرحهایی که ما را با قدمهای کوچک و سنجیده به آزادی نزدیک میکند.
sokhan April 13, 2011 10:11 AM