این مطلب در خودنویس منتشر شده است.
گفتوگوی آقای مسعود بهنود با برنامهی «پارازیت» صدای امریکا موجی از بحثهای مخالف و موافق به راه انداخت که در قسمت مخالف میتوان این بحثها را در دو گروهِ انتقاد و تخریب دستهبندی کرد. در اینجا قصد بررسی گفتههای آقای بهنود را نداریم، بلکه میخواهیم به موضوع انتقاد و تخریب و عوارضِ هر یک از این دو بپردازیم. در سال ۱۳۸۸، در همینجا مطلبی نوشتم زیر عنوان «چند کلمه در باره انتقاد» که کماکان به استدلالهایی که در آن شده است معتقدم. در این یادداشت نوشتم «برای نگارنده چیزی به نام انتقاد سازنده وجود ندارد. انتقاد، یا انتقاد است یا تخریب...». تقسیم انتقاد به سازنده و مخرب برای اینجانب مفهومی ندارد. نقد اگر نقد باشد و مختصات نقد را داشته باشد، به هر زبانی باشد، و با هر درجه از تندی و شدت و حتی خشونت کلامی باشد، باز نقد است. اما تخریب، کار منتقد نیست؛ کار تخریبگر است. تخریب حتی میتواند با زبانی نرم و ملایم صورت پذیرد. تشخیص این دو البته آسان نیست و مرز میان این دو، گاه در هم تداخل میکند. شخص مورد انتقاد، مرز نقد را هر چه تنگتر و باریکتر در نظر میگیرد و نقد تند را به تخریب نسبت میدهد. شخص انتقادگر اما، مرز تخریب را تنگ و باریک میگیرد، و گاه از عرصهی نقد به عرصهی تخریب وارد میشود که پسندیده نیست. تکلیف تخریبگران حرفهای هم که معلوم است. اگر با کسی مخالفت داشته باشند، از هر کلمهای پیراهن عثمان میسازند و او را با انواع و اقسام شیوهها خراب میکنند. اما گاه منتقد بی آنکه تخریبگر حرفهای باشد، یا قصد تخریب داشته باشد، چنان میگوید و مینویسد که دستکمی از تخریب دشمنانه ندارد. عوامل این نوع نوشتن بسیار است و ربطی به دشمنی با شخص مورد انتقاد ندارد.
این شخص حتی میتواند مورد علاقهی چنین منتقدی باشد. نمونههایی از این عوامل عبارتند از: عصبانیت از گفتاری که به مسائل اعتقادی و باورهای او لطمه میزند؛ تحت تاثیر جوِّ حاکم قرار گرفتن و همپایِ جماعتِ خشمگین تندرَوی کردن؛ حساس شدن بیش از حد به خاطر رخدادها و همزمانی گفتار مورد نقد با این رخدادها؛ و مسائل دیگری از این قبیل که اشاره به تکتک آنها مناسب این مقالهی مختصر نیست.
در مثال آقای بهنود، ما بدون داوری در بارهی آنچه ایشان گفتهاند به این عوامل به صورتهای زیر بر میخوریم: باور جمعی ما، بعد از رخدادهای انتخابات ریاستجمهوری بر این است که کسی به فریب و دروغ حکومت تن نخواهد داد و در انتخابات بعدی شرکت نخواهد کرد. هرگاه کسی –مثلاً آقای بهنود- بر اساس ادله و شواهدی که در اختیار دارد یا صرفاً بر اساس قیاس و استدلال، بر خلاف این باور چیزی بگوید طبیعتاً واکنش شدیدی ایجاد میکند. حاصل این واکنش، در سطح اهل قلم میباید انتقاد باشد، ولی به خاطر حساس شدن بیش از حدّ بدنهی جامعه و حتی قشر فرهنگی و روشنفکر، ما شاهد تندرَوی تا حدِّ تخریب هستیم. در این حالت، از هر حرف ایشان بهانه گرفته میشود و آنچه در نظر است به حرف ایشان بار میشود. مثلاَ مثالِ دکتر ایشان را به جایِ در نظر گرفتنِ محتوا و تشبیه، تا حدِّ مدرک دکترا و انتخاب دکتر و ویزیت بیمار و عدم رضایت بیمار و مسائل عجیب دیگری از این قبیل پیش میبَرَند در حالی که این مثال، مثالیست مثل بسیاری از مثالهای دیگر که ما خود را، یا کس دیگر را به شخصی دیگر با شغلی دیگر نسبت میدهیم. یا ارائهی یک آمارِ احتمالی به معنای درستی آن آمار، یا تحقق آن آمار، یا دعوت مردم برای دستیابی به آن آمار نیست، ولی در وضعیتی که همه نسبت به موضوع تقلب در انتخابات حساس شدهاند، ارائهی چنین آماری میتواند موجب عصبانیت شنونده شود و او را تا حدِّ تخریبِ گوینده با تحریفِ سخنِ او پیش ببرد.
حاصل انتقاد و تخریب چیست؟ از انتقاد چند هدف دنبال میشود: طرف مورد انتقاد بشنود و حرف خود را تصحیح کند؛ مخاطب طرف مورد انتقاد از اِشکالات سخن او مطلع شود؛ زمینه بحثهای گستردهتر با انتقاد از شخص مورد انتقاد فراهم شود؛ و اهداف دیگری از این قبیل.
اما هدف از تخریب، ضعیف کردن طرف مقابل به نفع طرف خود، پیش بردن نظر خود نه به خاطر قدرت خود بلکه به خاطر ضعیف شدن طرف مقابل، و خلاصه هر آنچه در دشمنی، ما را به سمت کوبیدن و از پای انداختن دشمن پیش میبرد و برای چنین کاری انگیزه ایجاد میکند.
آنچه از نظر رسانهای حائز اهمیت است این است که با تخریب، به اهداف انتقاد دست پیدا نمیکنیم و هرگاه انتقاد به مرزهای تخریب وارد شود از هدف خود دور خواهد ماند. یکی از وجوه ممیزهی انتقاد با تخریب در نتیجهایست که از هر یک از این دو گرفته میشود. اگر مشاهده میکنیم تخریبِ انتقادگون، به نتیجهی دلخواه نمیرسد به خاطر عوارض ذاتی تخریب است.
خودنویس باید جایگاهی باشد برای عرضهی هر نوع انتقادی، از ساده و دوستانه گرفته تا تند و بیرحمانه. عبور از حدِّ انتقاد و ورود به مرزهای تخریب مطلوب هیچ رسانهای نیست. تلاش باید کرد ضمن افزایش دامنهی انتقاد و نیز میزان صبر و بردباری از ورود به عرصههای تخریب رسانهای خودداری شود.
sokhan July 14, 2011 01:44 PM